بخش صد و هشتم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی» - ۲۵ شهریور ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
بهدلیل سیاست آغازگر نبودن غیرمشروط (unconditional no first use)، چین از درگیر شدن غیرضروری در مسابقه هستهای با سایر کشورهای هستهای اجتناب کرده است. به منظور جلوگیری از حمله هستهای از سوی کشورهای دیگر، یک کشور باید تضمین کند که نیروهای هستهایاش به شکل قابل اعتمادی قابل بقا و اتکا بوده و میتواند در موج اول حمله طرف مقابل تاب آورد.
افزون بر این، باید مطمئن باشد که از قابلیت بسندهای برای تلافی و نابودی مراکز جمعیتی طرف دیگر برخوردار است.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
بهدلیل سیاست آغازگر نبودن غیرمشروط (unconditional no first use)، چین از درگیر شدن غیرضروری در مسابقه هستهای با سایر کشورهای هستهای اجتناب کرده است. به منظور جلوگیری از حمله هستهای از سوی کشورهای دیگر، یک کشور باید تضمین کند که نیروهای هستهایاش به شکل قابل اعتمادی قابل بقا و اتکا بوده و میتواند در موج اول حمله طرف مقابل تاب آورد.
افزون بر این، باید مطمئن باشد که از قابلیت بسندهای برای تلافی و نابودی مراکز جمعیتی طرف دیگر برخوردار است. در مقابل، استراتژیهای هستهای آمریکا و روسیه (و پیش از آن شوروی) بر آغازگر بودن پیشگیرانه در استفاده از تسلیحات هستهای هنگام ضرورت مبتنی هستند. از اینرو، این دو کشور در حالت دائمی «ترس کور» (blind fear) قرار دارند و هرگز نمیتوانند تصمیم بگیرند که چه میزان از زرادخانه هستهای کافی است. چین بهدلیل سیاست آغازگر نبودن، اشتراکی با این ذهنیت اضطراب و ترس ندارد. هدف قرار دادن چند شهر بزرگ برای تلافی و انتقام کافی است که کشور دیگر را از حمله هستهای بازدارد. از سال 1964 به اینسو، وقتی چین به قابلیت بازدارنده هستهای خود دست یافت، کمترین تعداد آزمایش هستهای را در میان 5 دولت هستهای NPT انجام داده است.
با مرور این وضعیت، رهبران چین باور دارند که کلید خلع سلاح ابتدا پذیرش اقداماتی است مبتنی بر این دیدگاه که تسلیحات هستهای ذاتا تسلیحاتی غیرانسانی و کشتار جمعی هستند و نباید نقش اساسی در امنیت ملی یا استراتژی نظامی هچ کشوری ایفا کند. بنابراین، این دیدگاه یک مبنای مهم ایدئولوژیک برای ترفیع و ارتقای خلع سلاح هستهای تلقی میشود. به همین دلیل، دولتهای هستهای باید ابتدا به توافقی برای محدود کردن نقش تسلیحات هستهای دست یابند و به ویژه متعهد شوند که تحت هچ شرایطی از آنها استفاده نمیکنند. اگرچه شرایط هنوز به آنها اجازه انجام چنین کاری نمیدهد اما دولتهای هستهای لااقل باید الزام آغازگر نبودن را بپذیرند و متعهد شوند که از این تسلیحات استفاده نکرده یا تهدید به استفاده از آنها علیه کشورهای غیرهستهای یا مناطق عاری از سلاح هستهای نخواهند کرد. از نظر چین، تعهد به آغازگر نبودن هم باعث ایجاد اعتماد متقابل میان دولتهای هستهای میشود و هم موجب ایجاد یک «گام اول» مهم و به آسانی قابل دستیابی به سوی خلع سلاح هستهای میشود.
