حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی

در بخش قبل به برخی رهبران داعش اشاره و گفته شد که آنها ریشه در سنت فکری وهابیت دارند. وحشت از داعش به تدریج در حال ریشه گرفتن بود. به گفته وزارت کشور عربستان، در مارس 2015، بیش از 2 هزار سعودی برای پیوستن به گروه‌های جهادی به عراق و سوریه رفتند. در فاصله نوامبر 2013 و جولای 2015، تعداد زندانیان امنیتی سعودی دو برابر شد، زیرا نیروهای امنیتی سعودی کسانی را که قصد ترک کشور و رفتن به عراق و سوریه داشتند دستگیر و شبکه‌های «دولت به اصطلاح اسلامی» در عربستان را متلاشی کردند. حامیان سعودی داعش سن مشخصی ندارند، بلکه ملغمه‌ای هستند از افرادی در محدوده سنی نوجوان تا کسانی که در هفتمین دهه عمر خود هستند.

اما دامن زدن به ناآرامی در داخل دشوار است و احتمالا یک دلیل آن مربوط است به خصلت مذهبی دولت و ثروت سعودی‌های طبقه متوسط که برابر با همسایگانشان است. تغییر این گرایش برای «دولت اسلامی» دشوار است. از آنجا که رژیم سعودی نقش حداقلی در مبارزه علیه داعش در عراق و سوریه ایفا می‌کند اما الهام‌بخش رنجش اندکی بوده است. با این حال، سعودی‌ها که در حال موج سواری از ناآرامی‌های منطقه هستند، کاملا از تبعات ویرانگر شورش در داخل آگاهند. با این وجود، حملات «دولت اسلامی» به این پادشاهی به دو دلیل بعید است که ادامه یابد. اول، این گروه با حملاتش به شیعیان در مناطق دور از مرکز، زندگی اکثر سعودی‌ها را به خطر نمی‌اندازد زیرا بسیاری از آنها با حمله به شیعیان مشکلی ندارند و با آن همراهی هم می‌کنند. در مقابل، القاعده به غیرنظامیان غربی در مناطق مرکزی شهرها حمله می‌کرد. دوم، محرک عملیات خارجی، یعنی حضور الهام‌بخش «دولت اسلامی» در عراق و سوریه، به هیچ‌وجه در حال عقب‌نشینی نیست. عملیات القاعده تا حدودی به این دلیل شکست خورد که تنها با سیل جهادیون کهنه کار به پیش می‌رفت. به عبارت دیگر، اتکای القاعده فقط به جهادیون کهنه کار و قدیمی بود و ضعف و کاهش کارآیی آنها موجب تضعیف و خرابی دستگاه القاعده شد. عملیات «دولت اسلامی» در عربستان با یک محرک خارجی پایدارتر، دوام بیشتری نسبت به القاعده خواهد داشت. اما تا ژانویه 2016 سه ماهی می‌شد که «دولت اسلامی» عملیات مهمی در این پادشاهی انجام نداده بود. خواه این مساله به دلیل افول «دولت اسلامی» در عربستان باشد یا آرامش پیش از توفان اما رهبران این گروه در سوریه و عراق دارند صبرشان را از دست می‌دهند. در نوامبر 2014، البغدادی به حامیانش در عربستان سعودی توصیه کرد که «صبور باشید. عجله به خرج ندهید.» اما در نیمه دسامبر 2015، این گروه یک عملیات تبلیغی تمام عیار به راه انداخت که خواستار حمله به عربستان شده بود. ظرف چند روز، «دولت اسلامی» 15 ویدئوی رسمی از ولایت‌هایش (از سوریه و عراق تا یمن و صحرای سینا) منتشر کرد که همگی باعث نگرانی عربستان بود. بسیاری از این ویدئوها از حامیان این گروه در آن ولایت‌ها می‌خواست تا دست به کاری بزنند. در همان زمان، آژانس‌های غیررسمی رسانه‌ای «دولت اسلامی» 26مقاله در همین راستا منتشر کردند. «دولت اسلامی»، همان‌طور که بیانیه اول البغدادی نشان می‌داد، ظاهرا به‌دنبال یک بازی بلندمدت در عربستان است. اما در عین حال، از نحوه پیشرفتش در این کشور واقعا سرخورده شده است.

