دنیای اقتصاد: فیدل کاسترو، رهبر سرسخت انقلاب کوبا، هفته گذشته در سن ۹۰ سالگی درگذشت. گرچه کاسترو به دلیل بیماری ۱۰ سال پیش از زندگی سیاسی کناره‌گیری کرد، اما خبر درگذشت او در سراسر جهان طنین انداز شد و موجی از یادآوری‌ها و بحث‌ها را پیرامون میراث پیچیده و جابرانه به جای مانده از او به راه انداخت.

به گزارش وایس‌نیوز، اما افراد کمی می‌توانند مستقیما از درون لحظات انقلابی که به ۵۰ سال گذشته تاریخ کوبا شکل داده است، سخن بگویند. از میان این افراد، تعداد کمتری می‌توانند شخصیت کاستروی پشت درهای بسته را شرح دهند و بگویند او در اولین روزهای انقلاب چگونه بوده است. ناتالیا بولیوار یکی از این افراد است. او که ۸۳ سال دارد، در یک مصاحبه اختصاصی با وایس نیوز عکس‌های خود را از زمان انقلاب در اختیار این خبرگزاری قرار داده و خاطرات خود را از زندگی کاسترو به‌عنوان یک مرد و یک انقلابی بازگو کرده است.

گرچه درحال حاضر او به‌عنوان یکی از مشهورترین انسان‌شناسان شناخته می‌شود، در زمان جوانی یکی از چهره‌های برجسته انقلاب کوبا بوده است. بولیوار می‌گوید:‌ «من در حساس‌ترین مسائل شرکت داشتم، زیرا به دلیل اینکه من از خانواده ثروتمندی بودم، آنها فکر می‌کردند هرگز زندانی نمی‌شوم. البته آنها سخت در اشتباه بودند.»

بولیوار که در خانواده‌ای اشرافی به‌دنیا آمده است خود را «وصله ناجور خانواده» می‌نامد که برای سال‌ها مقاومت زیرزمینی علیه رژیم باتیستا را اداره می‌کرد. بولیوار از سوی افراد باتیستا دستگیر و شکنجه شد. بولیوار از همان سال‌های اولیه انقلاب درکنار کاسترو و چه‌گوارا جنگید و پس از آنکه کاسترو قدرت را به دست گرفت و کوبا را به‌عنوان کشوری کمونیستی معرفی کرد، او با آثار هنری و فعالیت‌های آکادمیک خود از انقلاب حمایت کرد. بولیوار می‌گوید: «من زنی بودم که درمیان مردان بسیاری قرار داشت که در جریان انقلاب کشته شدند.»

او می‌افزاید: «من در تمام مدت، یک زندگی دوگانه داشتم. این مساله واقعا جالب است چون می‌توانید یک دنیای مخفی داشته باشید، اما من همیشه مجبور بودم پاسخ والدینم را بدهم. کجا بودی؟ رفته بودم سینما. چه فیلمی دیدی؟ یک فیلم. فیلم درباره چه بود؟ دو نفر که می‌جنگیدند. نمی‌توانستم به خاطر بیاورم. چون فیلمی ندیده بودم. در واقع اسلحه جا به جا می‌کردم.»

بولیوار می‌گوید: «این گروه جوان بود و ما متحد بودیم. ما مثل یک خانواده بودیم. با وجودی که شکنجه شدم، اما خاطرات زیبایی از زندگی در آن دوران دارم. به شکنجه شدن اهمیت نمی‌دادم چون زندگی زیبایی با همه آن افراد داشتم.»

او ادامه می‌دهد: «بدترین لحظه زندگی‌ام زمانی بود که دیدم دوستم در حمله کاخ ریاست‌جمهوری کشته شد. او دوست خیلی خوبی بود و البته خانواده‌ام چیزی درباره او نمی‌دانستند و بدترین خاطره قبل از انقلاب، زمانی بود که مرا به زندان بردند و شکنجه کردند.»

به گفته بولیوار؛ «فکر می‌کنم در زبان‌های اسپانیایی، انگلیسی و فرانسه صفتی وجود ندارد که بتوان فیدل را با آن توصیف کرد و گفت که او که بوده و که هست، چون فیدل تاریخ است. او تاریخ کوبای ماست و اکنون تاریخ جهان است. واژه‌هایی وجود ندارد که با آنها بتوان گفت او واقعا برای جهان به چه معنا بود.»

بولیوار معتقد است: «او فوق‌العاده مرد جالبی بود. او شخصیت خیلی خاصی داشت. تنها چیزی که می‌توانم بگویم این است که همه ما افراد قدیمی، درحال مرگ هستیم. درسی که می‌توانیم به جای بگذاریم درس‌های زندگی است و خواهیم دید که مسائل چطور پیش می‌رود.» بولیوار می‌گوید: نمی‌دانم این انقلاب چطور حفظ خواهد شد. چه اتفاقی خواهد افتاد؟ من نمی‌دانم. من گوی بلورین ندارم تا به شما بگویم. من نمی‌دانم.»