بخش سی و دوم
نه «صلح آمریکایی» نه«صلح چینی» - ۲۴ خرداد ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به مولفهای به نام «روسیه» اشاره شد که سرمایهگذاریهای کلانی در سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۴ در امور نظامی انجام داده بود، اما بهدلیل تحریمهای غرب و کاهش قیمت نفت مجبور شد از جاهطلبیهای نظامیاش کم کند.
این کشور درصدد نوسازی نیروهای مسلح خود است اما تحریمهای غرب باعث شده روند نوسازی این کشور تا افق ۲۰۲۰ کند شود. افزون بر این، کشورهای منطقه ترجیح میدهند که در درگیری احتمالی چین- آمریکا یا بیطرف بمانند یا بهدلیل همسایگی با چین در کنار پکن قرار بگیرند.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به مولفهای به نام «روسیه» اشاره شد که سرمایهگذاریهای کلانی در سالهای 2000 تا 2014 در امور نظامی انجام داده بود، اما بهدلیل تحریمهای غرب و کاهش قیمت نفت مجبور شد از جاهطلبیهای نظامیاش کم کند.
این کشور درصدد نوسازی نیروهای مسلح خود است اما تحریمهای غرب باعث شده روند نوسازی این کشور تا افق 2020 کند شود. افزون بر این، کشورهای منطقه ترجیح میدهند که در درگیری احتمالی چین- آمریکا یا بیطرف بمانند یا بهدلیل همسایگی با چین در کنار پکن قرار بگیرند.
کرهجنوبی، پس از سرخوردگی از انفعال چین و سکوت این کشور در برابر پرتابهای موشکی کرهشمالی، پذیرفت وارد توافق مجددِ مذاکراتی با هدف نصب «تاد» در این کشور شود. در حالیکه اتحاد میان آمریکا و جمهوری کره همچنان قوی است و در حالی که مقامهای کرهجنوبی ممکن است هنوز هم به نیات چین عمیقا مشکوک باشند، نظرسنجی افکار عمومی الگوی اما معاشرت [و معاشقه] با چین را نشان میدهد، همانگونه که در بالا نشان داده شد.
یک نظرسنجی چهارجانبه در سال 2015 در ژاپن، آمریکا، چین و کرهجنوبی دریافت که اکثریت چینیها (1/ 90 درصد) و کرهجنوبیها (6/ 70 درصد) چین را بهعنوان کشوری شناسایی کردند که مسوولانه با مشکلات جهانی برخورد میکند؛ در حالیکه این رقم در آمریکا فقط 34 درصد و در ژاپن 9/ 14 درصد بود.
براساس همین نظرسنجی، در مقایسه با 70درصد آمریکاییها و ژاپنیها که حامی حضور ژاپن در شورای امنیت سازمان ملل بودند، تنها 2/ 19 درصد از کرهجنوبیها و 5/ 8 درصد از چینیها از آن حمایت کردند. واکنشها به این نظرسنجی از یکسو اتحاد و نزدیکی چین و کرهجنوبی و از سوی دیگر، اتحاد و نزدیکی ژاپن و آمریکا را به یکدیگر نشان داد.
آنچه اهمیت بیشتری دارد فقدان یک بحران عمده یا حادثه دیگری است که به شدت درک تهدید نظامی از سوی چین را افزایش دهد. بنابراین، بسیار بعید است که ژاپن محدودیتهای سیاسی و قانونی بلندمدت خود را در مورد اندازه و نقش تهاجمی نیروهای مسلح خود- حتی در بلندمدت- تغییر دهد. اکثریت مردم ژاپن یقینا در مورد تحول و تبدیل نیروهای دفاعی ژاپن به یک نیروی نظامی معمول که بتواند (و هم مشتاق باشد) عملیات رزمی علیه چین در سراسر غرب پاسیفیک انجام دهد، بسیار مقاومت به خرج میدهند.
