بخش بیست و ششم
پدیده شوم قرن جدید - ۶ دی ۹۵
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به ظهور مکتب جهاد اشاره شد. همچنین گفته شد که در دهههای آخر قرن بیستم خاورمیانه عربی با «کنشگری اخوانالمسلمین» و «تکفیریگری سلفیها» شاهد ظهور گروههای اسلامگرای خشن بود. در مصر و الجزایر گروههای جهادی یکی پس از دیگری شکل گرفتند. با این حال، این اخوان المسلمین بود که از سوی برخی به مثابه «مادر» گروههای جهادی تلقی میشود. در بخش قبل همچنین به رویکرد اخوان در مسائل جهاد اشاره شد و ذکری هم از ایدئولوگهای آن به میان آمد.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به ظهور مکتب جهاد اشاره شد. همچنین گفته شد که در دهههای آخر قرن بیستم خاورمیانه عربی با «کنشگری اخوانالمسلمین» و «تکفیریگری سلفیها» شاهد ظهور گروههای اسلامگرای خشن بود. در مصر و الجزایر گروههای جهادی یکی پس از دیگری شکل گرفتند. با این حال، این اخوان المسلمین بود که از سوی برخی به مثابه «مادر» گروههای جهادی تلقی میشود. در بخش قبل همچنین به رویکرد اخوان در مسائل جهاد اشاره شد و ذکری هم از ایدئولوگهای آن به میان آمد. در این بخش به آغاز شکلگیری اولین دولت داعش اشاره شده و بهتدریج، این دولتها تا امروز بررسی خواهند شد.
تقسیمبندیهای مختلفی در مورد نقطه آغاز شکلگیری دولتهای داعش صورت گرفته است. برخی آن را به سال 2006 باز میگردانند و برخی دیگر آن را به قبلتر از آن میرسانند. در این فصل، به ذکر این تقسیمبندیها پرداخته میشود.
۱- اولین دولت داعش: دوران زرقاوی (۲۰۰۲ تا ۲۰۰۶)
ابوبکر البغدادی در 9 آوریل 2013 گفت: «راهی که شیخ زرقاوی ترسیم کرد باعث شد دیگرانی که پس از او میآیند به همان راه بروند. و انشاءالله ما نیز در مسیر او حرکت خواهیم کرد». ایدئولوژی «دولت اسلامی» ظرف تحولات و شورشهای عراق در اوایل دهه 2000 تحول یافت. در این دوران شاهد حضور نسل جدیدی از جهادیون در عراق هستیم که متاثر از جریان افراطی سلفی- جهادی هستند. تاثیرگذارترین عضو در میان این نسل جوان یک اردنی بود به نام «ابو مصعب الزرقاوی» که الهامبخش آنها بوده و نوعی ایدئولوژی طردانگارانه ایجاد کرد که «دولت اسلامی» ادامه دهنده آن است. زرقاوی بهطور مستقیم به دو ستون برجسته و ایدئولوژیک داعش کمک کرد: رویکرد ضد شیعی و تمرکز بر احیای خلافت. اگرچه دیدگاه فرقهای او با رهبری القاعده دچار ستیز شد اما با تاکید القاعده بر خلافت اشتراک نظر داشت.
«راه» زرقاوی
«احمد فاضل نزال الخلایله»، که به ابومصعب الزرقاوی مشهور بود، در سال 1966 در اردن زاده شد. او آموزشهای دینی اندکی داشت. برخی پا را فراتر گذاشته و میگویند او در زمره اوباش منطقه خود بود و روی بدن خود تاتو داشت و گاهی در حال مستی دیده شده بود. با این حال، به یکی از چهرههای برجسته جهاد در اردن تبدیل شد. پس از اینکه دچار یک تحول روحی شد، در دهه 80 برای مشارکت در جهاد علیه شوروی به افغانستان رفت. در آنجا ارتباط نزدیکی با ابومحمد المقدیسی یافت و از او بود که مبانی خشکِ سلفی- جهادی را آموخت. در فاصله 1994 تا 1999، زرقاوی و مقدیسی در اردن زندانی شدند چرا که در این کشور هدایت یک گروه جهادی را در دست داشتند. سختیهای زندان باعث شد زرقاوی به رهبری کاریزماتیک تبدیل شود. به دنبال آزادی در سال 1999، او به همراه برخی از پیروانش به مناطقی از افغانستان- پاکستان رفت و یک اردوگاه آموزشی در هرات، شرق افغانستان، برقرار کرد.
