نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل به چند نکته اشاره شد: یکی اینکه، با توجه به شفافیت هسته‌ای چین، دانشمندان آمریکایی اغلب بیان می‌دارند که نمی‌توانند تعداد تسلیحات هسته‌ای را که چین براساس اصول استراتژی هسته‌ای خود به آن نیاز دارد، تشخیص دهند. دوم اینکه، کمیت سلاح‌های هسته‌ای در آمریکا مبتنی است بر تعدد اهداف؛ هر چه اهداف بیشتر باشند، تسلیحات هسته‌ای که مورد نیاز هستند هم بیشتر می‌شود. سوم اینکه، تسلیحات هسته‌ای آمریکا دارای سه کارکرد است: ممانعت و بازداشتن از حمله هسته‌ای، پیروزی در جنگ هسته‌ای و حفظ هژمونی آمریکا.

اگر سلاح‌های هسته‌ای یک کشور فقط نقش بازداشتن و ممانعت از حملات هسته‌ای داشته باشد، ژست هسته‌ای آن کشور «بازدارندگی هسته‌ای حداقلی» نامیده می‌شود. چین نیازی ندارد که تعداد زرادخانه هسته‌ای‌اش از این بازدارندگی حداقلی فراتر رود؛ درحالی که تعداد تسلیحات هسته‌ای استراتژیک آمریکا مدت‌ها است از این مقیاس و معیار فراتر رفته است. این نشان می‌دهد که مهم‌ترین دلیل برای حجم و میزان متفاوت زرادخانه‌های هسته‌ای چین و آمریکا به بازدارندگی هسته‌ای مربوط نیست بلکه تقریبا به کارکردهای مضاعف تسلیحات هسته‌ای آمریکا مربوط است: پیروزی در جنگ هسته‌ای، حفظ هژمونی آمریکا یا هر دو. به لحاظ اخلاقی، پیروزی در جنگ هسته‌ای و حفظ هژمونی ارزش لاف زدن ندارند. ایالات‌متحده دارای زرادخانه‌ای است که از قابلیت پیروزی در نبرد هسته‌ای به منظور بازداشتن و ممانعت از تهدیدات غیرهسته‌ای برخوردار است در حالی که ادعا می‌کند این نقش را برای تسلیحات هسته‌ای خود به شدت کاهش داده است. ایالات‌متحده انگیزه هژمونیک خود را به مثابه تمایلی برای برطرف کردن تهدیدات از سر متحدانش می‌نگرد. استفاده از تسلیحات هسته‌ای برای بازداشتن و ممانعت از حملات غیرهسته‌ای به معنای استفاده اول یا ضربه اول از تسلیحات هسته‌ای است. اگر رقیب هم تسلیحات هسته‌ای داشته باشد، این به تلافی هسته‌ای منجر می‌شود. غیر از وضعیت‌هایی که در آن تسلیحات هسته‌ای به‌عنوان تسلیحاتی برای خودکشی با هدف تلافی حمله‌ای متعارف و مرگبار استفاده می‌شود، آن کشور باید از روشی برای خنثی کردن قابلیت تلافی هسته‌ای رقیب برخوردار باشد؛ در صورتی که کشور اول بخواهد از تسلیحات هسته‌ای برای بازداشتن و ممانعت از تهدیدات غیر هسته‌ای استفاده کند. ایالات‌متحده آشکارا از تسلیحات هسته‌ای به‌عنوان سلاحی برای انتحار استفاده نمی‌کند. بنابراین، به منظور استفاده از تسلیحات هسته‌ای برای بازداشتن از حملات غیرهسته‌ای، ایالات‌متحده باید به تسلیحات هسته‌ای رقیب حمله کند تا قابلیت تلافی هسته‌ای او را تضعیف کند که این «محدودیت آسیب» نامیده می‌شود.

