نه «صلح آمریکایی» نه «صلح چینی» - ۳۰ مرداد ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
قرن تحقیر چین (۱۹۴۹- ۱۸۳۹) تاثیری عمیق بر فرهنگ استراتژیک این کشور داشت. این مبارزه دشوار اراده رهبران پساجنگ چین را در عزم جزمشان برای کنترل سرنوشت استراتژیک کشور، بهجای اینکه دیگران به او دیکته کنند، شکل داد. اگرچه مائو تز معروف خود را مطرح کرد که بمب اتم یک «ببر کاغذی» است و اینکه مردم هستند که نتیجه جنگ را براساس روابط میان سیاست، جنگ و تسلیحات تعیین میکنند؛ اما این به آن معنا نبود که مائو و سایر رهبران چین با بیتوجهی به تسلیحات هستهای چین مینگریستند.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
قرن تحقیر چین (۱۹۴۹- ۱۸۳۹) تاثیری عمیق بر فرهنگ استراتژیک این کشور داشت. این مبارزه دشوار اراده رهبران پساجنگ چین را در عزم جزمشان برای کنترل سرنوشت استراتژیک کشور، بهجای اینکه دیگران به او دیکته کنند، شکل داد. اگرچه مائو تز معروف خود را مطرح کرد که بمب اتم یک «ببر کاغذی» است و اینکه مردم هستند که نتیجه جنگ را براساس روابط میان سیاست، جنگ و تسلیحات تعیین میکنند؛ اما این به آن معنا نبود که مائو و سایر رهبران چین با بیتوجهی به تسلیحات هستهای چین مینگریستند. رهبران نسل اول چین بسیار دغدغه تحصیل تسلیحات هستهای را داشتند و بنابراین آن را بهعنوان «مسالهای سرنوشتساز» و مهم تلقی میکردند.
دیدن جوانب مثبت و منفی تسلیحات هستهای
از زمان آغاز عصر هستهای، رهبران چین باور کردهاند که بمبهای اتمی نه تنها «ببر کاغذی» نیستند، بلکه «ببر واقعی»اند. از یکسو، آنها تسلیحات کشتار جمعی هستند و درصورتیکه کشوری فاقد آن باشد میتواند به «ببری واقعی» تبدیل شود. از سوی دیگر، در صورتی که یک کشور از آنها نترسد و دارنده آنها باشد، میتوانند به «ببری کاغذی» تبدیل شوند. زمانی که آمریکا انحصار تسلیحات هستهای را داشت، خطر جنگ هستهای بیشتر بود. وقتی رقبای آمریکا به تسلیحات هستهای دست یافتند، این تسلیحات دیگر سهمگین نبود. بنابراین سیاستهای مبتنی بر باجگیری هستهای و تهدید هستهای مثل گذشته کارآمد نبود. مائو بارها بر اهمیت اندیشیدن درمورد تسلیحات هستهای به معنایی استراتژیک تاکید کرده بود؛ درحالیکه به معنایی تاکتیکی آنها را جدی گرفته بود.
هر چه تسلیحات هستهای بیشتر، احتمال جنگ هستهای کمتر
برداشت مائو از تسلیحات هستهای (ببر کاغذی) نه تنها بازتاب موضع او از نترسیدن از این تسلیحات بود، بلکه درک عمیق او از نقش آنها را نشان میداد. او کاملا آگاه بود که از تسلیحات هستهای در میدان جنگ استفاده شده است و اینکه باز هم میتوانند مورد استفاده قرار گیرند و اینکه دشمنان چین میتوانند از بمب اتم علیه این کشور استفاده کنند؛ بهویژه اگر آن کشور فاقد زرادخانه هستهای باشد. در عین حال، مائو، دنگ و سایر رهبران چین حتی بیشتر تاکید میکردند که تسلیحات هستهای برای اجبار مفید و البته بسیار گران هستند؛ اما در وضعیت آسیب پذیری متقابل مورد استفاده قرار نمیگیرند. پس از اینکه آمریکا و شوروی به زرادخانه هستهای بزرگی دست یافتند، احتمال استفاده از آنها علیه یکدیگر کاهش یافت. همانطور که دنگ یکبار گفته بود: «اگر من و شما تعداد زیادی از تسلیحات هستهای داشته باشیم، هر دو احتمالا از استفاده از آن میترسیم.» مائو هم همین نگاه را داشت: «این احتمال هست که قدرتهای بزرگ مبادرت به آغاز جنگ جهانی کنند؛ همه بهدلیل بمبهای اتمی از انجام این کار میترسند.» با توجه به این شرایط، نقش اصلی تسلیحات هستهای به تدریج «بازدارنده» بوده و روشی بوده برای تهدید کشورهایی که فاقد آن بودهاند.