حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل اشاره شد که اجبار مستقیم برای پیوستن به «دولت اسلامی» به‌طور کلی از طریق ربایش رخ می‌دهد. در ژوئن 2015، دفتر نمایندگی سازمان ملل در عراق همراه با دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل تخمین زدند که داعش حدود 800 تا 900 کودک در فاصله سنی 9 تا 15 سال را از مناطق مختلف موصل ربوده است. همکاری در مورد شرایط آن و ایدئولوژی داعش و چگونگی تلقین این ایدئولوژی به کودکان اطلاعاتی داده شد.

در تضاد کامل با نزاع‌های گذشته، عضوگیری داعش به شدت بر خانواده‌ها متکی است یعنی اعضای خانواده‌ها در وضعیتی قرار می‌گیرند که کودکان خود را به پیوستن به داعش ترغیب می‌کنند. گزارش‌های مربوط به کودک سربازان در سایر نزاع‌ها نشان می‌دهد که آنها گاهی مجبور به کشتن اعضای خانواده می‌شوند: هم به این دلیل که زمینه بازگشت خود به خانه را منتفی کنند و هم برای شکستن دفاع روانی از کودک. از سوی دیگر، «دولت اسلامی» تنها یک گروه شورشی نیست، بلکه دولتی مشتاق است که فقط به سرباز نیاز ندارد، بلکه به «جامعه» نیز نیاز دارد. به این ترتیب، تاکتیک‌های عضوگیری‌اش با نام‌نویسی از کل خانواده‌ها و نه فقط جوانانش، در راستای استراتژی عضوگیری بلند مدت این گروه عمل می‌کند. به مادران کتاب‌هایی داده می‌شود در مورد اینکه چگونه کودکان جهادی تربیت کنند. پیشنهادها شامل تعریف داستان‌هایی هنگام خواب آنها در مورد شهادت می‌شود، اینکه کودکان در معرض مطالب تصویری در وب‌سایت‌های جهادی قرار گیرند و تشویق شوند که ورزش و بازی‌هایی انجام دهند که بدن آنها را خوش فرم نگه دارد و موجب هماهنگی چشم و دستشان شود. در این صورت، کودکان در حالی رشد می‌کنند و بزرگ می‌شوند که در معرض ایدئولوژی «دولت اسلامی» از سوی خویشان و عزیزانشان و افراد مورد وثوق‌شان قرار می‌گیرند. در نتیجه به احتمال زیادتر بیشتر به «دولت اسلامی» اعتماد می‌کنند. در نهایت، کودکان از سوی هم سن و سالان خود ترغیب به پیوستن به داعش می‌شوند. وقتی مشاهده می‌شود کودکانی که قبلا به عضویت درآمده‌اند در حال همکاری با داعش هستند، کودکانی که آنها را از بیرون می‌نگرند به این باور می‌رسند که عملی که مشاهده می‌کنند یک «هنجار» است و یک دوره عملی مثبت برای آنهاست. آنها که از میان کودکان دست به استخدام می‌زنند سخنرانی‌هایی ارائه می‌دهند که بزرگسالان و کودکان دیگر را از طریق دیگر (مانند فریب در مورد جایگاه خود، هدفشان و تحسین و تشویق) ترغیب به عمل می‌کند.

کودکان چگونه آموزش می‌بینند

شست و شویی که در مدارس شروع می‌شود،در اردوگاه‌های آموزشی تشدید می‌شود جایی که به کودکان در فاصله سنی 10 تا 15 سال شریعت آموخته می‌شود، در معرض خشونت قرار می‌گیرند و مهارت‌هایی خاص به آنها یاد داده می‌شود تا به بهترین شکل به خلافت خدمت کنند و پرچم جهاد را برافرازند.

به دختران یاد داده می‌شود که چگونه غذا درست کنند، نظافت کنند و از همسرانشان حمایت کنند تا زنان و مادران خوبی باشند در حالی که پسران با مهارت‌های نظامی برای نبرد آماده می‌شوند. برای مثال، یک ویدئو که نام آن «موسسه فاروق برای بچه‌شیرها» بود، نحوه آموزش کودکان ایزدی 15 ساله را نشان می‌داد و سه نوع آموزش را به تصویر می‌کشید: آموزش قرآن به ویژه در ارتباط با جهاد، آموزش استفاده از سلاح و چگونگی تعامل با زندانیان. این آموزش‌ها آسان نیست. ویدئویی منتشر شده از سوی رسانه‌های ولایت نینوای داعش اردوگاهی آموزشی را نشان می‌دهد که در آن به بچه شیرها فنون رزمی و دفاع شخصی آموخته می‌شود و همزمان باید آموزش‌های جسمی سختی را با مربی خود پشت سر بگذارند به گونه‌ای که آن مربی با ضربات مکرر مشت و لگد به بدن آن کودکان آنها را آماده می‌سازد یا با چوب به بدن کودکان می‌کوبد.

