بخش پنجم
پدیده شوم قرن جدید - ۶ آذر ۹۵
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به مفهوم «ولاء و البراء» در قاموس داعش اشاره شد. همچنین به دلایل و چگونگی جدایی داعش از القاعده هم اشاراتی صورت گرفت. دلیل اصلی جدایی القاعده و داعش همانا هدف قرار دادن شیعیان از سوی داعش بود؛ اقدامی که القاعده با آن مخالف بود. استدلال داعش این بود که تمرکز بر دشمن دوردست (کشورهای غربی) و نادیده گرفتن دشمن نزدیک (دشمنان مسلمان در منطقه بهویژه شیعیان) کارآمد نیست. در مقابل، نزد القاعده، تمرکز بر شیعه به معنای کنار گذاشتن نبرد با غرب بود.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به مفهوم «ولاء و البراء» در قاموس داعش اشاره شد. همچنین به دلایل و چگونگی جدایی داعش از القاعده هم اشاراتی صورت گرفت. دلیل اصلی جدایی القاعده و داعش همانا هدف قرار دادن شیعیان از سوی داعش بود؛ اقدامی که القاعده با آن مخالف بود. استدلال داعش این بود که تمرکز بر دشمن دوردست (کشورهای غربی) و نادیده گرفتن دشمن نزدیک (دشمنان مسلمان در منطقه بهویژه شیعیان) کارآمد نیست. در مقابل، نزد القاعده، تمرکز بر شیعه به معنای کنار گذاشتن نبرد با غرب بود. کار به جایی رسید که در مه2014، سخنگوی داعش اعلام کرد که القاعده به عمد از تقابل با ایران و شیعیان حذر میکند. در نهایت، داعش از ایدئولوگهای خود نیز به دلیل تقابل فکری با آنان برید و آنها را گمراه نامید.
در یک مصاحبه ویدئویی آنلاین که در اکتبر 2013 پست شد، سامی العریدی - روحانی عالی رتبه مرتبط با جبهه النصره- برخی ایدهها را توضیح داد که باعث جدایی «دولت اسلامی» از سایر گروههای جهادی از جمله القاعده بود. برخلاف «دولت اسلامی»، العریدی به برخی روحانیون وهابی به مثابه علمایی مشروع اشاره کرد مانند مفتی اعظم سعودی «عبدالعزیز الشیخ» و ایدئولوگ برجسته «عبدالعزیز بن باز.» او خاطرنشان کرد که القاعده به چهار مکتب فقه اهل سنت وفادار است و ارتباط بیشتری با علمای اسلامی نسبت به داعش دارد و اغلب با این علما مشارکت دارد. در مقابل، «دولت اسلامی» روحانیون را مولفهای کلیدی در تداوم حکومتهای استبدادی و غیرمشروع در جهان اسلام میپندارد. «دولت اسلامی» باور دارد که «تبین» [شناخت] چیزی است که برای تعیین اینکه آیا یک فرد مسلمان واقعی است یا خیر لازم است.به گفته العریدی، «دولت اسلامی» یک مسلمان را براساس ظن شهودی، شناختی و ابهام «کافر» مینامد. در قاموس «دولت اسلامی»، مسلمانان معمولی آموزش دینی خود را از روحانیونی دریافت میکنند که دست در دست حاکمان فاسد اسلامی دارند که به دنبال محکم کردن هژمونی غرب هستند. بر همین اساس، «دولت اسلامی» مبارزه علیه روحانیون و حاکمان را به مبارزه علیه غرب اولویت میدهد. ویژگی چشمانداز خاص فرقه گرایانه داعش با تاکید بر «سنت» (سنتهای پیامبر) مشخص میشود که بخشی جدا نشدنی از این باور است. «دولت اسلامی» معتقد است فردی که وفادار به این سنتها است نسبت به پیامبر دیدگاه احترامآمیز دارد و کسی که مطاع این سنتها نباشد نسبت به پیامبر دیدی غیراحترامآمیز دارد. ابو ماریه القحطانی، که پیش از العریدی روحانی ارشد جبهه النصره بود، در فوریه 2014 نوشت که «دولت اسلامی» آشکارا این سنتها را در فقه داعش ادغام کرده و عبارتهای «اختیاری» و «توصیه شده» را به «الزامی» و «وظیفه» تغییر داد.
