بخش صد و هشتم
پدیده شوم قرن جدید - ۳۰ فروردین ۹۶
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به تفصیل از نقش داعش در یمن سخن گفته شد. اکنون در یمن دو نیروی رقیب با یکدیگر و با نیروهای دولتی و نیروهای ائتلاف در حال جنگ هستند. با این حال، برآیند تحلیلها این است که القاعده در شبهجزیره عربستان (AQAP) که در یمن مستقر است، تهدیدی به مراتب جدیتر از داعش است. اگرچه یمن برای داعش حوزهای با اهمیت است اما ظرفیتها، زیرساختها و هستههای القاعده در این کشور اجازه عرض اندام به نیروهای داعش را نخواهد داد.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به تفصیل از نقش داعش در یمن سخن گفته شد. اکنون در یمن دو نیروی رقیب با یکدیگر و با نیروهای دولتی و نیروهای ائتلاف در حال جنگ هستند. با این حال، برآیند تحلیلها این است که القاعده در شبهجزیره عربستان (AQAP) که در یمن مستقر است، تهدیدی به مراتب جدیتر از داعش است. اگرچه یمن برای داعش حوزهای با اهمیت است اما ظرفیتها، زیرساختها و هستههای القاعده در این کشور اجازه عرض اندام به نیروهای داعش را نخواهد داد.
رهبری داعش در عراق و سوریه تلاش برای گسترده شدن به سوی یمن در این دوره زمانی را هدایت و حمایت میکرد. این گروه یک شهروند عربستانی به نام «بلال الحربی» را انتخاب کرد تا بیعت دیگران را برای داعش جمع کند. الحربی در ارتباط مستقیم با هسته اصلی رهبری داعش تا سپتامبر 2014 بود و احتمالا در پشت تصمیم یک گروه جدید یمنی برای بیعت با البغدادی در همان ماه قرار داشت. او رهبر همان زیرشاخه یمنی شد. احتمالا ممکن است هسته اصلی این گروه افراد دیگری را از عراق و سوریه به یمن آورده باشد، شبیه به روشی که زیرشاخه لیبیایی بهکار گرفت. داعش اولین هجوم خود به یمن را از طریق نیروهای سلفی- جهادی و بریدگان از AQAP انجام داد. «مامون حاتم»، یکی از افراد برجسته مرتبط با AQAP، یکی از روحانیونی بود که به حمایت از داعش برخاست. او احتمالا شبکه عضوگیری داعش در «اب» را تسهیل میکرد؛ اگرچه با AQAP نیز پیوند داشت. جذابیت داعش یک شتاب اولیه برای حمایت از این گروه بهوجود آورد. داعش در قیاس با AQAP پول بیشتری میداد و از طریق زیرشاخهاش در عراق پیروزی خود را فریاد میزد و بهدنبال عضوگیری در اجتماع جهانی بود. تلاش داعش برای اقدام فوری متفاوت از رویکرد محتاطانه القاعده بود. داعش در حال رشد بود در جایی که القاعده در حال عضوگیری بود اما حملهای انجام نمیداد و این احتمالا موجب ناراحتی و سرخوردگی اعضا و حامیان القاعده شده و آنها را به پیوستن به داعش برای «انجام عمل» ترغیب کرد. برخی از هستهها یا ولایتها هم از القاعده بریدند و به داعش پیوستند.
این گروه راهکار معمول خود را به یمن آورد: سوق دادن نبرد فرقهای به سوی شکستن دولت و بسیج اهل سنت در پس «دولت اسلامی». اولین حملات مهم این گروه در یمن ابتدا دو مسجد حوثیها را در صنعا- پایتخت- به هوا فرستاد و سپس شبهنظامیانش به اهداف زیدی در تمام فصل بهار و تابستان 2015 یورش بردند. این گروه تلاشهای خود از حملات فرقهگرایانه را به سوی هدف قرار دادن نیروهای ائتلاف سعودی و دولت یمن و نیروهای نظامی معطوف کرد، زیرا آنها شروع به بازسازی دولت یمن در یمن جنوبی کردند. این گروه 4 حمله همزمان با خودروهای انتحاری علیه مراکز ائتلاف و دولتی در عدن در 6 اکتبر 2015 انجام داد.
