بخش هفتادم
پدیده شوم قرن جدید - ۲۸ بهمن ۹۵
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که مطلوب جهادیون این است که یک مهندس نفتی را از یک کشور نفتی بربایند. ابوبکر ناجی اعتقاد دارد مسلمین نفت خود را رایگان به دشمن صلیبی میفروشند. او معتقد است که باید تودههای فقیر امت را آگاه کنیم و دولتهای نفتی غیراسلامی را ترغیب کنیم که قیمت نفت را بالا ببرند. اگر ربایش یک صلیبی غربی دشوار باشد، ربودن یکی از مسیحیان عرب که در بخشهای نفتی کار میکنند محتمل است. در غیر این صورت، میتوان یک گزارشگر غربی یا فرد دیگری را ربود که ربودن او از میان کارمندانی که در بخش نفت شاغل نیستند آسان است، البته اگر ربودن او به نفع برنامه رسانهای مرتبط با این عملیات باشد.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که مطلوب جهادیون این است که یک مهندس نفتی را از یک کشور نفتی بربایند. ابوبکر ناجی اعتقاد دارد مسلمین نفت خود را رایگان به دشمن صلیبی میفروشند. او معتقد است که باید تودههای فقیر امت را آگاه کنیم و دولتهای نفتی غیراسلامی را ترغیب کنیم که قیمت نفت را بالا ببرند. اگر ربایش یک صلیبی غربی دشوار باشد، ربودن یکی از مسیحیان عرب که در بخشهای نفتی کار میکنند محتمل است. در غیر این صورت، میتوان یک گزارشگر غربی یا فرد دیگری را ربود که ربودن او از میان کارمندانی که در بخش نفت شاغل نیستند آسان است، البته اگر ربودن او به نفع برنامه رسانهای مرتبط با این عملیات باشد. یا بهجای عملیات ربایش، میتوان دست به هر اقدامی زد که توجه جهانیان را جلب کند و باعث شود سخنان ما شنیده شود.
ائمه ما میگفتند: «اگر در صحراها [بادیهها] و شهرها بجنگید تا دیگر کسی در آنها باقی نماند، این بهتر از انتخاب طاغوتی است که بر خلاف شریعت اسلام حکم میراند.» به همین ترتیب، وجود برخی باندها محدود خواهد شد و تودهها به منظور دفاع از خود شروع به تسلیح خواهند کرد - در برابر حالت سابق انطباق و سازگاری با ارتش [جنود] طاغوت- و اهالی پس از خلأ قانونی که موجب فروپاشی یا تضعیف مقامها میشود، در برابر نصیحت خطیبان مساجد برای حکومت شرع سر تسلیم فرود میآورند. اوضاع به اذن خدا مطابق میل ما جلو خواهد رفت زیرا ما به اذن خدا سازمانیافتهترین نیرو در تمام مناطق پیرامونی آن کشور هستیم و «بزرگترین» نیرویی که از ظرفیت کنترل امنیت و وضعیت قضایی برخوردار است. به همین ترتیب، میخواهم به کسانی که بابت «تحریف و تشویش رسانهای» و «عملیاتهای رسانهای» که علیه ما سازماندهی میشود، نگران و دلسوز ما هستند بگویم که کدام یک از کمپینهایی مانند اینها [دو مورد تحریف برشمرده پیشین] نشأت میگیرد و کدام یک علیه اقتصاد و نفت خواهد بود: استراحت کنید و خودتان را برای آنچه بزرگتر است آماده سازید یا هرگز آمادگی جهاد را نخواهم داشت. اگر[قرار باشد] از هم اکنون شروع به ضجه و زاری کنیم، بهتر است در خانه بنشینیم. از اینرو، نباید به کمپینهایی از این دست [از سوی دشمن صلیبی] توجه نشان دهیم و باید آماده شویم تا دشمن و تبلیغاتش را تا حد امکان دفع کنیم. اگر اکنون دست به کار نشویم پس کی باید شروع کنیم؟ به آن فردی که پا در مسیر جهاد میگذارد بگویید که وقتی نبرد شروع شود ممکن است روز پیروزی نصیب ما شود. از خدا طلب عفو و عافیت در دین و دنیا و آخرت میکنیم. در آن روز شاهد خواهم بود که میلیونها نفر از مردم منطقه از مناطقی که در آنها قتال به شدت جریان دارد به سوی ما مهاجرت میکنند و از رژیمهای مرتد یا رژیمهای صلیبی- صهونیستی میگریزند درست همانطور که در نبردهای افغانستان و چچن رخ داد و شاهد آن بودیم. ما شاهد کمپینهای رسانهای خواهم بود - علمای روشن اندیش در میان رهبران جنبشهای اسلامی هم ممکن است در این معرکه مشارکت کنند- زیرا مقصر این آوارگان و پناهجویان شناخته خواهم شد. شاید از سوی ارتشهای مرتد و صلیبی ما مقصر موج بمبگذاری شناخته شویم که هزاران نفر را خواهد کشت و ما باید خودمان را برای این وضعیتها آماده کنیم چنانکه یکی از رهبران افغان چنین کرد. او با شیخ عبدالله عزام نشسته بود وقتی پیامی به دستش رسید که به او خبر از قتل 20 نفر از اعضای خانوادهاش طی بمبگذاری در یکی از روستاها را دادند در حالی که آن مرد وقتی این پیام را شنید همچنان مشغول صحبت بود گویی اتفاقی رخ نداده است.
