بخش چهل و ششم
نه «صلح آمریکایی» نه«صلح چینی» - ۱۲ تیر ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به وضعیت اتحاد دو کره برای موازنه قوای منطقهای در شرق آسیا اشاره شد. نویسندگان بر این باورند که محتمل است که بسیاری از کرهایها مشتاق حفظ سطحی از روابط امنیتی با آمریکا باشند آن هم در قالب تعهد آمریکا برای یاری کره در صورتی که چین یا روسیه (یا شاید ژاپن) به دلایلی نامشخص و غیرقابل پیشبینی تهدیدی جدی متوجه این کشور کنند.
آن روابط امنیتی - که هیچ نیروی رزمی آمریکایی در شبهجزیره حضور نداشته باشد- میتواند برای پکن قابل قبول باشد.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به وضعیت اتحاد دو کره برای موازنه قوای منطقهای در شرق آسیا اشاره شد. نویسندگان بر این باورند که محتمل است که بسیاری از کرهایها مشتاق حفظ سطحی از روابط امنیتی با آمریکا باشند آن هم در قالب تعهد آمریکا برای یاری کره در صورتی که چین یا روسیه (یا شاید ژاپن) به دلایلی نامشخص و غیرقابل پیشبینی تهدیدی جدی متوجه این کشور کنند.
آن روابط امنیتی - که هیچ نیروی رزمی آمریکایی در شبهجزیره حضور نداشته باشد- میتواند برای پکن قابل قبول باشد. در این زمینه به استدلالهایی اشاره شد مبنی بر اینکه آیا کره متحد باید بر ژاپن- آمریکا متکی باشد یا به چین. اصولا آیا یک کره متحد دارای قابلیت هستهای مهم است یا کره متحد دارای نیروهای نظامی متعارف اما قدرتمند یا کره متحد بدون قوای نظامی.
چنین ادراکات/ برداشتهایی در مورد چگونگی کنترل و محدود کردن تاثیرات این احتمالات باید طیفی از اقدامات اطمینانبخش سیاسی، دیپلماتیک و نظامی و CBMها و نیز ترتیباتی برای واکنشهای هماهنگ یا همکاریجویانه را پوشش دهد. این مجموعه ادراکات/ برداشتها بیتردید به مراتب قابل اجراتر از ایجاد یک شبهجزیره متحد کره در بازه زمانی قابل پیشبینی است. آنگاه که واشنگتن، پکن و سایر قدرتها بهسوی یک محیط کلی توازن قدرت در غرب پاسیفیک گذار و حرکت کنند چنین شرایطی بهطور چشمگیری میتواند نوسانات شبهجزیره کره را کاهش دهد.
روابط امنیتی تقویت شده اما محدود ژاپن- آمریکا
برای مرتفع ساختن ناامنیهای ژاپن که برخاسته از حرکت واشنگتن بهسوی وضعیت بازدارندگی متقابل امنیتی و ایجاد منطقه حائل دوفاکتوی چینی- آمریکایی در امتداد مرزهای دریایی چین است و برای معتبرتر و منطقیتر ساختن آن وضعیت بازدارندگی، واشنگتن باید روابط امنیتی خود با ژاپن را تقویت کند البته در چارچوب برخی محدودیتهای خاص. در این وضعیت، توکیو با تامین موقعیتهای لازم برای نیروهای آمریکایی که وظیفهشان دفاع در برابر تهدیدات یا حملات به سرزمینها یا مناطق نزدیک است، تامین حمایتهای اساسی و پشت خط مقدم از نیروهایی که در غرب پاسیفیک عملیات میکنند و انجام عملیاتهای مستقل در حمایت از «وضعیت قوای بازدارنده» نقش مهمی در اجرای «وضعیت قوای بازدارنده» ایفا خواهد کرد. این نقش نظامی نیازمند سطح نزدیکتری از هماهنگی ژاپن با نیروهای آمریکایی است بهویژه در حوزههایی مانند ISR، حمایتهای لجستیکی و برخی انواع محدود از عملیات مشترک رزمی از جمله سیستمهای تسلیحاتی پیشرفته، نبرد با مین، جنگ سایبری، عملیات فضایی، دفاع موشکی بالستیکی و ضدحمله علیه نیروهای تهاجمی با استفاده از موشکهای کروز، سیستمهای توپخانهای، هوایی و دریایی.
