بخش نود و دوم
نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی» - ۵ شهریور ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در نظام اندیشه چینیها مفهوم «تعداد معدود» بسیار برجسته است. چین در راستای حفظ تئوری «تعداد معدود» در ساختوسازهای نیروهای هستهای خود در مسابقه تسلیحات هستهای بینالمللی شرکت نکرد. این کشور همگام با اصل «آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای» اولین کشوری بود که تضمینهای امنیتی منفی به کشورهای فاقد تسلیحات هستهای داد و بیان کرد که از تسلیحات هستهای برای تهدید کشورهای دیگری که فاقد این تسلیحات هستند، استفاده نخواهد کرد.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در نظام اندیشه چینیها مفهوم «تعداد معدود» بسیار برجسته است. چین در راستای حفظ تئوری «تعداد معدود» در ساختوسازهای نیروهای هستهای خود در مسابقه تسلیحات هستهای بینالمللی شرکت نکرد. این کشور همگام با اصل «آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای» اولین کشوری بود که تضمینهای امنیتی منفی به کشورهای فاقد تسلیحات هستهای داد و بیان کرد که از تسلیحات هستهای برای تهدید کشورهای دیگری که فاقد این تسلیحات هستند، استفاده نخواهد کرد. از اواسط تا اواخر دهه 70، رهبران چین به تدریج دیدگاههای خود درباره وضعیت جهان را اصلاح کردند و به قضاوت و برداشت مهمی رسیدند که یک جنگ جهانی در مقیاس وسیع تا مدت زمانی غیرمحتمل است. بنابراین، محیط امنیت ملی این کشور پس از آن بهبود یافت و این کشور وارد دورهای نسبتا طولانی از صلح شد.
با وجود تمام این چالشها و تهدیدات اما نیروهای هستهای چین، سیاست هستهای و تفکر در مورد استراتژی هستهای از پایان جنگ سرد به بعد بسیار باثبات باقی مانده است. هیچ تغییر چشمگیری در نقاط کلیدی استراتژی هستهای چین وجود نداشته و هیچ تغییر شگرفی در نقش تسلیحات هستهای در سیاست امنیت ملی چین در مقایسه با دوره جنگ سرد به وجود نیامده است. با این حال، تسلیحات هستهای و مسائل مربوط به استراتژی هستهای اکنون اهمیت کمتری در سیاستگذاری امنیت ملی چین دارند.
تفکر چینی در مورد استراتژی هستهای، کشمکشهای نظامی در مورد تایوان را از میان برده است
طی آغاز بحران سیاسی در پکن در بهار و تابستان 1989، خصومت میان چین و شوروی پایان یافت و رابطه آمریکا- چین به سرعت به پایینترین حد رسید. مساله تایوان دوباره سر بر آورد اما وضعیت نسبت به گذشته متفاوت بود. قبلا، کومینتانگ در تایپه بهدنبال کنترل بر تمام چین بود و احتمال اندک این رخداد به این معنا است که پکن میتواند منتظر بماند تا شرایط بهتری برای حلوفصل این نزاع فرا رسد. با این حال، تا سال 1989، نیروهای استقلالطلب این جزیره در نظر داشتند تا تایوان را از سرزمین اصلی چین جدا کنند و این فوریت تهدید را بهشدت افزایش داد. نیروهای جداییطلب تایوان بارها صبر چین را در مساله تایوان آزمودند و تهدیداتی جدی متوجه اتحاد و یکپارچگی چین کرده و پرسشهایی در مورد نقش تسلیحات هستهای چین مطرح کردند. به این صورت، استراتژی هستهای چین یکبار دیگر به محک آزمون گذارده شد. در مواجهه با نیروهای بهشدت جسور جداییطلب تایوانی، پکن یک هشدار صریح در نوامبر 2013 صادر کرد: استقلال تایوان یعنی جنگ. اما اگر جنگی در جزیره تایوان درگیرد، آیا این جنگ، جنگی هستهای خواهد بود؟ اگر تسلیحات هستهای چین قرار است نقشی در کشمکش بالقوه نظامی در استقلال تایوان ایفا کنند، آن نقش چه خواهد بود؟
بحثها و حدس و گمانهای زیادی در مورد نقش تسلیحات هستهای در پرداختن به مساله تایوان مطرح شده است. در کنفرانسهای بینالمللی، برخی دانشمندان به تهدیدی اشاره کردهاند که تسلیحات هستهای چین متوجه تایوان میکند. دیگرانی هم گفتهاند که وقتی چین از اصل «آغازگر نبودن» سخن میگوید- بهویژه در برابر دولتهای غیرهستهای- به کشورهای خارجی اشاره میکند. آنها اشاره میکنند که پکن استقلال تایوان را مساله داخلی چین میانگارد. بنابراین، آنها استدلال میکنند اگر در تنگه تایوان جنگی شروع شود، پکن میتواند از تسلیحات هستهای علیه تایوان استفاده کند. اما این دیدگاهها بازتاب درک نادرست گوینده از تسلیحات هستهای و استراتژی هستهای است در کنار سوء برداشت آنها از استراتژی هستهای پکن. اگر بخواهند منطقی در مورد آن بیندیشند، یافتن پاسخ دشوار نخواهد بود: از آنجا که چین استفاده از تسلیحات هستهای علیه دولتهای غیرهستهای را رد کرده است، چرا باید از آن علیه هموطنان خود استفاده کند؟ درست است بگوییم که رهبران چین هرگز استفاده از تسلیحات هستهای در مورد تایوان را مدنظر قرار ندادهاند.