فعالیتهای زرقاوی در افغانستان طی این دوره گواهی است بر سختگیریِ ایدئولوژیکِ داعشِ امروز. زرقاوی خود را از القاعدهای که پایگاهش در شرق افغانستان بود، جدا کرد. «سیف العدل»، فرمانده نظامیِ مصریِ القاعده که همراه با زرقاوی در فاصله 1999 و 2001 در افغانستان همکاری میکرد، تایید میکند که زرقاوی ارتباطات سستی با القاعده داشت. زرقاوی با بنلادن بیعت نکرده بود. به گفته سیف العدل، اردوگاه آموزشی زرقاوی در هرات بهعنوان مرکزی برای جهادیهایی که گرایش بیشتری به سلفیگری داشتند، بهکار گرفته میشد. مقدیسی هم بیان کرد که زرقاوی بهدلیل رویکرد شداد و غلاظ خود سر تعظیم در برابر اقتدار بنلادن در افغانستان فرود نیاورد. پس از حمله آمریکا به افغانستان، زرقاوی و دستیارانش در سال 2012 به مناطق کردنشینِ شمال عراق رفتند. در آنجا بود که گروه «جماعت التوحید و الجهاد» را تاسیس کردند. در سال 2004، زرقاوی در نهایت با بن لادن بیعت کرد و گروه خود را «القاعده در عراق» نامید.
رویکرد ضد شیعیِ الزرقاوی
زرقاوی در نگاه خود به عمد، شیعیان عراقی را هدف قرار میداد تا جنگ داخلی در این کشور را برافروزد. زرقاوی در نامهای در فوریه 2004 به رهبر القاعده- که بعدها این نامه به دست نیروهای آمریکایی افتاد- با عبارات سیاسی و دینی شیعیان را مورد حمله قرار داد و استدلالهای او همچنان مورد تایید داعش بوده و سرلوحه ایدئولوژی «دولت اسلامی» قرار دارد. در یک بیانیه صوتی در فوریه 2012، ابو محمد العدنانی، سخنگوی کشته شده داعش، شنوندگان خود را به سخنان زرقاوی ارجاع داد و سخنان او علیه شیعیان را حجتی قاطع نامید. زرقاوی تلاش داشت مخالفت خود با شیعیان را صبغهای تئوریک بدهد. بنابراین به برخی متون کلاسیکِ اهل سنت ازجمله ابن تیمیه اشاره کرد تا نشان دهد استدلال تئوریک در مورد این «شیعیانِ بیرون از دایره اسلام» در متون و کتابهای مرجع اهل سنت هم آمده است.
زرقاوی میگفت شیعیان در تاریخ اسلام نقشی «شوم» و «دوگانه» ایفا کردهاند. برای مثال، او ادعا کرد که صفویان در قرن 16 و 17 با تبدیل ایران به کشوری شیعی «به اسلام و مسلمین از پشت خنجر زدند». او همچنین اشاره کرد که این شیعیان بودند که در دوران مغول، آنها را به حمله به بغداد در سال 1258میلادی تهییج کردند. زرقاوی معتقد بود که در عصر فعلی باز هم شیعیان بیکار ننشسته و به دنبال گسترش هژمونی شیعی در سطح منطقه هستند و تلاش دارند تا یک «ابر دولت شیعی» در تمام خاورمیانه تاسیس کنند. زرقاوی بر این باور بود که «آرزوی شیعیان توسعه دولتی شیعی از تهران تا عراق و سوریه و لبنان تا پادشاهیهای کاغذی خلیجفارس است». با وجود اینکه آمریکاییها عراق را اشغال کردند اما زرقاوی شیعیان را بزرگترین تهدید مینامید. زرقاوی میگفت: «نیروهای صلیبی دیر یا زود منطقه را ترک میکنند» اما شیعیان «نزدیکترین و خطرناکترین دشمنِ تکفیریها باقی خواهند ماند... خطر شیعه... بزرگتر است و آسیبشان بیشتر و برای اسلام مخربتر از آمریکاییها هستند».
ارسال نظر