حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل اشاره شد که ملک عبدالله، پادشاه سابق عربستان، در یک کنفرانس به علمای مذهبی کشورش به شدت تاخت و از اینکه آنها نسبت به داعش موضع خود را شفاف بیان نمی‌کردند عمیقا ناراحت بود. پس از آن تعدادی از لیبرال‌های سعودی دست به افشاگری علیه وهابیت زدند. اگرچه آنها هم به علمای وهابیت و نظام وهابی تاختند اما هدفشان بیشتر اصلاح بود تا براندازی نظام. حاتم العونی، یکی از استادان دانشگاهی است که در این بخش به تفصیل به او پرداخته شده است.

در 3 اوت 2014، درست دو روز پس از سرزنش عمومی علمای مذهبی از سوی ملک عبدالله، العونی مقاله‌ای تند در وب سایت خود با عنوان «علمای سست» منتشر کرد که اشاره‌ای آشکار داشت به اظهارنظرات پادشاه. العونی با هدف قرار دادن علمایی که در سیبل خشم پادشاه قرار داشتند ادعا کرد که آنها «به شکلی سست» از داعش انتقاد کرده‌اند زیرا این کار را «بدون اعتقاد راسخ» انجام داده‌اند. در واقع او نوشت: «مبانی اندیشه و تکفیر آنها با مبانی اندیشه‌ای دولت اسلامی سازگار است.» تفاوت آنها با «دولت اسلامی» تنها مساله «وفاداری سیاسی» است. این علما و «دولت اسلامی» در «اصول تکفیر اشتراک دارند» یعنی تکفیر کسانی که «به کافران علیه مسلمین کمک می‌رسانند»، کسانی که با غیر از آن چیزی که خدا نازل کرده حکمرانی می‌کنند، کسانی که وقتی با شدائد مواجه می‌شوند وارد اقدامات غیرمجاز می‌شوند، کسانی که به مکاتب لاهوتی رقیب از اسلام سنی وفادارند، کسانی که از بنیادهای دین بی‌خبرند، کسانی که در زمره شیعیان به حساب می‌آیند و ....

در پایان ماه، العونی انتقادات خود را در یکی از مهم‌ترین روزنامه‌های برجسته اما غیررسمی عربستان یعنی «الحیات» مطرح کرد و خواستار کمپینی برای اصلاح دیدگاه‌های افراطی در نوشته‌های وهابی مانند «الدُرَر الثانیه فی الأجوَبه و النجدیه» شد. به گفته العونی، این کتاب - که کتابی است 16 جلدی از مقالات، فتواها و مکاتباتی از دوران ابن عبدالوهاب تا نیمه قرن بیستم - مخزن افراط‌گرایی است (در واقع، ترکی البنعلی، مفتی داعش، بارها به این کتاب استناد کرده و حتی در سخنرانی‌هایش نیز به این کتاب اشاره می‌کرد بدون اینکه ذکری از این به میان آورد که آن نقل قول از کدام مجلد و کدام صفحه این کتاب گرفته شده است). اما علمای مذهبی عربستان ارتباط میان ایده‌های مطرح شده در الدُرَر الثانیه و ایده‌های سلفی- جهادی را که داعش نماینده آن است، رد کردند. به تعبیر العونی، انکار آنها موجب «خیانت به جامعه و کشور اسلامی» است. به گفته العونی، سه نوع عالم مذهبی سعودی وجود دارد: جاهلانی که آشکارا نمی‌فهمند که در این کتاب چیست؛ فرصت‌طلبانی که از آن برای پیشبرد کار خود حمایت می‌کنند و جهادیون زیرزمینی - که بزرگ‌ترین گروه جهادیون هستند- که دوست دارند عربستان پا جای پای «دولت اسلامی» بگذارد.

