حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل اشاره شد که حمله داعش به عربستان بعید است ادامه یابد زیرا این گروه با حملاتش به شیعیان در مناطق دور از مرکز، زندگی اکثر سعودی‌ها را به خطر نمی‌اندازد چراکه بسیاری از آنها با حمله به شیعیان مشکلی ندارند و با آن همراهی هم می‌کنند. همچنین گفته شد که اتکای القاعده فقط به جهادیون کهنه کار و قدیمی بود و ضعف و کاهش کارآیی آنها موجب تضعیف و از کار افتادن دستگاه القاعده شد. عملیات «دولت اسلامی» در عربستان با یک محرک خارجی پایدارتر و اتکا به مبارزان جوان‌تر از تمام نقاط دنیا، دوام بیشتری نسبت به القاعده خواهد داشت. نظام مذهبی سعودی چنان در دور باطل گرفتار شد که موجب شد ملک عبدالله، پادشاه قبلی عربستان، به علمای مذهبی سعودی بتازد و خواستار اصلاح برنامه‌های آموزشی شود.

این بار اولی نبود که ملک عبدالله در سال 2014 با علمای مذهبی کشورش تندی می‌کرد. عبدالله به‌عنوان پادشاهی میانه رو و اصلاح‌طلب در دوران ولایتعهدی نیز بارها با نظام مذهبی مناقشاتی یافت. در نوامبر 2001، پس از آنکه حملات تروریستی 11 سپتامبر باعث شد وهابیت مورد توجه جهانیان قرار گیرد، عبدالله در بیانیه‌ای عمومی علما را مورد خطاب قرار داد و به آنها در مورد «الغلو فی الدین» در این «مرحله حساس» هشدار داد و این نشان می‌داد که برخی علمای رسمی دیدگاه‌های افراطی داشتند. روشنفکران عربستان در این سخنان پیامی آشکار به علما یافتند تا گفتمان مذهبی کشور را در مسیری تساهل‌گرایانه‌تر مورد بازنگری قرار دهند. بر همین اساس، به‌طور مثال، تلاش شد تا بر برنامه درسی آموزشی تاکید بیشتری بر مفاهیم اعتدال و عدالت در اسلام گذاشته شود و بر مفاهیمی مانند «الولاء و البراء» کمتر تاکید شود. اما اینها تغییراتی جزئی بودند.

زیر سوال بردن وهابیت طی عملیات القاعده (AQAP)

درخواست برای بازنگری در گفتمان مذهبی این کشور پس از سال 2003 هم ادامه یافت آنگاه که القاعده در ماه مه‌همان سال عملیات بمب‌گذاری در عربستان را با هدف قرار دادن مهاجران غربی و نیروهای امنیتی سعودی آغاز کرد که چند سال دوام آورد. این حملات باعث شد برخی سعودی‌ها آشکارا مبانی وهابیت را به شکلی بی سابقه زیر سوال ببرند. اما دولت به آنها اجازه داد که جلوتر بروند. دو نمونه از مهم‌ترین منتقدان عبارتند از دو لیبرال سعودی به نام‌های «جمال خاشقجی» و «منصور النقیدان». خاشقجی که تحصیل‌کرده آمریکاست، از سردبیری مجله الوطن به دلیل چاپ مقالات انتقادی علیه وهابیت برکنار شد. او در یک مقاله، بمب‌گذاری‌های مه‌2003 را به فرهنگ مذهبی بزرگ‌تری در پادشاهی نسبت داد. در واکنش، گروهی از علمای رسمی با عبدالله که در آن زمان ولیعهد بود دیدار کرده و لب به شکایت گشودند و خواستار اخراج خاشقجی شدند. اگرچه او در سال 2007 به کار بازگشت اما بار دیگر در سال 2010 به دلیل انتشار مقالات بیشتری که نسبت به وهابیت دیدگاه شدیدا انتقادی داشت از کار برکنار شد.