شیخ به او گفت: «خبری که به تو رسید چه بود؟» آن مرد شیخ را از خبر آگاه کرد. شیخ عبدالله میگوید: «او به من گفت که چه تعداد از افراد خانوادهاش کشته شدند و او همچنان در حال صحبت از زیارت هارونالرشید در فلان سال و حملهاش در بهمان سال بود.» آنها بحثشان را تمام کردند و گویی هیچ چیزی رخ نداده است. این جنگی است که تودهها باید به آن عادت کنند درست مانند آن رهبر افغان. اگر اکنون نه، پس کی؟ و چگونه راهمان را از این مسیر پر پیچ و خم ادامه دهیم؟ باید تا حد امکان آماده باشیم تا به تشویش رسانهای دشمن پاسخ گوییم. اگر در اقداممان صادق باشیم، سخنانمان به قلوب مردم راه خواهد یافت و سربازانمان هر دروغی را که حول ما به گردش درآمده رد میکنند. مردم تا زمانی با ما صبوری خواهند کرد که ما طلایهدار صابران باشیم. اما اگر شروع به شکایت و ضجه و نگرانی پیشه کنیم، در این صورت، مردم حق دارند از ما نگران شوند. میخواهم تکرار کنم آنچه در اینجا در مورد نفت ذکر کردم فقط مثالی بود برای تقریب به ذهن. با این حال، استراتژی هدف قرار دادن اقتصاد دشمن بهطور کلی، یک استراتژی ارزشمند سیاسی و نظامی است و نباید در هدایت جنبش نادیده گرفته شود. رهبران جهاد در درسها و در چند بیانیه خواستار توجه به آن شدهاند.
فصل هفتم
قطبسازی... نبرد پر سر و صدا... جنگ رسانهای... مدیریت استوار... ترفیع جایگاه ایمان... سخنرانیهای مستقیم... بخشش... تالیف قلوب
جالبترین هدفی که از طریق سیاست تجدید سازمان در مرحله فعلی تحقق یافته - که در نیمه دهه 90 شروع شد- ما را از نتایجی که قطبیسازی در امت به وجود آورده و به اوج خود رسیده نترسانده است. تردیدی نیست که در نبردهای قبلی در چنین مرحلهای، ما باید برای قطبیسازی (امت) تلاش میکردیم تا نبرد آنگونه که انتظار داریم توسعه یابد. این در برخی از کشورها رخ داد و نتایج دلگرمکنندهاش هم ظاهر شد. با این حال، جنبشها در بسیاری از کشورها از ایجاد قطبیسازی ترسیدند زیرا واهمه از دست دادن کنترل آن را داشتند به ویژه در پرتو جهالت وسیع امت، رسانههای دولتی، صوفیگرایی خاخامها و راهبان و تبلیغاتچیهای گروههای اسلامی که زمان خود را صرف درخواست برای وحدت ملی میکردند. این گروهها همچون مسیحیان عرب و تبلیغاتچیهای ملیگرایی در میان سکولارها، احزاب مرتد و امثال آن در منطقه هستند. آنها حتی برخی از مردم را به سوی برگزاری جلساتی با مسیحیان عرب و احزاب سکولار هدایت میکنند تا گسلهای واقع در فعالیتهای گروههای جهادی را شناسایی کنند که به ادعای آنها موجب شکاف و تفرقه در ملت خواهد شد. خدا برای ما کافی است (وحسبنا الله و نعم الوکیل).
ارسال نظر