پدیده شوم قرن جدید - ۳ بهمن ۹۵

حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل به این نکته اشاره شد که ناجی معتقد بود که ضربات پیوسته موجب 11 سپتامبر شد زیرا براساس شریعت، این کشور لایق این حمله بود. در دوران جدید دامنه عملیات‌های جهادی دو برابر دهه 90 بود. ناجی معتقد بود که برای به زیر کشیدن ابهت آمریکا باید جنگ‌های کوچک و متوسط اما فرسایشی به راه انداخت تا توانایی نیروهای آمریکایی به تدریج به تحلیل رود و آنها دچار خستگی و فرسایش شوند. نویسنده همچنین دام‌هایی برای ارتش آمریکا جهت کشاندن آنها به جنگ پهن کرده است.

اگر دو نویسنده کافر در عملیاتی هماهنگ در دو کشور مختلف کشته شوند، آنها باید زندگی هزاران نویسنده در دیگر کشورها را تامین کنند. در این صورت، تنوع و گستردگی دامنه هدف‌ها و عملیات ایذایی وجود خواهد داشت که از سوی گروه‌های کوچک و مجزا انجام می‌شود. افزون بر این، تعداد این حملات به آنها نشان می‌دهد این نوع حملات و هدف‌گیری‌ها ادامه خواهد یافت و آنها آسیب‌پذیر خواهند بود.

اهدافی که باید بر آن تمرکز کنیم و دلایل آن:

گفتیم که باید هرگونه هدفی که در شریعت مجاز شناخته شده را مورد هدف قرار دهیم. با این حال، لازم است بر اهداف اقتصادی به‌ویژه نفتی متمرکز شویم. ممکن است کسی بگوید ما با کمپینی رسانه‌ای مواجه خواهیم شد که در آن هر اتهامی علیه ما روان خواهد شد و با این اتهام شروع خواهد شد که ما تلاش داریم تا کشورها را به لحاظ اقتصادی تضعیف و زمینگیر کنیم و از این حرف ها. برخی به ما گوشزد خواهند کرد که وقتی گروهی اسلامی در مصر حملات خود را علیه تروریسم نشانه گرفت، درست نیست که از ایده‌های آنها استفاده کنیم زیرا آنها هدفی ممنوع را مورد حمله قرار دادند و اقتصاد رژیم مرتد را تضعیف کردند. به همین ترتیب، درست نیست که به عملیات رسانه‌ای آن رژیم پاسخ گوییم. بار دیگر به این بحث بازخواهیم گشت. در مورد حمله به اهداف اقتصادی که دشمن از آن - به‌ویژه نفت- سود می‌برد، دلیل انجام این کار این است که هسته یا محرک اصلی دشمن و رهبرانش به این وسیله قطع خواهد شد. ضربه به اهداف اقتصادی، رژیم را وادار به واکنش خواهد کرد و این به نوعی آزار آن رژیم خواهد بود؛ رژیمی که از تزریق نیروی بیشتر جهت حفاظت از دیگر اهداف (خواه اقتصادی و خواه غیر آن) دچار خستگی و فرسودگی شده است. در نتیجه، ضعف شروع به ظاهر شدن در نیروهایش خواهد کرد زیرا آن نیروها محدود هستند. بنابراین، قاعده‌ای برای رژیم‌های مرتد هست که می‌گوید: نیروهای پلیس و ارتش به‌طور کلی و نیروهای مبارزه با تروریسم به‌طور اخص، باید در برابر رسوخ و نفوذ ایمن باشند. برای مثال، برای «اداره تحقیقات» در مصر بهتر است که 5 هزار افسر وفادار داشته باشد تا 20 هزار نیرویی که یک یا چند گروه اسلامی در آن رسوخ کرده‌اند. از این رو، نیروهایشان محدود و گلچین شده است و این رژیم‌ها باید اولویت‌های زیر را به اجرا درآورند:

اول، حمایت‌ها و حفاظت‌های شخصی از خانواده‌های حاکم و نهادهای ریاست‌جمهوری؛ دوم، خارجی ها؛ سوم، نفت و اقتصاد؛ چهارم، مراکز تفریحی. تمرکز فرد بر این 4 هدف، مانعی برای رسیدن به اهداف تعیین شده است در حالی که مناطق پیرامون و شلوغ عاری از نیروهای نظامی است یا دارای نیروهایی با رهبری شکننده و قدرت ضعیف بدون تعداد کافی از افسران هستند. این بدین دلیل است که آنهایی که صلاحیت دارند برای حفاظت از اهداف اقتصادی و حفاظت از حاکمان و پادشاهان گماشته شده‌اند. از این رو، این تعداد فراوان از نیروها گاهی به لحاظ ساختاری ضعیف هستند و حمله به آنها و ضبط مقادیر فراوانی از سلاح‌هایشان آسان است. مردم مشاهده می‌کنند که چگونه این نیروها می‌گریزند و به چیزی اعتنا نمی‌کنند. در این مرحله، خشونت و هرج و مرج شروع می‌شود و این مناطق از فقدان نیروهای امنیتی در مضیقه قرار می‌گیرند. این، افزون بر فرسودگی نیروها و خشکسالی مالی است که برخاسته از حمله به اهداف باقی‌مانده و مخالفت با مقام‌ها است. با این حال، آنچه در اینجا گفتیم برای خوانندگان برای درک مساله حمله به منافع نفتی بدون طرح اعتراض و تردید کافی نیست. خواننده باید به بخش‌های زیر در موضوعات آینده رجوع کند:

* استفاده از قواعد و اصول نظامی مجرب

* درک قواعد بازی سیاسی که از سوی مخالفانمان و همراهانشان استفاده می‌شود و تعامل با آنها براساس سیاست شرعی

* قطبی‌سازی به‌ویژه آن بخش‌هایی که به پول و رسانه مربوط است.

به همین ترتیب اجازه به خواننده برای رجوع به مقالات زیر که با موضوع مرتبط است:

* مقاله «نبرد صبر»

* مقاله «قطبی‌سازی و پول»

* مقاله «قوانین جهان شمول کیهانی که اخیار و اغیار به آن وفادارند»

هر بخش یا مقاله (که در بالا اشاره شد) دارای جزئی است که مساله مربوط به اقتصاد و نفت را شفاف کرده و درک آن را تسهیل می‌کند. این اجزا توضیح خواهند داد که چگونه این بخش‌ها بدون اتلاف خون و پول قابل‌توجه می‌توانند هدف گرفته شوند. اکنون به باقی‌مانده برنامه بازمی‌گردیم. در هنگام وقوع خشونت: اگر گروه‌های ما نزدیک به محل خشونت هستند یا راهی برای ورود به آن هست یا افراد و جاسوس‌هایی در منطقه خشونت هستند که با ما بیعت خواهند کرد، در آن صورت، باید وضعیت‌مان و میزان توانایی مان برای حضور در آنجا جهت مدیریت خشونت را بررسی کنیم. اگر برخی از گروه‌های فرساینده در موجودیتی واحد دست یاری به هم دهند و به منظور مدیریت یکی از مناطق خشونت در آنجا استقرار یابند، این گروه باید - در کنار مناطق خشونتی که همسایه ما هستند- میان تمرکز در یک جا و گستراندن آن خشونت، توازن قائل شوند تا دشمن بتواند ظرفیت او برای بازدارندگی را درک و احساس ناراحتی داشته باشد. این بازدارندگی که رهبران و زیردستانشان آن را آموخته‌اند، رهبران را می‌ترساند در حالی که زیردستانشان به اندیشه درخصوص اتحاد با مجاهدین می‌پردازند تا به جای اینکه به دست کفار ستمگر کشته شوند، به شهادت برسند. در این مرحله، دشمن شاید تمایل به آشتی داشته باشد- البته بدون یک توافق- و با عقب‌نشینی به خطوط پشتی در راستای حمایت از اقتصاد و پول، سعی در برآورده کردن رضایت خود خواهد داشت و اینجا [پشت جبهه] همان جایی است که نیروهایش تمرکز خواهند کرد.