این ویدئو همچنین گروهی از پسران جوان را نشان می‌دهد که با کلاشینکوف در صف ایستاده‌اند و همگی لباس نظامی همرنگ بر تن دارند و سر خود را پوشانده‌اند. محتمل است که این ویدئو ترسیم‌کننده واقعی اردوگاه‌های آموزشی داعش باشد. اینها به روشنی و به شدت ترسیم می‌شوند و واکنش کودکان نشان می‌دهد که برخی از «محاکمه ها» و «تنبیهات» آنها اَلَکی است. با این وجود، گزارش‌های کودکان قبلی خلافت نشان می‌دهد که شرایط زندگی آنها به لحاظ جسمی و روحی دشوار است. برای مثال برخی مجبور می‌شوند روی تشک‌های آلوده به «کک» بخوابند. در این مرحله، وفاداری آنها به خلافت شکل می‌گیرد، زیرا از خانواده‌های خود جدا افتاده‌اند و سختی‌های مشترک شان پیوندهای قدرتمندی از رفاقت با همسالانشان به وجود می‌آورد زیرا آنها رفته رفته به خانواده جدیدشان تبدیل می‌شوند. والدین گزارش کرده‌اند، که کودکان استخدام شده از سوی داعش از بازگشت به خانه سر باز می‌زنند و می‌گویند که می‌خواهند برای خلافت به جهاد بپردازند. پس از اینکه کودکان «دولت اسلامی» آموزش‌های خود را تکمیل کردند، مراسم فراغت از تحصیل برای آنها برگزار می‌شود و دانش آموختگان جدید در انظار عموم رژه می‌روند و یونیفورم‌های خاصی بر تن می‌کنند و سلاح در دست می‌گیرند. به آنها دستور داده می‌شود که بایستند در حالی که فرماندهان آنها، این کودکان را با چوب می‌زنند تا استقامت و نظم [دیسیپلین] آنها را به رخ همگان بکشند. این رژه غرورانگیز و با نظم، عابران و گذری‌های جوان تر و جدیدتر را جذب می‌کند، زیرا آنها تحت تاثیر سبک و روش تبلیغاتی داعشی‌ها قرار می‌گیرند. در یک سند، «دولت اسلامی» آموزش نظامی کودکان را با سوءاستفاده از آیات قرآن توجیه می‌کند:«سبکبار و گرانبار همگروه ‌شوید و با مال و جانتان در راه خدا جهاد کنید اگر بدانید این براى شما بهتر است» (توبه، 41). این سند همچنین اشاراتی به محمدالبخاری (نویسنده صحیح بخاری) دارد که می‌گوید:«پیامبر خدا فرمود: «وقتی از شما خواسته شد جهاد کنید آن را بپذیرید. این برای شما بهتر است». این تلاش برای توجیه دینی به این منظور دنبال می‌شود که اعضای بالقوه جدیدی را هدف می‌گیرد:«در تبعیت از فرمان خداوند قادر و فرمان رسول الله، دولت اسلامی از جوانان اسلام در ولایت الفرات می‌خواهد تا جهاد کنند و از آنها می‌خواهد تا در راستای اطاعت از خدا و حمایت از دینش به کاروان برادران مجاهد خود بپیوندند. هان شمایی که مشتاق و عاشق جهاد هستید برخیزید، شتاب کنید و سلاح صداقت را آماده‌سازید. شاید شما آجری در ساختمان این بنای مقدس باشید». بنابراین، کودکان بیشتری تحریک می‌شوند تا با مشاهده چنین مراسمی مانند مراسم فراغت از تحصیل و به تدریج مجذوب تبلیغات داعش شدن به مبارزان راه خلافت تبدیل شوند. در انجام این کار، چرخه عضویت تکرار می‌شود.