حتی براساس قانون امنیتی بسط یافته و جدیدی که در سال 2015 تصویب شد، نیروی دفاع هوایی ژاپن در استفاده از قوای نظامی محدود خواهد ماند، مگر در پاسخ به تهدید یا حمله مستقیم به قلمرو ژاپن یا تامین پشتیبانی برای نیروهای رزمی آمریکا در پشت جبهه جنگ در شرایطی که بهطور مستقیم امنیت ژاپن را تهدید کند مانند درگیری در تایوان. افزون بر این، تردیدی نیست که ژاپن به لحاظ مالی و اقتصادی همچنان با محدودیتهای چشمگیر و کاملا روزافزون بر هزینههای دفاعی خود مواجه خواهد بود، زیرا جامعه این کشور در حال پیری است و بنابراین، این جمعیت بیشتر نیازمند صرف هزینههایی برای رفاه اجتماعی [سالمندان] است.
روابط اتحادآمیز میان آمریکا و ژاپن بهدلیل مخالفت محلی با برنامه جابهجایی پایگاه «فوتنما » پیچیدهتر شده است. در نوامبر 2014، «هیروکازو ناکاییما»، فرماندار وقت اوکیناوا، که اجازه جابهجایی پایگاه فوتنما و احداث یک پایگاه نظامی را برای نیروی دریایی آمریکا در «هنوکو» داده بود از سوی «تاکاشی اوناگا» شکست خورد.
اوناگا در کمپینهایش وعده داده بود که با برنامه جابهجایی پایگاه مذکور و انتقال آن به هنوکو مخالفت خواهد کرد. اندیشکده CSIS استدلال کرده است که اگر طرح هنوکو اجرا نشود، تنها جایگزین برای نیروی دریایی آمریکا تداوم فعالیت خارج از فوتنما، با توجه به نامناسب بودن گزینههای پیشنهادی دیگر، خواهد بود و عواقب وقوع یک حادثه در یک چنین منطقه شلوغ و پرجمعیتی «میتواند به راحتی موجب بحران در اتحاد ژاپن- آمریکا شود.» به عبارت دیگر، این مشکل مبنایی احتمالا یک مانع بالقوه جدی برای تلاشها برای افزایش نقش امنیتی منطقهای ژاپن در کنار آمریکا باقی خواهد ماند، مگر اینکه دولتهای آمریکا و ژاپن تلاشی واقعی برای طرح ابتکاراتی خلاقانه به خرج دهند.
در نهایت، محتمل است که روسیه به افزایش قابلیتهای نظامی چین در بلندمدت در غرب پاسیفیک یاری رساند. بیشتر انگیزهها مدافع اتحاد استراتژیک روسیه با چین است، هرچند روسیه در حال افزایش حضور نظامی خود در آسیای مرکزی است تا [به میزانی] از نفوذ روزافزون چین در آن منطقه بکاهد. ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، مسلما امیدوار است تا روابط دوستانه با چین را به دلایل اقتصادی حفظ کند با توجه به اینکه اقتصاد روسیه از تحریمها آسیبدیده است.
در مه2014، چین و روسیه یک قرارداد در زمینه صدور 30 ساله گاز طبیعی امضا کردند که مبلغ آن 400 میلیارد دلار بود. چین هم به اولین خریدار پیشرفتهترین سیستم دفاع هوایی روسیه، S-400، تبدیل شده و معامله دیگری هم در مورد سوخوی-35 در جریان است. نیروی دریایی ارتش آزادیبخش خلق (PLAN) و نیروی دریایی روسیه همچنین مانورهای دریایی مشترکی در دریای زرد، دریای ژاپن، دریای شرقی چین و دریای مدیترانه انجام داده و قرار است مانور دیگری در سال 2016 در دریای چین جنوبی انجام دهد.
فروش تسلیحات روسیه به چین به شدت قابلیتهای نظامی چین را افزایش داده است و به گفته «اندرو کوچینز» روابط این دو کشور - در حالیکه چیزی به نام اتحاد میان آنها وجود ندارد- «آنقدر نزدیک شده که آمریکا و متحدان آسیاییاش نمیتوانند از آن احساس راحتی داشته باشند.»
کوچینز حتی گفته که چین و روسیه ممکن است به «توافق در حال تولد»ی دست یابند که باعث شود روسیه موضعی کمتر خنثی گرفته و بیشتر از اهداف سرزمینی چین در آسیا دفاع کند و در مقابل، چین پذیرفته که با اقدامات روسیه در غرب مخالفتی نکند. از جنبه منفی، روسیه در وهله اول یک قدرت اروپایی است و مداخله و مشارکتش در شرق دور چندان عملیاتی نیست و بعید است که به شکل گستردهای (حتی در بلندمدت) توسعه یابد.
ارسال نظر