علمای سعودی و داعش

جهادیون خود را میراث دار و مدعی «میراث مذهبی» سعودی می‌پندارند اما نظام مذهبی سعودی این تهدید را در قالب نبردی به شدت فکری درک می‌کند. با این حال، هیچ نبردی به این شکل هنوز رخ نداده است. در عوض، علمای این پادشاهی با بی‌میلی به مساله «دولت اسلامی» پرداخته‌اند. احساس چندانی از فوریت در کلام و عمل‌شان مشاهده نمی‌شود و بی‌تردید خصلت وهابی «دولت اسلامی» را نیز مورد شناسایی قرار نمی‌دهند. در همین حال، لیبرال‌های سعودی که در مورد خصلت وهابی داعش روشن‌بین هستند بحث بر سر وهابیت در این پادشاهی را دامن زده‌اند. آنها از نظام مذهبی می‌خواهند که رهبری تلاش برای اصلاح آموزه وهابی را در دست بگیرند اما بسیاری از آنها این نظام را برای انجام این کار بسیار ضعیف می‌بینند.

علمای مواخذه شده

در نیمه 2014، ملک عبدالله از نظام مذهبی سعودی به دلیل سکوت در مواجهه با تهدید جهادیون انتقاد کرد. در اوت 2014، یک ماه پس از آنکه «دولت اسلامی» خلافت خود را اعلام کرد، عبدالله طی یک گردهمایی عمومی در کاخ خود در جده با علمای نظام مذهبی سعودی با غضب سخن گفت. اوایل همان روز ملک عبدالله سخنرانی‌ کرده بود و در مورد خطرات افراط‌گرایی اسلامی هشدارهایی داده و خواستار این شده بود که «علمای جامعه اسلامی وظیفه خود را در برابر خدا انجام دهند و با کسانی که سعی در مصادره اسلام و ارائه آن به دنیا به‌عنوان دین افراط، نفرت و ترور دارند، مقابله کنند.» او گفت علمای اسلامی باید بیش از این تلاش کنند. آنها که «تردید دارند تا وظایف و مسوولیت‌های تاریخی خود علیه تروریسم را به‌خاطر نفع این دنیایی یا اهداف پنهان انجام دهند، فردا خودشان اولین قربانیانش خواهند بود.» پادشاه اعلام کرد که روی سخنش با علمای دربار خود است.

پادشاه با بحث در مورد «انحرافات» داعش از این مساله انتقاد کرد که «چگونه یک فرد می‌تواند دیگری را بگیرد و او را مانند گوسفند سلاخی کند.» عبدالله سپس با بالا بردن تُن صدای خود به شکل سرزنش گونه‌ای علمایی که در کنارش نشسته بودند را مورد خطاب قرار داد. عبدالله با نگاه به چهره این مردان نگران گفت: «شما علما، همگی دارید می‌شنوید. من از شما می‌خواهم تا تنبلی در مورد این مسائل را کنار بگذارید. تنبلی و سکوت در چهره شما نمایان است. شما مسوولیت دارید. در قبال دنیا، دین، دین و باز هم دین تان وظیفه دارید.» این علما هنگام سخنرانی عبدالله روی صندلی‌های خود میخکوب شده بودند. بی‌میلی علما برای پرداختن به مساله «دولت اسلامی» تا حدی به دلیل حمایت آنها از انقلاب در سوریه بود زیرا آن را جهادی مشروع تلقی می‌کردند. هرچند این علما با تطبیق دیدگاه خود با سیاست‌های دولتی همچنان به‌عنوان حامیان تزلزل‌ناپذیر جهاد در سوریه باقی مانده‌اند. در سال 2012، «شورای علمای مذهبی ارشد» [به عربی: مجلس هیئه کبار العلماء]، که با فرمان سلطنتی در سال 1971 شکل گرفت و عالی‌ترین نهاد دینی در این کشور است، فتوایی صادر کرد دال بر ممنوع کردن کمک‌های غیررسمی متعاقب دستور دولت. با این حال، این علما در همراهی با رویکردهای فرقه گرایانه بیش از اینکه منتقد عملکرد داعش و القاعده باشند، به انتقاد از سوریه و ایران پرداختند.