بخش پنجاه و سوم
نه «صلح آمریکایی» نه«صلح چینی» - ۲۰ تیر ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد دریای چین جنوبی و شرقی نیز محلی است که مستعد بحران در روابط چین با آمریکا و چین با متحدان آمریکا میتواند باشد. برای جلوگیری از اصطکاک و برخورد میان طرفین لازم است طرفین اقدامات الزامآوری را برای جلوگیری از نظامیگری و مدیریت حوادث در آینده را مدنظر قرار دهند. مساله تایوان و کره نیز میتواند در آینده محلی برای درگیری دو کشور بزرگ جهانی باشد. پیشرفت تا حد زیادی مبتنی خواهد بود بر اراده پکن و واشنگتن برای رسیدن به توافقات یا ادراکاتی متقابل بر سه مساله مهم: محدودیت بر نظامیگری، مساله استفاده از زور و ادعاهای همپوشان یا مشترک در مورد دریای چین جنوبی.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد دریای چین جنوبی و شرقی نیز محلی است که مستعد بحران در روابط چین با آمریکا و چین با متحدان آمریکا میتواند باشد. برای جلوگیری از اصطکاک و برخورد میان طرفین لازم است طرفین اقدامات الزامآوری را برای جلوگیری از نظامیگری و مدیریت حوادث در آینده را مدنظر قرار دهند. مساله تایوان و کره نیز میتواند در آینده محلی برای درگیری دو کشور بزرگ جهانی باشد. پیشرفت تا حد زیادی مبتنی خواهد بود بر اراده پکن و واشنگتن برای رسیدن به توافقات یا ادراکاتی متقابل بر سه مساله مهم: محدودیت بر نظامیگری، مساله استفاده از زور و ادعاهای همپوشان یا مشترک در مورد دریای چین جنوبی.
بنابراین، بهطور کلی، دستیابی به عناصر دوم، سوم و چهارم موازنهسازی در مناقشات دریایی (یعنی، شفافسازی ادعاها، شناسایی منطقهای که موضوع توسعه مشترک است و به مذاکره گذاشتن یک سلوک رفتاری مشخص) احتمالا بسیار دشوار خواهد بود و مستلزم صرف زمانی چشمگیر و اعتبار دیپلماتیک - حتی در زمینه حرکت به سوی توازن کلی در منطقه- است. افزون بر این، اگر ظرفیت پایدار برای نظامی کردن مناقشههای دریایی رخ دهد، چنین عناصری احتمالا- و نه قطعا- برای ایجاد یک توازن قدرت کلی باثبات در منطقه ضروری نیستند. از اینرو، این سه عنصر چالشیتر باید تشکیلدهنده بخشی از نسخهای حداکثری از یک توازن باثبات باشد.
عملیاتهای محدود FON و ISR برای ارزیابی و تایید توازن منطقهای و دفاع از حقوق بینالملل
آخرین حوزه که آمریکا و چین باید بهطور قابلتوجهی احتمال تقابل و درگیری را در آن کاهش دهند به طیفی از فعالیتهای نظامی مربوط است که حول جمعآوری فعالانه اطلاعات با اهداف «جاسوسی، ردیابی و شناسایی» (ISR) است. چنین فعالیتی میتواند اشکال مختلفی به خود گیرد: پنهان و آشکار، نظامی و غیرنظامی، استفاده از هواپیما، کشتی، ماهوارهها و ابزارهای الکترونیکی، سایبری و انسانی. درحالیکه واشنگتن فعالیتهای نزدیک و آشکار ISR نزدیک سرزمین یک دولت خارجی - اگر خارج از آبهای سرزمینی و حریم هوایی کشور مربوطه باشد- را امری کاملا قابل قبول میشمارد اما پکن بهطور سنتی چنین رفتاری را - لااقل بهصورت لفظی- اقدامی خصمانه و ارعابگرانه تلقی میکند و آن را توهین به غرور چینیها میپندارد. این نگرش متضاد تا حدی بازتاب تجربیات تاریخی بسیار متفاوت و قدرت نسبی این دو کشور است.
