نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل به ارزیابی‌های کمی و کیفی میان ارتش‌های هند، استرالیا، فیلیپین، اندونزی و مقایسه آنها با چین پرداخته شد. هرکدام از این کشورها بر حسب توانایی‌های اقتصادی و مالی خود به‌دنبال نوسازی ارتش خود (نیروهای زمینی، هوایی و دریایی) هستند و بخشی از GDP خود را به آن اختصاص داده‌اند. با این حال، تا سال 2040 بازهم از چین عقب‌تر خواهند بود.

به‌طور کلی، اگرچه ویتنام بی‌تردید قابلیت‌های خود برای دفاع از قلمرو داخلی خود را در برابر حمله چین افزایش خواهد داد اما بازهم توانایی این کشور قابل قیاس با توانمندی چین برای انجام عملیات در دریای چین جنوبی و فراتر از آن نیست.

یک قدرت مهم دیگر منطقه‌ای روسیه است. هزینه دفاعی روسیه در فاصله سال‌های 2000 تا 2014 سالانه 16 درصد رشد می‌کرد. این هزینه‌ها به‌طور متوسط 8/ 3 درصد از تولید ناخالص داخلی روسیه را در آن زمان تشکیل می‌داد. با این حال، تحریم‌های غرب علیه روسیه و کاهش قیمت‌های نفت این کشور را مجبور کرد که جاه‌طلبی‌های نظامی‌اش را کاهش دهد. در حالی‌که روسیه بخش قابل‌توجهی از بودجه این کشور را صرف توسعه تحقیقات، آزمایش و ارزیابی می‌کرد اما برنامه‌های نوسازی نظامی‌اش به‌شدت کاهش یافت. برای مثال، اگرچه روسیه در نظر دارد که تا پایان این دهه به 600 فروند هواپیما و 1000 تا 1100 فروند هلیکوپتر دست یابد اما بیشتر این تجهیزات نسخه نوسازی شده سیستم‌های هوایی دوران شوروی است و مدل‌های جدید نیستند. افزون بر این، اگرچه روسیه در حال توسعه جنگنده‌های رادار گریز نسل پنجم T-50 PAK FA است اما نیروی هوایی آن تا سال 2020 به‌دنبال کاهش خرید این جنگنده‌ها به سطح 12 فروند است. تحریم‌های پس از الحاق کریمه به روسیه منجر به فقدان دسترسی به تجهیزات اساسی خارجی از سوی صنایع کشتی‌سازی روسیه شد و باعث شد نیروی دریایی احتمالا نتواند به قدر کافی به نوسازی یگان‌های دریایی خود بپردازد. این قبیل محدودیت‌ها بر نوسازی نیروهای مسلح روسیه احتمالا تا یک بازه زمانی خاصی ادامه خواهد یافت.

مولفه‌های سیاسی و ژئواستراتژیک

مولفه مهم دوم که تاثیر جبرانی (مکمل) این پیشرفت‌ها در میان دوستان و متحدان آسیایی را محدود می‌کند، این است که نمی‌توان فرض کرد که تمام این قدرت‌ها قابلیت‌های بهبود یافته‌شان را در کنار واشنگتن و برای موازنه‌سازی با قابلیت‌های نظامی چین- خواه در دوران جنگ دریایی یا دوران صلح- به‌کار گیرند. به‌طور خاص‌تر، هند، اندونزی و کره‌جنوبی می‌توانند دستور کارهای مستقل و طفره‌آمیزی را برای تعامل با اقتصاد و ارتش به‌طور فزاینده قدرتمند چین دنبال کنند (و احتمالا دنبال هم خواهند کرد). در غیاب یک رابطه دوجانبه خصمانه با پکن، بیشتر این کشورها (اگر نگوییم همه‌شان) احتمالا از انجام مانورهای نظامی آنچنانی و هماهنگ در دوران صلح (هم در میان خود و هم با آمریکا) اجتناب خواهند کرد؛ مانورهایی که هدف آشکارش به چالش کشیدن قدرت نظامی چین یا موازنه‌سازی با این کشور در غرب پاسیفیک است. حتی هند هم بعید است تلاش‌های نوسازی نظامی را به‌گونه‌ای دنبال کند که تاکید تاریخی بلندمدت این کشور براستقلال و انعطاف‌پذیری استراتژیک را تضعیف کند. آنچه به همان اندازه مهم است اینکه در یک درگیری واقعی میان چین- آمریکا، بیشتر قدرت‌های آسیایی که متحدان پیمانی و رسمی نیستند (و حتی برخی از متحدان) یقینا پاسخ خود را بر مبنای تهدید خاصی که آنها را و نه آمریکا را در معرض خطر قرار داده ارزیابی می‌کنند. تقریبا تمام قدرت‌ها وقتی می‌خواهند نحوه پاسخ خود را نشان دهند، سطح بالای تعاملات اقتصادی با پکن را حفظ خواهند کرد (و احتمالا در آینده تعمیق هم خواهند بخشید) و قدرت اقتصادی روزافزون این کشور در منطقه آسیا- پاسیفیک را در نظر خواهند گرفت.

