بخش سی و چهارم
بازگشت به خاورمیانه - ۱۶ آبان ۹۵
جیمز اف. جفری/ دیپلمات آمریکایی
مایکل آیزنشتات/ محقق نظامی
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که بیشتر جذابیت داعش از هاله شکستناپذیری نظامیاش و وجود پروژه سیاسی آرمانیاش - خلافت- ریشه میگیرد. شکست ارتش داعش و متلاشی کردن «دولت اسلامی» برای تضعیف جذابیت این گروه، بیاعتبار کردن و اهریمنی جلوه دادن «برند»ش حیاتی است. در عین حال، داعش این تصور را ایجاد کرده که هنوز «برقرار بوده و در حال گسترش است»؛ حتی زمانی که در عراق و سوریه فعالیتهایش کند شده اما زیرشاخههایی جدید در نیجریه، صحرای سینا، لیبی و افغانستان یافته و دستوراتی برای انجام عملیات خارجی صادر میکند.
جیمز اف. جفری/ دیپلمات آمریکایی
مایکل آیزنشتات/ محقق نظامی
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که بیشتر جذابیت داعش از هاله شکستناپذیری نظامیاش و وجود پروژه سیاسی آرمانیاش - خلافت- ریشه میگیرد. شکست ارتش داعش و متلاشی کردن «دولت اسلامی» برای تضعیف جذابیت این گروه، بیاعتبار کردن و اهریمنی جلوه دادن «برند»ش حیاتی است. در عین حال، داعش این تصور را ایجاد کرده که هنوز «برقرار بوده و در حال گسترش است»؛ حتی زمانی که در عراق و سوریه فعالیتهایش کند شده اما زیرشاخههایی جدید در نیجریه، صحرای سینا، لیبی و افغانستان یافته و دستوراتی برای انجام عملیات خارجی صادر میکند.
بعید است شکست داعش، ایدئولوژی جهادی را که این گروه مظهر آن است به پایان برساند. ممکن است آمریکا در بیاعتبار کردن «برند» داعش موفقیت به دست آورد اما داعش همچنان نیروی مهمی محسوب میشود و ایدئولوژی جهادی که این گروه الهامبخش آن است ادامه خواهد یافت. بقایای داعش و گروههایی که با گونهای از ایدئولوژی داعشی یا القاعدهای به حرکت در میآیند تا سالها وجود خواهند داشت. در واقع، نابودی زنجیره خشن جهادی در برخی گروههای اسلامگرا فراتر از شکست داعش یا دستیابی به حکمرانی خوب در کشورهایی است که مسلمانان در آنجا سکونت دارند زیرا افراطگرایی خشن یک مشکل در اجتماعات اسلامی و حتی در آندسته از جوامع به خوبی نظم یافته است. در عوض، مشکل همان «جامعهشناسی ایدهها» است: یعنی چه چیزی توضیح دهنده ظهور و سقوط ایدئولوژیهای افراطی سیاسی و مذهبی است؟ پاسخ به این سوال برای تضعیف جذابیت این ایدئولوژیها حیاتی است.
ارزیابی
طی جنگ سرد، واشنگتن اغلب از ابزار اطلاعاتی ملی به شکلی پیچیده استفاده میکرد اما این قابلیت از آن زمان تحلیل رفته است. با وجود پیشرفت از حملات ۱۱ سپتامبر به این سو اما دولت آمریکا برای موفقیت همچنان با موانع مهم بوروکراتیک، فرهنگی و سیاسی روبهرو است. فعالیتهای اطلاعاتی به واسطه بدبینی در مورد اثربخشی آنها یا لااقل اثربخشی تلاشها به رهبری آمریکا در برابر اسلام افراطی، اختلاف بر سر اینکه این تلاشها چگونه باید انجام گیرد، نگرانیهایی در این مورد که تلاشهای آشکار و نهان میتواند دیپلماسی عمومی آمریکا را تضعیف کند و فرآیند دست و پاگیر و اغلب نامنسجم میان سازمانی، با مانع و تعویق مواجه شده است. فعالیتهای اطلاعاتی آمریکا همچون سایر عناصر استراتژیاش اغلب فاقد پیوند منسجم بوده است.