مائو مدتها پیش از اولین آزمایش اتمی موفقیتآمیز چین نشان داد که این کشور ممکن است در آینده چند بمب هستهای تولید کند؛ اما بنای استفاده از آنها را ندارد و این دقیقا به این خاطر بود که وی کاملا نقش تسلیحات هستهای را درک میکرد. «خوب است که تعدادی موشک دوربُرد داشته باشد. همچنین محتمل است که نه ما و نه دشمنانمان پس از ساخت موفقیتآمیز این تسلیحات از سوی ما، از آنها استفاده نخواهد کرد.» مائو این را در سال ۱۹۲۴ گفت. دنگ نیز گفته بود: «احتمال کمی دارد که جنگهای هستهای زمانی رخ دهد که ما در توسعه آنها به موفقیت دست یافتهایم. با تحلیل گرایشهای استراتژیک، نزاعهای آینده ضرورتا به شکل جنگ هستهای نخواهد بود.»
عدم اتکا به تسلیحات هستهای برای پیروزی
مائو اعتقاد داشت که غیر از توانایی تسلیحات هستهای برای کشتن انسانهای زیاد، این تسلیحات اساسا متفاوت از دیگر تسلیحات نخواهند بود و تغییری در قواعد اساسی جنگ نمیدهند. او این باور را نپذیرفت که جنگ هستهای موجب انقراض انسانها خواهد شد. او باور داشت که حتی در عصر هستهای، جنگ ادامه سیاست خواهد بود. با این حال، او همچنان باور داشت که ربودن دل و قلب مردم مولفه تعیینکننده در نتایج جنگ خواهد بود. در تصور او، مردم در مورد نتیجه جنگ تصمیم میگیرند نه این یا آن سلاح. او متقاعد شده بود که تسلیحات هستهای نمیتوانند روند آزادی ملی، استقلال ملی و انقلاب مردم را متوقف سازند. رهبران چین همواره توجه خاصی به تحولات و تغییرات در محیط استراتژیک بینالمللی معطوف داشتهاند؛ مانند توازن قدرت میان بازیگران مهم استراتژیک، آمادهسازی سیاسی و نظامی شان برای جنگ و تاثیر این آمادهسازیها بر امنیت ملی چین. در این معنا، تسلیحات هستهای و جنگ هستهای دو تا از چندین مولفه موجود در این جریان هستند. اگرچه رهبران چین همواره بر نیاز به آماده شدن برای جنگ تاکید داشتند، اما هرگز تاکید بیش از اندازهای بر جنگ هستهای نداشتند. به لحاظ تاریخی، آنها بر این اعتقاد بودهاند که نزاعهای آینده ضرورتا شکل هستهای نخواهند گرفت، بلکه ماهیتا جنگهایی متعارف خواهند بود. در واقع، تمرکز چین بر حصول اطمینان از آمادگی رزمیاش، همواره بر جنگهای متعارف- بهویژه با نگاهی به بازداشتن یا ممانعت و مقاومت در برابر تهاجم متعارف در مقیاس بزرگ - تاکید کرده است. با این حال، چین همچنین این احتمال را در نظر گرفته که دشمنانش ممکن است دست به حملهای هستهای بزنند و از اینرو خود را برای چنین احتمالی آماده کرده است. مائو بارها تاکید میکرد که مردم نباید از تسلیحات هستهای ترسی به خود راه دهند چراکه ترس بیهوده و بیمعنی است. مائو بیان میکرد: «چین از بمب اتمی دچار هراس نخواهد شد.» در مواجهه با تهدیدات هستهای بیرونی، چین توجه زیادی به تحقیق روی مسائل دفاعی معطوف داشته و اقدامات جبرانیای را فرمول بندی کرده مانند ساخت استحکامات، حفاری تونلها و در صورت لزوم، تخلیه رهبران. چین سابقا شعاری داشت که میگفت: «تونلهای عمیق بکنید، غلات فراوان ذخیره کنید و هرگز بهدنبال هژمونی نباشید.»
ارسال نظر