نه دهلی‌نو و نه جاکارتا ملزم به کمک نظامی به آمریکا در درگیری با پکن نیستند مگر اینکه وارد یک توافق امنیتی رسمی و دوجانبه با واشنگتن شوند که این هم بسیار محتمل است. بنابراین، هر دو به احتمال زیاد ترجیح می‌دهند که دور از آتش بخوابند تا خواب آشفته نبینند مگر اینکه به‌طور مستقیم مورد حمله قرار بگیرند. حتی کره‌جنوبی هم براساس معاهده امنیتی فعلی که با آمریکا دارد، فقط ملزم به مشورت با واشنگتن و تامین کمک «براساس فرآیندهای قانونی خود» در صورت حمله به قلمروهای آمریکایی در آسیاست. شاید مهم‌تر این باشد که تنش‌های موجود میان ژاپن و کره‌جنوبی بر سر مسائل تاریخی، دیدگاه کلی مثبت به چین (بر خلاف ژاپن) از سوی بیشتر کره‌ای‌ها و تعمیق روابط اقتصادی چین- کره همگی نشان می‌دهد که سئول در برابر ادغام با استراتژی نظامی عمدی یا هماهنگ موازنه‌ساز با پکن همچنان مقاومت خواهد کرد و در عوض به‌دنبال تقویت روابط اقتصادی و دیپلماتیک خود با همسایه بزرگ‌تر خویش در برابر تمام یا بیشتر سناریوهای تهدید افراطی است.

در 3 سپتامبر 2015، «پارک‌گئون‌های»، رئیس‌جمهوری وقت کره‌جنوبی، در رژه نظامی در پکن به مناسبت یادبود پایان جنگ‌جهانی دوم شرکت کرد و «نقش سازنده چین در خنثی‌کردن تنش‌ها در شبه‌جزیره» را ستود. در دو سال و نیم گذشته، رئیس‌جمهوری سابق، پارک با همتای چینی خود «شی جین‌پینگ» 6 بار دیدار کرده است. این دو کشور همگرایی دیدگاه‌ها در مورد مسائل تاریخی مانند رفتار خشونت‌بار ژاپن طی جنگ دوم جهانی را نشان می‌دهند و پیشرفت در روابط اقتصادی میان این دو کشور با آمادگی سئول برای نهایی کردن توافق تجارت آزاد با چین و پیوستن به «بانک سرمایه‌گذاری زیربنایی آسیا» نشان داده می‌شود، در حالی که حضور در مذاکرات TPP را تاکنون رد کرده است. در مورد دفاع ملی، اگرچه سئول در پذیرش سیستم دفاع موشکی تاد به‌خاطر مقاومت چین تردید داشته است، اما این نگرش به تازگی و پس از شلیک‌های موشکی کره‌شمالی و آزمایش‌های هسته‌ای این کشور در سال 2016 تغییر کرده است.