افزون بر این، تلاشهای دولت آمریکا در این زمینه بیشتر تمایل دارد که بازتاب ادراکات، تصورات و ضرورتهای سیاسی آمریکا باشد تا واقعیتهای فعلی خاورمیانه. دانش و درک عمیق از فرهنگها و جوامع خارجی برای موفقیت ضروری است. آمریکا باید منابع بیشتری را به این تلاش اختصاص دهد، تمام ابزارهای آشکار و نهان را در اختیار دولت و در حمایت از این منابع، حذف موانع بوروکراتیک برای همکاری میان سازمانی موثر و در مبارزه علیه گروههای جهادی مانند داعش و القاعده، عملیاتهای نظامی موثر برای دستیابی به تاثیرات روانی و اطلاعاتی بسیج کند.
مقابله با فعالیتهای اطلاعاتی دشمن ضرورتا به معنای موفقیت بر دشمن با جریان رسانههای اجتماعی و توییتر نیست؛ همان کاری که داعش و گروههای مشابه به شکل بهتری در حال انجام آن هستند. پاسخ نامتقارن گاه میتواند موثرتر باشد، خواه تضعیف جذابیت داعش از طریق شکست نظامیاش باشد خواه تضعیف جذابیت کشورهای منطقه با تقویت غیرمستقیم منتقدان این کشور. گفته میشود آمریکا هنوز نیازمند همکاری افرادی برای مقابله با فعالیت رسانههای اجتماعی گروههایی مانند داعش و القاعده و دولتهای متخاصم است. به همین دلیل، در حالی که وزارت خارجه چیزی کمتر از ۲۰ نفر را در استخدام دارد که روی رسانههای اجتماعی کار میکنند تا با گروههای افراطگرای خشن مقابله کنند اما تعداد شهروندانی که در جهان به تنهایی نبرد با گروههای افراطی را شروع کردهاند به میلیونها نفر میرسد. آمریکا باید کار زیادی برای توانمند کردن مردمی انجام دهد که در حال نبرد با دشمنان آمریکا در عرصه مجازی هستند.
نتیجهگیری
ایالاتمتحده با چالشهای نظامی بیسابقهای در خاورمیانه مواجه است. آمریکا در حال جنگ با داعش در عراق و سوریه و علیه طالبان در افغانستان است؛ در حالی که عملیاتهای موازی ضدتروریسم را علیه شبکههای فراملی مرتبط با داعش و القاعده در بسیاری از نقاط جهان به راه انداخته است. واشنگتن اکنون به گزینه نظامی علیه داعش در لیبی هم روی آورده است. اختلافات ایران و عربستان و مداخله نظامی روسیه در سوریه بر پیچیدگی این عملیاتها و تلاش برای جلوگیری از سرریز شدن جنگ داخلی در سوریه افزوده است. افزون بر این، نقش تقلیل یافته آمریکا در منطقه امروز از جایگاه این کشور کاسته و فضایی برای نفوذ روسیه فراهم کرده است. توافق هستهای هم دست ایران را باز و منابع بیشتری در اختیار این کشور قرار داده است.
البته نتایج بدتری ممکن است در راه باشد. قیمتهای پایین نفت، سیل آوارگان - که با تشدید حملات در سوریه ممکن است گستردهتر هم بشود- و خشونتهای فرقهای میتواند در نهایت ثبات لبنان، اردن، ترکیه، عراق و کشورهای شورای همکاری خلیجفارس را تضعیف کند. مداخله نظامی روسیه منجر به سیل گسترده آوارگان به اروپا- که برخی از آن با عنوان «استفاده از آوارگان به مثابه ابزار نظامی» نام میبرند- شده است. مسالهای که موجب تقویت راست ناسیونالیست در اروپا و تقویت احزابی شده که مایلند روابط نزدیکی با روسیه داشته باشند تا آمریکا.
آسیب [بیشتر] نزنید
مهم نیست که وضعیت در خاورمیانه چقدر بد باشد اما میتواند بدتر هم بشود چنانکه اغلب این طور بوده است. آینده - تا حدی- بسته به این است که چگونه واشنگتن به بحرانهای منطقه پاسخ دهد. تاکنون، واشنگتن ناخواسته به بیثباتی منطقه از طریق باج دادن و حذف کردن کمک کرده است که آسیبهای ریشهدار و عمیق را تقویت کرده، نزاعهای موجود را بدتر، دوستان را تضعیف و دشمنان را قوی کرده است. روشن نیست که آیا تصمیمسازان آمریکایی تاثیرات عمیق بیثباتکننده برخی از سیاستهای آمریکا غیر از تهاجم ۲۰۰۳ به عراق یا مشاهده ارتباط میان اقدامات گذشته آمریکا و بسیاری از چالشهایی که اکنون آمریکا در منطقه با آن مواجه است- در منطقه را درک میکنند یا خیر.
ارسال نظر