ایالاتمتحده قدرت دریایی، هوایی، فضایی و سایبری مسلط و برتر در جهان است با تعهدی قدرتمند به حفظ دسترسی آزاد و آشکار به مناطق بینالمللی و ضرورت قابل ادراک برای به حداکثر رساندن آگاهیاش از محیط امنیتی خود در اشل جهانی. بنابراین، این کشور حق عملیات «در» یا گذار آزاد «به» تمام این مناطق را برای خود تایید و به اجرا درمیآورد و این کار را هم بر مبنای تفسیری حداکثری از حق انجام این کار براساس قانون بینالملل و ضرورت انجام فعالیتهای اغلب کنجکاوانه [ناخوانده] اما ظاهرا قانونی ISR بهدلایل امنیت ملی انجام میدهد.
آمریکا به شکل روتین [منظم] عملیاتهای FON [آزادی دریانوردی] را - اغلب با استفاده از کشتیهای جنگی- در حوزههایی انجام میدهد که به اعتقاد این کشور سایر کشورها میکوشند دسترسی فیزیکی را بهصورت غیرقانونی محدود کنند و نیز پروازهای ISR و ترانزیت کشتیها را برای جمعآوری آن چیزی انجام میدهد که اطلاعات حساس در طیف گستردهای از کشورها و نهادهای غیردولتی مینامد.
چین عمدتا این تفسیر حداکثری از حق کشوری برای انجام چنین فعالیتهایی را - لااقل بهصورت کلامی- رد میکند. چین بهعنوان کشوری صاحب غرور که در دوران مدرن تهاجم خارجی و تحقیر را به دست قدرتهای بزرگ و متجاوز تجربه کرده است، عملیاتهای نزدیک و آشکار ISR و FON ازسوی آمریکا را ابراز کاملا آشکار نخوت و قلدری یک ابرقدرت و نادیده گرفتن عمدی حساسیتهای چین تلقی میکند. پکن آشکارا تفسیرهای حداکثری از قانون بینالملل را که آمریکا و دیگران با استفاده از آن رفتار خود را توجیه میکنند رد میکند و در مقابل استدلال میکند که هر کشور ساحلی براساس «کنوانسیون حقوق دریاهای سازمان ملل» یا «UNCLOS» از حق نفی و انکار فعالیتهای نزدیک ISR که در 200 مایلی حوزه «منطقه اقتصادی انحصاری» (EEZ) یک کشور انجام میشود برخوردار است؛ چشماندازی که بسیاری دیگر از کشورهای در حال توسعه ساحلی با آن اشتراکنظر دارند.
تفاوت در رویکرد و رفتار زمانی پیامد اندکی داشت که چین نه از قابلیت و نه از ضرورت محدود کردن عملیاتهای ISR و FON نزدیک مرزهای خود یا مرزهای ادعاییاش برخوردار بود. تا آغاز این قرن، چین ضعیفتر از آن بود که جلوی آمریکا را بگیرد و واشنگتن نیز ضرورت اندکی میدید که این فعالیتها را انجام دهد.
با اینحال، چینی که روزبهروز قویتر میشود، دسترسیهای فراساحلیاش بیشتر میشود، آگاهتر میشود و حس عمومی ملیگرایانهاش بیشتر برانگیخته میشود تساهل اندکی نسبت به این فعالیتها و عملیاتها به خرج میدهد و آمریکا نیز ضرورت بیشتری برای ارزیابی قابلیتهای قدرتمندتر چین - برای مثال- هنگام درگیری احتمالی بر سر تایوان احساس میکند. در نتیجه، پکن با انجام تعقیب و گریزهای خطرناک و نزدیک هواپیماها و کشتیهای ISR آمریکایی که نزدیک سواحل چین عملیات میکنند به دنبال محدود کردن این عملیاتها در سالهای اخیر بوده و نسبت به عملیاتهای FON در دریای چین جنوبی بهشدت معترض بوده است.
این وضعیت از پتانسیل ایجاد بحرانی جدی میان دو قدرت برخوردار است چراکه چین قدرتمندتر ممکن است به دنبال بازداشتن موثرتر اقدامات آمریکا با استفاده مستقیم از زور یا پاسخ به حوادث دیگر ناشی از آن برآید که ممکن است میان کشتیهای دو کشور با تصرف و بازداشت کشتی متجاوز آمریکایی رخ دهد. این خطر ممکن است تشدید شود در صورتی که در آینده ژاپن یا یکی از متحدان آمریکا دوباره عملیات ISR را نزدیک مرزهای چین انجام دهد. حوادث بر سر چنین فعالیتهایی میتواند واشنگتن را به تقابل با پکن بکشاند.
ارسال نظر