چشمانداز «دولت اسلامی» در یمن
با وجود این موفقیتهای ابتدایی اما استراتژی «دولت اسلامی» در حال شکست و افول است. این گروه از خشونت در سطوحی خارج از هنجارهای یمنی استفاده میکند، دارای یک نهاد رهبری خارجی در یمن است و کار در چارچوب سنتهای محلی را نمیپذیرد.
هدف قرار دادن غیرنظامیان، بهویژه از طریق بمبگذاری در مساجد، فراتر از هنجارهای نرمال در یمن است و باعث واکنش منفی یا «پسزنش» میشود. در عوض، AQAP از تلفات غیرنظامی احتراز میجوید و وقتی - بهطور مثال- حملات انتحاریاش در مه2012 به یک رژه نظامی خشم عمومی را برانگیخت به ابراز تاسف رسمی پرداخت. رهبری داعش و سبک و سیاق رهبری این گروه برای یمنیها غریب است. داعش- بر خلاف القاعده در شبهجزیره عربستان- دارای وجهه محلی در یمن نیست. رهبران عالی این گروه - که کار در چارچوبها و سنتهای محلی یا قبیلهای را نمیپذیرند- با رهبران محلی دچار شکاف شدند.
رویکرد این گروه [داعش] در یمن حامیانش را دچار شکاف کرده است. در دسامبر 2015، اعضای یمنی مخالفت عمومی رهبری یمن را در دو نامه اعلام کردند؛ دو نامهای که بلال الحربی و حلقه درونی وی را طرد میکرد. چالشهایی برای رهبری داعش پدید آمد که شکست خورد اما تاثیرات آن برای عملیات داعش روشن است. داعش در اوج فعالیتهایش در سال 2015 حدود 8 هسته فعال در یمن داشت. تنها دو هسته- یکی در عدن ابیان و دیگری در حضرموت- مدعی حمله در سال 2016 شدند. داعش جایگزین القاعده در یمن نخواهد شد یا بدون تغییر اساسی در روش عملیات یا در جامعه یمن حمایت گسترده در این کشور به دست نخواهد آورد. تلاشهایش برای دامن زدن به فرقهگرایی تا حد زیادی شکست خورده است هرچند لفاظیهای رهبران سیاسی و نظامی یمن تا حد زیادی در امتداد خطوط فرقهای انجام میگیرد. بهدلیل انعطاف مقامهای محلی فروپاشی کامل دولت در صنعا و عدن برای کسب جایگاه یا قدرت از سوی داعش کافی نخواهد بود. اگرچه شکست AQAP حمایت سلفی- جهادیها را به سوی «دولت اسلامی» معطوف خواهد کرد اما عملیاتهای اخیر ضد تروریستی بعید است موجب شکست AQAP شود.
تهدید از سوی یمن
یمن مهم است اما نه برای نبرد جهانی علیه «دولت اسلامی». این گروه حتی با جایگاه فعلی که در یمن دارد هر از گاهی مدعی شکست یا پیروزی خواهد شد. شاخه یمنی داعش منابع یا قابلیتهای چشمگیری برای هسته اصلی داعش بهدنبال ندارد. حتی برای شکست القاعده نیز جبههای کلیدی - احتمالا- محسوب نمیشود. از میان بردن القاعده از صحنه نبرد احتمالا مستلزم از میان بردن شرایطی است که در آن «دولت اسلامی» در یمن پرورش یافته است. دشمن واقعی آمریکا در یمن القاعده در شبهجزیره است.
القاعده با حساسیت و در محیط محلی دست به عملیات زده و توانسته پایگاه حمایتی برای خود دست و پا کند. این گروه از قابلیت انجام حملات و تلفات گسترده مردمی هم در داخل یمن و هم در داخل آمریکا برخوردار است؛ هستههای بمبگذاری داعش ابتدا به AQAP تعلق داشتند. خلاصه اینکه، سیاستسازان آمریکایی باید بر چالش AQAP متمرکز شوند و از مبارزه با داعش در یمن خودداری ورزند و سعی کنند مبارزه با داعش را فدای مبارزه با القاعده نکنند، زیرا القاعده در شبهجزیره یا القاعده یمن برای منافع غرب تهدیدی به مراتب جدیتر از داعش است.
ارسال نظر