این دیدگاه در میان پیروان «جهمن العتیبی» - روحانی افراطگرای سعودی- که مسجد بزرگ مکه را با همقطارانش در نوامبر 1979 تسخیر کرد نیز محبوبیت داشت. به گفته ابو محمد المقدیسی، پیروان مذهبی العتیبی اغلب همراه با کفش در مساجد نماز میخواندند و این کفشها را وقتی در میآوردند که مسجد را ترک میکردند،[به ادعای آنها] درست همچون پیامبر که گفته شده در مواقعی چنین میکرد. جریان اصلی روحانیت اغلب این اقدامات را- به مثابه نشانههایی از فقدان لیاقت و کفایت مذهبی داعش- رد کرده اما برای این گروه،این اقدامات تجدیدنظرطلبانه نشانهای است از وفاداری به سنتهای اصلی اهل سنت. «دولت اسلامی» همچنین در کاربرد مفهوم سلفی «نواقض الاسلام» هم افراط داشته است. مجموعه شرایطی وجود دارد که سلفیهای اصولی معتقدند تمام مسلمین باید با آن شرایط انطباق یابند. پایهگذار وهابیت «نواقض» را مشتمل بر 10 اصل میداند: مشارکت در شرک؛ پذیرش واسطه در عبادت با خدا؛ شکست در کافر نامیدن کفار یا تردید یا توجیه بیاعتقادی کفار؛ تمسخر اقدامات و سلوک مذهبی؛ باور به اینکه راهنما یا قواعد بهتری نسبت به قواعد پیامبر وجود دارد؛ اجرا یا پذیش جادوی سیاه؛ اتحاد با کفار علیه مسلمین؛ باور به اینکه افرادی میتوانند کار را بدون شریعت انجام دهند؛ اجتناب عمدی در مورد آموزش یا عمل به مذهب.
در حالی که برخی روحانیون اصرار دارند که درجاتی از بیایمانی وجود دارد و یک فرد گناهکار لزوما با ارتکاب برخی اعمال خاص کافر نمیشود اما «دولت اسلامی» عموما این درجهبندی را رد کرده و اعتقاد دارد که تمام اعمال بیایمانی بهطور موثر یکی هستند. در همین راستا، این گروه باور دارد که یک مسلمان وظیفهای دینی برای شناسایی کافر یا مشرک دارد و شکست در انجام این کار میتواند منجر به این شود که خود آن فرد کافر یا مشرک شناخته شود. به گفته «دولت اسلامی»، یک مسلمان زمانی کافر میشود که نتواند فرد دیگری را که ارزش کافر شناخته شدن داشته را کافر بنامد. این گروه الظواهری، رهبر القاعده، را کافر نامید، زیرا با حسنی مبارک، رئیسجمهور مخلوع مصر، همدردی میکرد؛ مردی که مدافع دموکراسی بود. «دولت اسلامی» اعضای النصره را مرتد مینامد، زیرا در کنار نیروهای خارجی و با حمایت آنها میجنگند. این نگاه و پیامدهایش بهطور اخص در میان وفاداران جنبشی در «دولت اسلامی» که «حزمیه» نامیده میشوند کاربرد دارد. برخی از اعضای «دولت اسلامی» بر این باورند که برخی از آموزههای حزمیه به آنها اجازه کشتن و ربودن مسلمانانی را میدهد که درجاتی از بیایمانی را مرتکب شدهاند و این یعنی بیشتر مردمی که در زیر لوای این گروه زندگی میکند.
حزمیه فتوایی از جانب یک مفتی سعودی به نام عمر بن احمد الحزیمی - که بهعنوان یکی از اعضای نسل صحوه شناخته میشود که ایدههای اسلامی را با مفاهیم سلفی در هم آمیخت- را بد تفسیر کردهاند. فتوایی که الحزیمی بعدها آن را پس گرفت «عذر جهالت» یا «عذر فراموشی» در مسائل عقیدتی را ممنوع کرده و میگوید که یک مسلمان مسوول و پاسخگوی بیاعتقادی خواهد بود حتی اگر آن فرد تمایل به انجام این کار نداشته باشد. «شیخ حسن الدقیم»، روحانی برجسته سوری، در مصاحبهای گفت:«حزمیه میگویند که جهل یک عذر نیست.» در دسامبر 2014، «دولت اسلامی» ویدئویی منتشر کرد که اعدام 4 نفر از اعضایش را به اتهام افراط گرایی نشان میداد زیرا آنها توطئه کرده بودند که علیه این گروه به دلیل شکست در اجرای کامل شریعت - چنانکه در دکترین این گروه اعلام شده بود- دست به قیام بزنند.
ارسال نظر