براساس چنین درکی، دولت چین همواره از دولتهای هستهای خواسته تا الزام آغازگر نبودن را بپذیرند. بیانیه چین در 16 اکتبر 1964- غیر از اعلام سیاست آغازگر نبودن غیرمشروط خود- بر توصیه خود برای تشکیل اجلاسی از رهبران جهان «برای بحث در مورد ممنوعیت کامل و انهدام تمامعیار تسلیحات هستهای» تاکید کرد. بهعنوان گام اول، این اجلاس جهانی باید در مورد الزامی به توافق برسد که از سوی دولتهای دارای تسلیحات هستهای و دولتهایی که بهزودی به این تسلیحات دست مییابند پذیرفته شود؛ یعنی، تضمین عدم استفاده از تسلیحات هستهای علیه دولتهای غیرهستهای، عدم استفاده از تسلیحات هستهای علیه مناطق عاری از تسلیحات هستهای و عدم استفاده از این تسلیحات علیه یکدیگر. از آن زمان به بعد، چین بارها این موضع خود را مورد بازتایید قرار داد. پس از اینکه چین در سال 1971 کرسی مشروع خود را در سازمان ملل به دست آورد، این دیدگاه را بار دیگر به مباحث سازمان ملل در مورد خلع سلاح هستهای وارد کرد.
برای مثال، «کیائو گوانهوا» (Qiao Guanhua)، که در آن زمان وزیر خارجه چین بود، تعهد کشورش برای آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای را در سخنرانیاش بهعنوان اولین نماینده جمهوری خلق چین برای مشارکت در مجمع عمومی سازمان ملل مورد بازتایید قرار داد. او با لحنی تند خاطرنشان کرد که «اگر آمریکا و شوروی واقعا مشتاق خلع سلاح باشند، باید الزام آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای را بپذیرند.» انجام این کار دشوار نیست. خواه آنها این کار را انجام بدهند یا نه، اما این آزمون دشواری در اشتیاق راستین آنها برای خلع سلاح است. در سال 1982، برای اولین بار در تاریخ، چین یک بسته ملموس پیشنهادی در مورد خلع سلاح هستهای طی مشارکت خود در دومین جلسه ویژه مجمع عمومی سازمان ملل که در مورد خلع سلاح تشکیل شده بود ارائه داد.
یک جزء مهم این پیشنهاد این بود که اگر آمریکا و شوروی زرادخانه هستهای خود را تا 50 درصد کاهش دهند-و تمام آزمایشها، نوسازیها و ساخت تسلیحات هستهای بر مبنای اصولی دائمی را متوقف سازند- دولت چین هم مایل به انجام این کار خواهد بود. افزون بر این، چین مایل به مذاکره با دیگر دولتهای هستهای در مورد کاهش زرادخانههایشان براساس مقیاسها و رویههای معقول است. بعدها به این توصیهها تحت عنوان طرح «سه توقف و یک کاهش» ارجاع شد. هرچند آنچه اغلب نادیده گرفته شده این واقعیت است که بند اول این بسته در مورد عدم استفاده از تسلیحات هستهای بود. بهعنوان گام اول بهسوی خلع سلاح هستهای، این پیشنهاد بازتاب بیانیه اکتبر 1964 چین بود که میگفت «تمام دولتهای هستهای باید بر سر عدم استفاده از این تسلیحات به توافق برسند.
پیش از رسیدن به این توافق، هر دولت هستهای باید بهطور غیرمشروط عدم استفاده از تسلیحات هستهای علیه دولتهای غیرهستهای و مناطق عاری از تسلیحات هستهای و آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای از سوی هر طرفی در هر زمان و تحت هر شرایطی را بپذیرد.»
پس از جنگ سرد، چین فعالانه انعقاد یک معاهده چندجانبه میان دولتهای هستهای برای تعهد متقابل آغازگر نبودن را دنبال کرد. در ژانویه 1994، چین بهطور رسمی پیشنهاد پیشنویس چنین معاهدهای را به چهار دولت هستهای دیگر ارائه داد. در سپتامبر 1994، چین و روسیه بهطور متقابل پذیرفتند که آغازگر استفاده از تسلیحات هستهای علیه یکدیگر نباشند یا یکدیگر را با تسلیحات هستهای استراتژیک هدف قرار ندهند.
ارسال نظر