این قابلیتهای ارتقایافته مستلزم تغییرات رادیکال در مبانی قانونی فعلی توکیو مانند بازنگری در قانون اساسی ژاپن نیست. این قابلیتها احتمالا نیازی به توسعه و بسط چشمگیر «مفهوم عملیات» که در «دستورالعملها برای همکاری دفاعی ژاپن- آمریکا» موجود است ندارند از جمله عملیات برای دفاع (در برابر) یا خنثی کردن حملات هوایی، دریایی، زمینی و موشکی بالستیک. اما به احتمال زیاد این قابلیتها مستلزم افزایش انواع خاصی از قابلیتهای نظامی موجود است مانند مواردی که بالا فهرست شدند در کنار بهکارگیری روزافزون نیروهایی در امتداد مجمعالجزایر جنوب غرب ژاپن (یعنی، زنجیره جزایر ریوکیو). با این حال، این قابلیتها مستلزم هیچگونه مشارکت افزایشی ژاپن در عملیاتهای نظامی فراتر از «حوزه مجاورت فوری» این کشور نیست مانند عملیات FON [آزادی دریانوردی] و مثل گشتزنی در دریای چین جنوبی. در آسیا- پاسیفیک، استراتژی بازدارنده [Denial Strategy] موفقیتآمیز ژاپن- آمریکا تا حد زیادی بر «وضع نیروها»یی مبتنی است که بهدنبال کاهش فرصتهای حمله موفقیتآمیز چین هستند. در مورد موشکها، تعداد بیشتری از سیستمهای تسلیحاتی کوچکتر، متحرکتر، پراکندهتر و مرگبارتر مانند مینهای دریایی، لانچرهای [پرتابگرهای] متحرک چندراکتی، قایقهای پرسرعت گشتی موشکی که موشکهای کروز با برد کوتاه را شلیک میکنند و موشکهای کروز دفاع ساحلی نصبشده روی کامیون میتوانند هم در مجمعالجزایر جنوب غرب ژاپن و هم تایوان مورد استفاده قرار گیرند. هدف تمام این سیستمهای تسلیحاتی کاهش کارآمد جنگندههای تهاجمی چین یا کشتیهای تهاجمی دوزیست [آبی- خاکی] این کشور است. این تسلیحات میتوانند کارآمدتر شوند و آنها را نسبت به نیروهای کوچکتری که دارای تسلیحات بزرگتر و گرانتر هستند، قابل بقاتر سازند.
در حوزه دریایی، برای ژاپن به صرفهتر است که در تعداد بیشتری از کشتیهای کوچکتر، سریعتر و ارزانتر سرمایهگذاری کند که مجهز به موشکهای کروز ضدکشتی هستند. این کشتیها کار را برای ASCMهای چین برای هدف قرار دادن موفقیتآمیز و نابودی تمام کشتیها دشوار میسازد که در مقابل، کار را برای چین پرهزینه میسازد که حمله را شروع کند، چراکه توانایی کاهش یافته برای نابودی کشتیهای دشمن به این معناست که کشتیهای چینی متحمل خسارات بیشتری خواهند شد. برای نیروهای زیردریا، استراتژی بازدارنده افزایش تعداد زیردریاییهای تهاجمی سریعتر و رادارگریزتر با سیستمهای مجهزتر صوتی و ارتعاشی است که مجهز به اژدرهای بهتر و سیستمهایی هستند که نیازی به مداخله انسانی ندارند. در حالی که زیردریاییهای دارای توانایی پرتاب موشکهای بالستیک (SLBMs) صدمه وارد آمده به واسطه تلافی ژاپن- آمریکا را افزایش میدهد (اگر چین آغازکننده حمله باشد)، زیردریاییهای تهاجمی بهویژه برای غرق کردن سایر زیردریاییها و کشتیهای سطحی طراحی شدهاند. زیردریاییهای تهاجمی بیشتر میتوانند به شکل چشمگیری هزینهای را که چین با آغاز یک درگیری بر خود وارد میآورد افزایش دهد و در نتیجه، پیروزی را پرهزینهتر و دشوارتر سازد.
وضعیت اتحاد تقویت شده منتج از آن باید به قدر کافی توکیو را مطمئن سازد که گذار یا حرکت واشنگتن به «ساختار و دکترین نیروی بازدارنده»- با وجود کاهش احتمالی اتکای واشنگتن به ناوگروههای مستقر در خط مقدم که حضور این ناوها چنین گذاری را میطلبد- امنیت ژاپن را به هیچ شکلی تضعیف نمیکند.
ارسال نظر