اگر یک کشور اساسا بتواند تسلیحات هسته‌ای رقیب را نابود کند قادر خواهد بود آسیب ناشی از تلافی را که تسلیحات رقیب می‌تواند در سطحی غیرقابل تحمل وارد آورد، کاهش دهد. در این صورت، برای مثال، ایالات‌متحده قادر خواهد بود به شکلی خودسرانه قابلیت هسته‌ای خود را برای بازداشتن طرف مقابل از یک حمله غیرهسته‌ای به عمل در آورد. با این حال، این مساله مستلزم دو چیز است: یکی، قابلیت شناسایی دقیق مراکز استقرار تسلیحات هسته‌ای رقیب و دیگری، دارا بودن تسلیحات هسته‌ای کافی برای نابودی زرادخانه رقیب. بنابراین، اگرچه ایالات‌متحده در جست و جوی قابلیت محدودیت آسیب است اما دستیابی کامل به این هدف کار آسانی نیست. از آنجا که یک سلاح هسته‌ای می‌تواند تنها یک سلاح هسته‌ای طرف مقابل را نابود کند، آمریکا برای دستیابی به کاهش تلفات باید تسلیحات هسته‌ای استراتژیک‌تری نسبت به رقیب داشته باشد. در واقع به‌طور واقع‌گرایانه‌ای، نابودی یک سلاح هسته‌ای طرف مقابل مستلزم داشتن چندین سلاح هسته‌ای است. از این‌رو، ایالات‌متحده نیازمند داشتن تسلیحات هسته‌ای چندین برابر استراتژیک‌تر نسبت به رقیبش است تا به درستی به هدف محدودیت آسیب دست یابد. به‌دلیل کاهش‌های دوجانبه استراتژیک و هسته‌ای که میان آمریکا، شوروی و سپس روسیه رخ داده و عموما هم به شکلی برابر بوده اما آمریکا نمی‌تواند انتظار داشته باشد تا به‌طور کامل استراتژی محدودیت آسیب را در برابر روسیه به اجرا درآورد یا قابلیت تلافی هسته‌ای خود را از میان ببرد. با توجه به قابلیت تلافی هسته‌ای چین، دو مکتب متفاوت در آمریکا وجود دارد: یکی، تمایلی ندارد که قابلیت تلافی هسته‌ای چین را بپذیرد و ادعا می‌کند برای آمریکا قابل پذیرش نیست که در برابر آن آسیب‌پذیر باشد؛ دومی، قابلیت ضربه دوم چین را آنقدر آشکار می‌داند که تصمیم‌گیری در مورد آن را به آمریکا مربوط نمی‌داند. در مورد محدودیت آسیب، آمریکا هیچ‌گاه تلاش برای دستیابی به این هدف را متوقف نکرده اما نتوانسته به‌طور کامل و جامع به آن دست یابد. محدودیت آسیب فاکتوری است که موجب می‌شود آمریکا اندازه زرادخانه هسته‌ای خود را حفظ کند هرچند مولفه‌ای تصمیم‌گیرنده و تعیین‌کننده نیست. آنچه به‌درستی بر تعداد تسلیحات هسته‌ای که آمریکا دارد تاثیر می‌گذارد همانا هدف آن در حفظ هژمونی است.

آمریکا کمیت تسلیحات هسته‌ای خود را نمادی از رهبری جهانی‌اش می‌پندارد و این کشور ایده داشتن تسلیحات هسته‌ای کمتر از روسیه را غیرقابل تصور می‌پندارد. به همین ترتیب، داشتن تسلیحاتی کمتر از چین نیز برای آمریکا غیرقابل پذیرش است اگرچه این مساله ثبات استراتژیک میان آمریکا و چین یا روسیه را کاهش نمی‌دهد. آنچه برخی مقام‌های دولت آمریکا و متخصصان امنیتی از آن نگرانی دارند همانا کمیت تسلیحات هسته‌ای است که چین دارد؛ برای آنها قابل اعتراض است که چین به اندازه آمریکا از تسلیحات هسته‌ای برخوردار باشد. حتی حامیان کاهش سلاح در آمریکا امیدوارند کشورشان بتواند مزیت کمی بر چین داشته باشد. موضع آمریکا همواره این بوده که اگر اندازه زرادخانه هسته‌ای‌اش به‌طرز قابل‌توجهی کاهش یابد، نمی‌تواند امنیت متحدانش را تضمین کند. این روشی غیرمستقیم برای حفظ موضع رهبری‌اش است. با این حال، چین دو نکته در مورد تصمیم خود برای حفظ تعداد اندک تسلیحات هسته‌ای‌اش دارد: زرادخانه‌اش اندک اما موثر است؛ و با هیچ کشوری وارد هیچ مسابقه تسلیحاتی نشده است. اندک اما موثر به این معنا است که چین فناوری و روش‌های به‌کارگیری مناسبی را انتخاب کرده که به تسلیحات هسته‌ای‌اش اجازه می‌دهد به شکلی مکفی مانع حملات هسته‌ای شود. تسلیحات هسته‌ای چین هیچ هدف دیگری را دنبال نمی‌کند. چین برای پیروزی در جنگ هسته‌ای تلاش نمی‌کند یا از تسلیحات هسته‌ای برای ایجاد هژمونی استفاده نمی‌کند.