النقیدان نیز، مفسر اسلامگرایی که لیبرال شد، در پی بمب‌گذاری‌های سال 2003 در سرمقاله‌های روزنامه‌اش به وهابیت تاخت. او که به دلیل صراحتش به 75 ضربه شلاق محکوم شد، ماجرای خود را برای نیویورک‌تایمز نقل و اعلام کرد که «بسیاری از رهبران مذهبی سعودی با مجرمان القاعده اظهار همدردی و همبستگی می‌کنند.» او «نهادهای آموزشی و مذهبی» سعودی را متهم کرد که «خوراک لازم برای تروریست‌ها» را فراهم می‌کنند. النقیدان خواستار اصلاح در «فرهنگ مذهبی افراطی» شد. پس از اینکه مقاله او در نیویورک تایمز منتشر شد، 5 سال زندانی شد. با این حال، در میان طبقه مذهبی، تعداد اندکی از مخالفان در دوران پسا2003 سر بر آوردند. چند عضو «صحوه»، جنبش اسلامگرای ریشه دار در عربستان، نیز خواستار بازنگری در بخش‌های طردانگارانه و خشن میراث مذهبی وهابی شدند اما به‌زودی صحبت در این باره را کنار گذاشتند. فقط یک نفر با ادعای علمی به نام «حسن بن فرحان المالکی»، مورخی که دیدگاه‌های عجیب و غریب بر اساس معیارهای سعودی داشت، نوشته‌های انتقادی در مورد سنت مذهبی سعودی منتشر کرد.

او در کتاب «داعیه ولیس نبیا» که در سال 2004 در اردن منتشر شد، طبقه مذهبی رسمی عربستان را «غُلات» نامید و آنها را مقصر تقویت فرهنگ مذهبی سازگار با خشونت جهادی اعلام کرد. او نوشت برای نظام مذهبی بیهوده است که با ایدئولوژی جهادی القاعده مقابله کند زیرا جهادیون صرفا آن چیزی را انجام می‌دهند که نظام مذهبی به آنها آموخته است. دیدگاه‌های مالکی در ریاض مورد استقبال قرار نگرفت چرا که علما به سرعت به دیدگاه او حمله کردند. او کار خود را در وزارت آموزش از دست داد. بازنگری محدودی که در وهابیت و طی عملیات القاعده در سال 2003 تا 2007 رخ داد تا حد زیادی مصنوعی بود. «دیوید کامینز»، محقق تاریخ سعودی و وهابیت می‌گوید کنفرانس‌های گفت‌وگوی ملی برای بحث در مورد افراط‌گرایی اسلامی برگزار شد و برنامه درسی مذهبی آموزش ابتدایی به‌گونه‌ای ارتقا یافت تا لحنی «تساهل‌گرایانه» داشته باشد. به گفته کامینز، برای مثال در یک کتاب درسی «بخش‌هایی در مورد دشمنی با کفار حذف شد.» با این حال، هیچ ارزیابی جدی‌ در مبانی اصول وهابیت صورت نگرفت.

زیر سوال بردن وهابیت طی عملیات داعش

ظهور «دولت اسلامی» که مصادف با سال 2013 بود، بحث‌های داخلی در عربستان بر سر وهابیت را دوباره زنده کرد و بار دیگر لیبرال‌های سعودی در خط مقدم هستند. فصل آغازین در این مرحله از سوی اقتصاددان سعودی «حمزه بن محمد السلیم» در یکی از مقالات داغ و تحریک‌برانگیز روزنامه‌ای شروع شد با عنوان «سلفی گری در بستر مرگ» که در سپتامبر 2013 منتشر شد. سلیم گفته بود که وهابیت اکنون «تنها باری بر دوش دولت سعودی است» در حالی‌که اتهامات بین‌المللی هم به‌طور روزانه علیه آن روان می‌شود. او گفت که بسیاری از سعودی‌ها فقط می‌خواهند «آن را از سر خود باز کنند.» سرزنش علمای سعودی از سوی پادشاه در سال 2014 باعث شد رویکردهای ضدوهابیت به سطح بیاید. در تضادی آشکار با بحث‌های قبل، این بار برجسته‌ترین صدای اعتراض متعلق به عالمی مذهبی و مخالف بود به نام «حاتم العونی» که استاد حدیث در دانشگاه «ام‌القری» در مکه بود. العونی به دلیل سابقه‌اش یک چهره حاشیه‌ای در دنیای مذهبی سعودی است. او که در طائف در غرب حجاز متولد شده به خاندان شریف تعلق دارد که پیش از تسلط سعودی‌ها بر منطقه در دهه 20 میلادی بر حجاز حکمرانی داشتند. مواضع او به مثابه مواضع نماینده منتقد لیبرال سعودی از وهابیت شناخته می‌شود.