در می ‌2015، در واکنش به حملات «دولت اسلامی» به مساجد شیعی، العونی بار دیگر نظام مذهبی را به تبانی ایدئولوژیک متهم کرد. او استدلال کرد که تقبیح این حمله از سوی علمای رسمی کافی نبود. آنها باید «مواضع خود را با در نظر گرفتن شیعیان شفاف کنند: اینکه آیا آنها مسلمان هستند یا خیر؟ اگر نیستند، چگونه آنها را در زمره مسلمانان می‌شماریم در حالی که الدُرَر الثانیه آشکارا بی‌دینی آنها را نشان داده است؟» مهم‌تر اینکه، العونی خواستار نابودی یا کنار گذاشتن وهابیت نشده بلکه خواستار اصلاح آن شده است. در مصاحبه‌ای تلویزیونی، او آرزوی «حرکت التصحیح» (یا جنبش اصلاح) به رهبری «الشیخ» (از تبار ابن عبدالوهاب) و «مجلس عالی علمای اعلام» را در ذهن می‌پروراند. در نگاه او، این تداوم تجدیدنظرهای خاصی است که از سوی عبدالعزیز بن باز، مفتی اعظم و سابق سعودی مطرح شد. از اظهارنظرهای معروف او آن است که تکفیر در تضاد با بخش عمده‌ای از سنت‌های وهابیت است. همچون العونی، لیبرال‌های سعودی منتقد وهابیت به‌طور کلی خواستار اصلاح وهابیت هستند. برخی از آنها العونی را به دلیل صراحتش ستوده و او را به مثابه رهبر خود مورد تحسین و تجلیل قرار می‌دهند. اما علمای سعودی علاقه‌مند نبودند که در این بحث‌ها مشارکت کنند.

علما پاسخ می‌دهند

همان‌طور که ملک عبدالله گفته بود، علمای رسمی وهابی تا پیش از اوت 2014 چیز زیادی در مورد «دولت اسلامی» بر زبان نیاورده بودند. پس از توبیخ و سرزنش پادشاه، آنها چاره‌ای نیافتند جز اینکه نظر خود را به صراحت بیان کنند. از آن زمان، سرزنش‌ها و انتقادهای آنها در رسانه‌های نیمه رسمی سعودی تقریبا به‌صورت هفتگی منتشر می‌شود. سه موضوع یا «تم» در این بیانیه‌ها، سخنان و مواضع روتین دیده می‌شود: برچسب زدن و توطئه‌پراکنی، تبرئه سنت وهابی و اعلام برنامه‌هایی برای مبارزه با ایدئولوژی تروریستی. در 19 اوت 2014، عبدالعزیز الشیخ، مفتی اعظم این پادشاهی و رئیس «مجلس عالی علمای اعلام»، این موضوعات را در اولین بیانیه این نهاد در مورد «دولت اسلامی» مطرح کردند.

الشیخ، «دولت اسلامی» و «القاعده» را به مثابه «تداوم خوارج»ی معرفی کرد «که اولین گروهی بودند که به خروج از دین مبادرت کردند». ارتباط دادن جهادیون با خوارج (که بسیار مشتاق تکفیر بودند) البته چیز جدیدی نیست. دهه‌هاست جریان‌های مهم اسلامی رقبای افراطی خود را خارجی یا خوارج می‌نامند. نزد علمای سعودی هم این عبارت نوعی سوءاستفاده تلقی می‌شود. ذکر این نکته مهم است که در الهیات اسلامی، شناسایی فرد در قالب «خوارج» یا «خارجی» لزوما به معنای کفر و ارتداد نیست. شاید فقط یکی از علمای مذهبی به نام «سعد الشطری»، استاد دانشگاه و عضو سابق «مجلس هیئه کبار العلماء»، یک گام از بقیه فراتر گذاشت و «دولت اسلامی» را نه تنها خارجی بلکه کافر نامید؛ «کافرتر از یهود و مسیحی و بت‌پرست.» اما چنین موضع‌گیری‌هایی نادر است.

نتیجه این برچسب‌زنی، توطئه پراکنی است. این دو اغلب همراه با هم هستند زیرا زمانی که مجلس هیئه کبار العلماء، «تفکر خارجی» داعش را توصیف می‌کرد، ادعا کرد که این گروه با «دستانی پنهان» و با هدف «کاشتن بذر اختلاف» و «آلوده کردن مذهب ناب اسلامی» شکل گرفته است. الشطری داعش را «تداوم حزب سابق بعث» توصیف کرد در حالی که یک عالم دیگر به نام «عبداللطیف الشیخ» گفته بود که «این گروه در رحم اخوان‌المسلمین شکل گرفته و توسعه‌یافته است» و اقداماتش شواهدی از «دستور کار خارجی» را نشان می‌دهد. یک عالم دیگر به نام «صالح بن حُمَید» گفت: این گروه «مخلوق سازمان‌های اطلاعاتی بین‌المللی» است. فهرست توطئه‌کنندگان، طول و دراز است. در دسامبر 2015، مفتی این پادشاهی «دولت اسلامی» را به مثابه «سربازان اسرائیل» توصیف کرد اما در عین حال افزود که آنها خارجی هستند.