بخش شصتوهشتم
نه «صلح آمریکایی» نه«صلح چینی» - ۸ مرداد ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که آمریکا باید با چین مذاکره کند. طی گفتوگوها و مشورتهای داخلی آمریکا و گفتوگو و مشورت با دوستان و متحدان، واشنگتن باید اطلاعات حداقلی به پکن بدهد. آمریکا نباید این تصور را القا کند که در مورد تغییر در سیاستها یا رویکردهایی که بر منافع آمریکا و متحدان و دوستانش تاثیرگذار است به دنبال مشارکت و انجام گفتوگو با چین است. هر گفتوگوی اولیهای با مقامهای چینی - در بهترین حالت- باید صرفا تایید کند که واشنگتن در کنار متحدان و دوستانش در حال بررسی بهترین وسیله برای تضمین صلح و ثبات بلندمدت در غرب پاسیفیک است.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که آمریکا باید با چین مذاکره کند. طی گفتوگوها و مشورتهای داخلی آمریکا و گفتوگو و مشورت با دوستان و متحدان، واشنگتن باید اطلاعات حداقلی به پکن بدهد. آمریکا نباید این تصور را القا کند که در مورد تغییر در سیاستها یا رویکردهایی که بر منافع آمریکا و متحدان و دوستانش تاثیرگذار است به دنبال مشارکت و انجام گفتوگو با چین است. هر گفتوگوی اولیهای با مقامهای چینی - در بهترین حالت- باید صرفا تایید کند که واشنگتن در کنار متحدان و دوستانش در حال بررسی بهترین وسیله برای تضمین صلح و ثبات بلندمدت در غرب پاسیفیک است. اما باید روشن کند که این تلاش سرانجام شامل پکن هم میشود.
این اصلاح و تعدیلات ابتدا باید شامل آن ویژگیهای مضاعفی شود که دستیابی به آنها بهطور بالقوه آسان است مانند ساختار نیروی متقارنتر بازدارنده محور در اولین و دومین زنجیره دریایی و توافقات اولیه در مورد عملیات ISR و آزادی دریانوردی و مناقشات جدی در مورد حاکمیت دریایی. نیازی نیست که توافق در مورد این تغییرات به تفصیل و با الزام بیان شود. واشنگتن باید همچنین برای پکن روشن کند که هرگونه اصلاح و تغییری که در آینده از این توافقات بیرون آید باید در نهایت قابل تایید باشد و زمانی اعتبار خود را از دست میدهند که هر طرف به دنبال «دبه کردن» باشد. در این مرحله، بهعنوان نشانهای از حسن نیت، واشنگتن باید ابتکاری محدود را در نظر بگیرد مانند توقف موقت یا کاهش چشمگیر «تعداد» و «نزدیکی» عملیاتهای ISR که در امتداد سواحل چین انجام میشود. در عینحال، واشنگتن و احتمالا ژاپن، میتوانند پیشنهاد انجام مانورهای نظامی مشترک را با پکن در مناطق جدید بدهند مانند گشتزنی در خطوط ارتباطی دریایی یا سایر اقدامات اعتمادساز مشابه. اگر پکن نسبت به این ابتکارات آغوشی باز نشان دهد و به شکل سازنده در گفتوگو برای بهبود محیط امنیتی بلندمدت در منطقه مشارکت کند، در ازای ابتکار حسننیت مشابه در طرف چینی، واشنگتن در همکاری با توکیو میتواند اشتیاق پکن برای کاهش بلندمدت در عملیاتهای ISR آمریکا و ژاپن را در امتداد سواحل چین بررسی کند. البته پکن باید تعهد صریح دهد که در مورد سطوح و میزان عملیاتهای ISR آمریکا و ژاپن در امتداد ساحل مداخلهای نکند و بر آرایش نظامی و شبهنظامی چین حول جزایر سنکاکو یا دیائو در میان دیگر مناطق محدودیت قائل شود.
