پدیده شوم قرن جدید - ۲۷ دی ۹۵
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به چند نکته اشاره شد. اول، به الزامات مدیریت توحش (خشونت) اشاره شد. در مرحله بعد سوابق تاریخی و معاصر مدیریت خشونت بررسی و به مواردی از تاریخ اسلام اشاره شد. در این مرحله همچنین به جنگهای صلیبیون و به فردی به نام اسامه بن منقذ اشاره شد که قهرمان جنگهای صلیبی بود. در بخش جدید کتاب «ابوبکر ناجی» به موارد دیگری از تاریخ اسلام و جنگهای این دوران اشاره خواهد شد که شاید تا به حال کسی به آنها توجه نکرده است.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به چند نکته اشاره شد. اول، به الزامات مدیریت توحش (خشونت) اشاره شد. در مرحله بعد سوابق تاریخی و معاصر مدیریت خشونت بررسی و به مواردی از تاریخ اسلام اشاره شد. در این مرحله همچنین به جنگهای صلیبیون و به فردی به نام اسامه بن منقذ اشاره شد که قهرمان جنگهای صلیبی بود. در بخش جدید کتاب «ابوبکر ناجی» به موارد دیگری از تاریخ اسلام و جنگهای این دوران اشاره خواهد شد که شاید تا به حال کسی به آنها توجه نکرده است. همچنین جنبشهای اسلامی و رویکردهای متفاوت آنها نیز برشمرده شده و به انواع عملیاتهای روانی علیه دشمن صلیبی اشاره خواهد شد.
قبل از اینکه به نکته دیگری اشاره کنم، باید بگویم نقش رهبران برجسته- مانند خانواده زنگی و ایوبی - متحد ساختن این گروهها و سازمانها در درون یک گروه واحد و یک سازمان واحد است. با این وجود، بزرگترین نقش از سوی گروههای کوچکی ایفا شد که در حقیقت با جنگهای صلیبیون دست و پنجه نرم میکردند. اسامه بن منقذ پیشتر از این گروههای کوچک ذکری به میان آورده بود؛ گروههایی که برخی از قلعهها و شهرهای کوچک را در کنترل داشته و همزمان عملیاتهای ایذایی و فرسایشی را انجام میدادند: «اگر بخواهید، میتوانید با دقت آنچه در میان سطور مربوط به جنگهای صلیبی نوشته شده را بخوانید. در این صورت، خواهید فهمید که خسته و فرسوده کردن دشمن- که طایفه علم و جهاد چنین میکنند- همان چیزی است که پیروزی را در نبردهای بزرگ (و نه هر نبردی) ممکن میسازد. این جنگهای بزرگ، مانند جنگ حطین [در سال ۱۱۸۱ مسلمانان به فرمانده صلاحالدین ایوبی صلیبیون را در جنگ حطین به سختی شکست دادند و پس از آن به سادگی با شکست دادن لشکریان پراکنده صلیبی تمام شهرها (از جمله بیتالمقدس) را به جز چند شهر ساحلی بازپس گرفتند. امپراتوری بیزانس از ترس صلیبیون با مسلمانان متحد شد]، تنها با نبردهای کوچکی بهدست آمد که به ندرت در تاریخ ذکرشان رفته است. با این حال، این جنگها، دلیلی اصلی بودند برای دستیابی به پیروزی اصلی و نهایی.»
