بخش سی و پنجم
بازگشت به خاورمیانه - ۱۷ آبان ۹۵
جیمز اف. جفری/ دیپلمات آمریکایی
مایکل آیزنشتات/ محقق نظامی
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل گفته شد که ممکن است آمریکا در بیاعتبار کردن «برند» داعش موفقیت بهدست آورد اما داعش همچنان نیروی مهمی محسوب میشود و ایدئولوژی جهادی که این گروه الهامبخش آن است ادامه خواهد یافت. بقایای داعش و گروههایی که با گونهای از ایدئولوژی داعشی یا القاعدهای به حرکت در میآیند تا سالها وجود خواهند داشت. در واقع، نابودی زنجیره خشن جهادی فراتر از شکست داعش است و مستلزم دستیابی به حکمرانی خوب در کشورهایی است که مسلمانان در آنجا سکونت دارند زیرا افراطگرایی خشن یک مشکل در برخی جوامع اسلامی است.
جیمز اف. جفری/ دیپلمات آمریکایی
مایکل آیزنشتات/ محقق نظامی
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل گفته شد که ممکن است آمریکا در بیاعتبار کردن «برند» داعش موفقیت بهدست آورد اما داعش همچنان نیروی مهمی محسوب میشود و ایدئولوژی جهادی که این گروه الهامبخش آن است ادامه خواهد یافت. بقایای داعش و گروههایی که با گونهای از ایدئولوژی داعشی یا القاعدهای به حرکت در میآیند تا سالها وجود خواهند داشت. در واقع، نابودی زنجیره خشن جهادی فراتر از شکست داعش است و مستلزم دستیابی به حکمرانی خوب در کشورهایی است که مسلمانان در آنجا سکونت دارند زیرا افراطگرایی خشن یک مشکل در برخی جوامع اسلامی است.
خطاهای آمریکا در عراق، لیبی و اکنون سوریه تبعات سیستماتیکی در کل منطقه داشته و موجب تغییرات شگرف در سیاست و پویایی نزاعهایی شده که مدیریت آنها بسیار دشوار بوده است. در مقابل، حملات هدفمند ضدتروریستی در منطقه و حملات دقیق هوایی در سوریه و عراق بهطور کلی موجب تاثیراتی شده که دامنه آن در سطح محلی بوده و پایداری آن محدود است. مهارت تاکتیکی، تکنولوژی بالای تسلیحات و فروش اسلحه نمیتواند اشتباهاتی را جبران کند که تاثیراتش ژئوپلیتیک است. آغاز تعقلگرایی، شناسایی این مساله است و اینکه «آسیب [بیشتری] نزنید.»
توازن درست را برقرار کنید
این به آن معنا نیست که آمریکا باید خود را از خاورمیانه جدا کند به این دلیل که مشکلات منطقه غیرقابل حل است یا به این دلیل که خطر فرو رفتن در «باتلاق» را بهدنبال دارد. تجربه آمریکا در عراق هم مداخله بیپروا و هم عدم مشارکت بعدی را نشان میدهد: اگرچه تهاجم سال ۲۰۰۳ منطقه را بیثبات کرد اما عقبنشینی آمریکا در سال ۲۰۱۱ و عدم مشارکت بعدیاش - لااقل تا ژوئن ۲۰۱۴- آنچه را که مولفه ثباتبخش نامیده میشد حذف کرد و آنان که در برابر هرج و مرج تعظیم میکردند جسورتر کرد. تاریخ اخیر نشان میدهد که آنچه در خاورمیانه رخ میدهد در خاورمیانه نمیماند. تحولات آنجا تاثیراتی گسترده و ماندگار برای ثبات اروپا، آفریقا، آسیا و امنیت آمریکا دارد. نفت خاورمیانه همچنان برای اقتصاد جهانی مهم است در حالی که این منطقه، اصلیترین محل پرورش ایدئولوژی جهادی و آموزش برای مبارزان جهادی است. افزون بر این، گرایشهای سیاسی، جمعیتی و اقتصادی نشان میدهد که خاورمیانه محرک اصلی بیثباتی بینالمللی در دهههای پیش رو باقی خواهد ماند. دولتهای آینده باید از دولت اوباما درس بیاموزند و دولتهای قبلی به شکل سختی این درس را آزمودهاند: «اگر با خاورمیانه کار نداشته باشید، خاورمیانه با شما کار خواهد داشت.»
به همین دلیل، ایالاتمتحده باید به لحاظ نظامی در منطقه درگیر بماند تا تحولات آنجا را شکل داده، بر آنها اعمال نفوذ کند و دیپلماسی آمریکا را تقویت یا مورد پشتیبانی قرار دهد. اما باید این کار را به شکلی پایدار انجام دهد: در سطحی که بتواند از پس هزینهاش برآید، حمایت سیاسی داخلی برای نقش منطقهای بلندمدت را تضعیف نکند و به این کشور اجازه دهد تا با تهدیدات رو به ظهور در سایر نقاط جهان تعامل ورزد. به همان نسبت، راهحل مشکلات خاورمیانه یک عملیات زمینی مهم دیگر از سوی آمریکا نیست. پس از عراق و افغانستان، بعید است که مردم آمریکا از چنین مسالهای حمایت کنند و اگر هم حمایت کنند و آمریکا ۵۰ هزار نیرو برای شکست داعش و انحلال دولتش اختصاص دهد اما درگیری احتمالا به یک مبارزه ضدشورشی دیگر تحول خواهد یافت که در آن دشمنیهای بیسابقه در قالب طغیانگریها بازخواهد گشت چنانکه در عراق و افغانستان چنین شد.
عملیاتهای ضدشورشی مردممحور مبتنی بر نیروی انسانی منابع گسترده بوده و وقتگیر است و اغلب پیامدهایی مبهم دارد که تنها با سرمایهگذاری دائمی بر سرمایه قابل توجه دیپلماتیک و حضور نظامی بلندمدت میتواند حفظ شود. منابع لازم- نیروی انسانی- میتواند توانمندی آمریکا برای پاسخ به چالشهای نظامی در جاهای دیگر را محکوم کند، در نتیجه، اعتبار تعهدات در سایر بخشهای جهان را تضعیف میکند. مهمتر اینکه، بدون تغییر در سیاستهای کشور میزبان، تاثیر عملیاتهای موفق ضدشورش کوتاه خواهد بود و بازگشت نیروهای آمریکا ظرف چند سال برای تعامل با مشکلات جدید را ضروری میسازد. ایالاتمتحده نیازمند حفظ توانمندی برای انجام عملیاتهای ضدشورش است اما باید به چنین عملیاتهایی تنها بهعنوان آخرین راهحل متعهد باشد.
ارسال نظر