مخالفت با مداخله نظامی آمریکا مساله مهمی در ملاحظات چین در مورد کشمکش بالقوه نظامی علیه استقلال تایوان است. با توجه به مزیتهای برتر آمریکا در حوزه نیروهای دریایی و هوایی متعارف و قابلیتهای نظامی الکترونیکی، چین چگونه میتواند به شکل موثری با مداخله آمریکا در یک بحران نظامی در تنگه تایوان دست و پنجه نرم کند؟ در جولای 2005، سرلشکر «ژو چنگو» (Zhu Chenghu)، استاد دانشگاه دفاع ملی ارتش آزادیبخش خلق، هشداد داد که «اگر آمریکاییها موشکها و تجهیزات هدایت شونده خود را روی منطقه هدف در سرزمین چین قفل کنند، فکر میکنم باید با تسلیحات هستهای پاسخ دهیم.» اگرچه مواضع این ژنرال نظامی فقط نظرات شخصی او بود اما بازتابهای چشمگیری داشت. از یکسو، سوءظن آمریکا در مورد سیاست «آغازگر نبودن» را بدتر کرد؛ از سوی دیگر، اعتبار عزم و اراده ارتش چین برای دستیابی به یکپارچگی ملی را تقویت کرد. در مورد دومی، این امر به واقع بازتاب روحیه انکار مائو برای تسلیم شدن در برابر اجبار بود. در واقع، در برنامهریزی استراتژیک آمریکا، تنگه تایوان همواره میدان رزم مناسب و محتملی برای استفاده از تسلیحات هستهای تلقی شده است. مجله «Nuclear Posture Review» در ژانویه 2002 ازسوی وزارت دفاع آمریکا هفت موقعیت احتمالی را مشخص کرد که تسلیحات هستهای ممکن است مورد استفاده قرار گیرد؛ یکی از آن موقعیتها منطقه تنگه تایوان بود.
برخی تحلیلگران آمریکایی میگفتند که دلیل گنجاندن تنگه تایوان این بود که آمریکا تصور میکرد چین در صورتی «ابتدا» از تسلیحات هستهای استفاده میکند که متحمل شکست نظامی متعارف در یک نبرد بالقوه در تنگه تایوان شود. این ناظران آمریکایی آشکارا آگاهی کاملی از استراتژی هستهای چین ندارند. نه ریسک نیروهای جداییطلب تایوانی و نه تهدید روزافزون مداخله نظامی آمریکا موجب نمیشود که چین سیاست «آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای» را ترک کند. «بهکارگیری متنوع نیروهای مسلح چین»، کتاب سفیدی که در آوریل 2013 بیرون آمد، هیچ صحبتی از «آغازگر بودن» در استفاده از تسلیحات هستهای به میان نیاورد. این موجب حدس و گمانهایی بینالمللی شد که چین موضع اصولی خود در این مساله را تغییر داده است. در پاسخ به این حدس و گمانها، سخنگوی وزارت دفاع ملی چین، بیان کرد که «چین بارها تاکید کرده همواره سیاست آغازگر نبودن در استفاده از تسلیحات هستهای را دنبال کرده، به استراتژی هستهای دفاع از خود متعهد است و هیچ شکلی از مسابقه تسلیحات هستهای با هیچ کشوری را انجام نداده و این سیاست هرگز تغییر نکرده است.»
ارسال نظر