در میان عجیب ترین نمونههای مدیریت خشونت، نمونهای وجود دارد که شیخ عبدالله عزام در مورد ۱۰۰ مسلمانی مطرح کرد که کنترل منطقهای کوهستانی میان آنچه امروز ایتالیا و فرانسه نامیده میشود را در دست داشتند. آنها چیزی مانند جزیه را در مناطق تحت کنترل به اجرا در آوردند و این وضعیت تا مدتی ادامه یافت. به همین ترتیب، در میان حرکتهایی که ادارههایی برای مدیریت خشونت تاسیس و مناطق مختلفی را متحد کردند که برای مدت زمانی از سوی چیزی شبیه به دولت اداره میشد میتوان از حرکت «الامام السید» نام برد. این جنبش یا حرکت درخواست برای توحید و جهاد را در منطقه کشمیر (هند)، پاکستان و افغانستان تجدید کرد. با وجود عمر کم این جنبش، که از اوایل تا میانه قرن نوزدهم به طول انجامید، اما تاثیری گسترده تا زمان حاضر داشت. اقدامات علیه دشمنان خدا و رهبرانشان، و در راس آنها انگلیس، به مثابه منبع الهام برای جنبشهای جهادی در کشمیر، هند و افغانستان تلقی میشود. شاید بیشترین میزان تاثیرات باقیماندهاش همانا تاثیر قدرتمندی بود که بر جدایی پاکستان از هند در میانه قرن بیستم داشت، فارغ از میزان انحراف بعدی دولت پاکستان که محصول جهاد را درو کرد. مردان افغانستانی جهاد هنوز از زندگی آن امام الهام میگیرند و چراکه نگیرند؛ او کوههای افغانستان را میشناخت و آنها هم او را میشناختند.
اینها برای مسلمانان است. اما برای کفار، دهها و بلکه صدها نمونه برای دولت خشنی وجود دارد که آنها در اروپا، آفریقا و قارههای باقیمانده در اعصار گذشته برقرار کردند. برای دوره مدرن، تاسیس نهادهایی مشابه پس از توافق سایکس- پیکو بهدنبال پیشرفتهای آن و استقرارش در پایان جنگ دوم جهانی و ظهور سازمان ملل و تثبیت نظم کهن جاهلی بر جهان از طریق رژیمهای ناسیونالیست، پولهای کاغذی و مرزهایی که دولتهای جهان را در حصار خود داشتند دشوار بود. با این وجود، چندین دولت خشن تاسیس شد به ویژه در جاهایی که دور از مرکز بودند و شرایط جغرافیایی و زندگی شان تسهیلکننده آن بود. نمونههای فراوانی از گروههای معاصر وجود دارد، خواه اسلامی، چپگرا یا غیر آن: گروه اول گروههایی هستند که در اولین مراحل جهاد و اولین مراحل جنبش طالبان در افغانستان میجنگیدند - که خداوند عزت و رفعت شان را فزونی بخشد- تا زمانی که دولت خود را تاسیس کردند صرفنظر از دوری و نزدیکی یا مخالفت این دولتها با شکل ایدهآل، واقعی اسلامی از حکومت. به همین ترتیب، جنبش ابو سیاف و جبهه آزادیبخش مورو در فیلیپین و جنبشهای جهادی در الجزایر طی دورههایی از جهاد در دهه نود است صرفنظر از انحراف برخی از آنها. همینطور، گروههای اسلامی و گروههای دیگر در سومالی پس از سقوط دولت محمد سیاد بری هستند. همچنین است طی طریق دنیوی برخی از مناطق در جمهوریهای شوروی سابق و چچن.
ما تصور نمیکنیم که جنبشهایی مانند حماس و جهاد اسلامی در فلسطین، گروه اسلامی در مصر در دهه نود، گروههای مبارز در لیبی و سایر گروههای مشابه پس از آن شکل گرفتند که دولتها در آن مناطق خشن شدند. در عوض، آنها در مراحلی بودند (و هنوز هستند) که پیش از مدیریت خشونت است که این مرحله، مرحلهای است که «مرحله قدرت آزاردهنده و فرسایشی» نامیده میشود. این مرحلهای است که معمولا مقدم بر مرحله مدیریت خشونت است؛ یعنی وقتی آن فردی که عملیات «آزار» را انجام میدهد محاسبه میکند که خشونت رخ خواهد داد و زمینه را برای مدیریت آن فراهم میکند یا زمانی که برخی از گروههای «آزارنده» عملیاتهای فرسایشی را بدون در نظر گرفتن آن انجام میدهند؛ گاه آنها عملیات آزار را به منظور تضعیف یک دولت انجام میدهند با این محاسبه که دولت یا قدرت دیگر کنترل دولت فرسوده شده یا سرزمین مملو از خشونت را به دست خواهد گرفت و دولت خود را به جای او بدون عبور از مرحله مدیریت خشونت مستقر سازد.
ارسال نظر