پدیده شوم قرن جدید - ۲۴ بهمن ۹۵

حسن حسن و جمعی از نویسندگان

مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل اشاره شد که رهبر نظامی باید از دانش سیاست و جامعه‌شناسی برخوردار باشد. او معتقد بود چنین رهبری باید زمان‌شناس باشد و عملیات نظامی علیه دشمن را در زمانی مناسب انجام دهد به‌گونه‌ای که بیشترین تلفات برای دشمن و کمترین خسارات برای نیروهای خودی به بار آید.

ما آموخته ایم که اگر شورشیان، مرتدها، کفار [خوارج، بُغاه و مرتدون]، آنها که مشتاق نشان هستند، آنها که برنامه عملی خلق می‌کنند که در تضاد با نصوص شریعت است یا کسانی که به دنبال پیوستن به سازمان ملل هستند بخواهند جنبش را ترک کنند و از صفوف آن خارج شوند، چگونه با آنها رفتار کنیم. همچنین می‌دانیم چگونه با کسانی که شرب خمر می‌کنند و مستوجب حد هستند و جنبش را ترک می‌کنند رفتار کنیم. تمام این‌گونه تخلفات قابل پیش‌بینی هستند به‌ویژه از زمانی که فعالیت‌هایمان مبتنی بر این فرض بود که جهادمان، جهاد امت است و نه جهاد جنبش. فرار این دسته از مردم از میان معرکه جنگ وضعیتی ایجاد می‌کند که بسیار حساس و پیچیده است. نمی‌توان با آنها با توسل به ادله شرعی که مربوط به یک دولت مستقر است، تعامل کرد. در عوض، باید با آنها بر اساس سیاست‌های خاص شرعی تعامل ورزید که از راه و روش پیامبر و سیره اصحابش اخذ شده است. با این حال، این کار باید با احتیاط صورت گیرد تا از چنین مسائلی [مسائل قانونی] که به روش صحابه تعلق دارد و قوانین و دین را رقیق‌تر می‌کند خارج نشویم. باید آگاه بود که پس از استخراج قواعد انتظام بخش از این مسائل قانونی، احکامی استثنایی در برخی زمان‌ها و برای شرایط خاص وجود دارد.

۵- ساختار انسانی دشمن در معرکه نبرد ضعیف است. او این ضعف را با استفاده از تجهیزات جبران می‌کند اما برای او میسر نیست که برای همیشه بر آنها اتکا داشته باشد. به همین ترتیب، دشمن برای جبران آن ضعف در هر یک از حرکاتش و نیز هنگام مواجهه با اقدام از سوی هر یک از مجاهدین به مکر و دروغ رسانه‌ای متوسل می‌شود. بنابراین، درک سیاست‌های رسانه‌ای دشمن و نحوه تعامل با آن در پیروزی نظامی و سیاسی در جنگ بسیار مهم است. یکی از مهمترین چیزهایی که به سیاست رسانه‌ای ما کمک خواهد کرد همانا اتصال برنامه‌های رسانه‌ای ما به مخاطبان مشخص است.

باید توجه داشت که برخی کمیته‌های رسانه‌ای در مراحل قبلی در اتصال محتوای رسانه‌ای به طبقاتی خاص از مردم شکست خوردند به ویژه آن محتوایی که طبقه مشخصی از مردم و توده‌ها را هدف می‌گرفت به‌گونه‌ای که آن محتوای رسانه‌ای به طبقاتی از نخبگان نیز ارتباط می‌یافت در حالی که چند جنبش اسلامی دیگر موفق شدند بیانیه‌ها و مواضع و مطالب رسانه‌ای خود را به گوش هرکس و هر طبقه متمدنی برسانند. بنابراین، نباید از این نکته مهم [که پیام رسانه‌ای ما باید به گوش تمام طبقات مردم و نخبگان برسد نه اینکه طبقه مشخصی را به‌عنوان مخاطب هدف قرار دهیم] غفلت کرد به‌ویژه که می‌خواهیم مواضع شرعی، نظامی و سیاسی‌مان را آشکارا به مردم برسانیم و آنها را به‌صورت عقلی و از طریق شریعت توجیه کنیم و نشان دهیم که آنها به نفع امت هستند.

بنابراین، باید گروهی تشکیل شود که از یک‌سو، هدفش انتقال آن چیزی باشد که ما می‌خواهیم به مردم بگوییم و از سوی دیگر، توجه خود را بر آن متمرکز سازند حتی اگر مستلزم آن باشد که آن گروه در معرض خطری قرار گیرد که قابل مقایسه با خطر عملیات نظامی باشد مانند یگانی که تدارکات را توزیع می‌کند و یگان مسلحی که از راه دور به حفاظت می‌پردازد. حتی ممکن است ضرورت انجام عملیات نظامی برای رسیدن به هدف نیز انجام شود. برای مثال، ما گروگانی را می‌رباییم و سپس موجب ضجه و ناله دیگران در مورد او می‌شویم و درخواست می‌کنیم که گزارشگران تلویزیونی و شبکه‌های رسانه‌ای آنچه ما می‌خواهیم و می‌گوییم را در ازای آزادی آن گروگان (ها) به‌صورت کامل انجام دهند. این یک نمونه فرضی است و محتمل است که آنچه می‌خواهیم اعلام کنیم بیانیه هشدار یا بیانیه‌ای است که یک اقدام مهم و حیاتی و مانند آن را توجیه می‌کند.