حرکت به سوی نیروی نظامی بازدارنده متقابل
بحثهای اولیه و ابتکاراتی که در اینجا مطرح شدند به احتمال زیاد چند ماهی- و احتمالا چند سالی- طول خواهد کشید تا محقق شوند. اما این فرآیند باید به مثابه آزمایشگاهی برای ایجاد حسننیت و محدودیت اطمینان بخش متقابل در هر دو طرف باشد. اگر موفقیتآمیز باشد، باید مبنایی شود برای دستیابی به عناصر اساسیتر توازن قدرت باثبات آینده فراتر از CBMها و CMMها. بهطور خاص، اگر بحثهای داخلی در پکن و واشنگتن (و با متحدان آمریکا) انجام شود که خطوط تحلیلی که در این مطالعه ارائه شد را تایید کند، گفتوگوی استراتژیک میان آمریکا و چین با توجه به روندها و ویژگیهای منطقهای بلندمدت باید به تعهدی متقابل برای ایجاد مجموعهای از وضعیتهای نظامی دفاع محور در تمام زنجیرههای جزیرهای اول و دوم منجر شود. آنها همچنین باید میل به بحث در مورد توافقات صریحتر (لااقل حداقلگرایانه) با توجه به مسائل بالقوه بیثبات را - مانند کره و تایوان- ایجاد کنند که بهکار کاهش انگیزهها برای یک رقابت امنیتی تشدید شده خواهد آمد. با در نظر گرفتن حرکت به سوی یک وضعیت متقابل بازدارنده، در این مرحله در فرآیند گذار واشنگتن باید بحثی دقیقتر را با چین و با متحدان خود شروع کند؛ بحثی از نوع محدودیت متقابل بر انواع و تعداد تسلیحات نظامی تهاجمی که در هر دو سو مورد نیاز است. این باید شامل محدودیت بر سیستمهای تسلیحاتی «عمقی» (Deep- Strike weapons systems) شود مانند موشکهای کوتاه و میانبرد؛ موشکهای بالستیک زمینی و کروز و بمبافکنهای دورپرواز؛ توافق بر سطوح بالاتر کشتیهای سطحی و زیرسطحی، به احتمال زیاد تاکید بر ناوگانهای کوتاهبردتر در منطقه؛ افزایش شدید سطوح دفاع فعال و غیرفعال برای حمایت از پایگاههای دریایی و هوایی در صحنه؛ توافقاتی با توجه به پراکندگی داراییهای نظامی حساس آمریکا برای تضمین ساختار منعطف و چندبعدی دفاعی؛ توافقاتی (مبتنی بر مشورت با توکیو) در مورد قصد تقویت همکاری ژاپن- آمریکا در چند حوزه و محدود کردن آرایش نیروهای نظامی ژاپنی در خارج از جزایر این کشور؛ محدودیت قوی بر توسعه نیروهای آبی- خاکی در داخل یا نزدیک زنجیره جزایر اول و دوم؛ و افزایش قابلیتهای جنگی ضدکشتی در هر دو طرف.
برای آمریکا و متحدانش، چنین تغییراتی مستلزم کاهش تاکید بر نقش بسیار برجسته فعلی ناوهای هواپیمابر در ترکیب مجموع نیروها در چارچوب فرماندهی پاسیفیک آمریکا در حمایت از یک نیروی دفاعی محورتر متمرکز بر زیردریاییها و موشکهای ضدکشتی بردبلند، قابلیتهای تقویت شده ضدموشکی و ضدهوایی، امکانات و پایگاههای سخت و پراکنده و افزایش در تعداد و قابلیتهای کشتیهای جنگی کوتاه برد نظامی و شبهنظامی در صحنه است. درحالیکه ژاپن نیازمند تقویت قابلیتهای دفاعی خود و تعمیق تواناییاش برای همکاری و پشتیبانی از نیروهای آمریکایی است، متحدان و دوستان دیگر آمریکا ضرورتا نیازی به افزایش شدید قابلیتهای موجودشان در پیوند با واشنگتن ندارند.
اهمیت کرهجنوبی به مرور زمان و به مثابه مرکزی برای نیروهای آمریکایی به منظور ایجاد یک منطقه حائل باثباتتر و بیطرفتر در امتداد بخشهایی از حوزه دریایی چین احتمالا کاهش چشمگیری خواهد یافت. در موارد دیگر (برای مثال، فیلیپین و استرالیا) تعداد مراکز آمریکایی به مثابه بخشی از فرآیند پراکندگی احتمالا افزایش یابد.
علاوه بر غیرنظامی کردن خاص یا تضمین عدم استفاده از زور بهعنوان بخشی از توافق آتی که در مورد تایوان و مناقشات سرزمینی دریایی در دریای چین جنوبی و شرقی به آن دست یافته میشود، چین باید بر انواع مشابهی از قابلیتها و محدودیتها موافقت کند. بهطور اخص، پکن باید برخی از تسلیحات تهاجمی یا قابلیتهای دیگر خود را که برای تسخیر و حفظ سرزمینهای ادعایی (که شامل اشکال زمینی دریا و تایوان میشود از جمله قابلیتهای آبی- خاکی، تعداد موشکهای بالستیک کوتاهبرد و میانبرد تهاجمی بیش از حداقل و هرگونه نیروی اعزامی قابل توجه) طراحی شده بود را نادیده یا حذف کند.
ارسال نظر