بخش سیودوم
بازگشت به خاورمیانه - ۱۳ آبان ۹۵
جیمز اف. جفری/ دیپلمات آمریکایی
مایکل آیزنشتات/ محقق نظامی
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که «صندوق آموزش و تجهیز» عراق (ITEF) در نوامبر ۲۰۱۴ و با مجوز کنگره بودجهای برای بازسازی ظرفیتهای ISF (نیروهای امنیتی عراق) برای انجام عملیاتهای تهاجمی جهت بازپسگیری سرزمینهای تحت کنترل داعش تخصیص داد. نویسندگان بر این باورند که اگر دولت عراق به رویکرد «بازی با حاصل جمع صفر» یا «یک نفر برنده، بقیه بازنده» - به جای رویکرد تاکید بر شمولیت و آشتی - ادامه دهد تنها به تشدید یا از سرگیری مخالفت اهل سنت دامن خواهد زد.
جیمز اف. جفری/ دیپلمات آمریکایی
مایکل آیزنشتات/ محقق نظامی
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که «صندوق آموزش و تجهیز» عراق (ITEF) در نوامبر ۲۰۱۴ و با مجوز کنگره بودجهای برای بازسازی ظرفیتهای ISF (نیروهای امنیتی عراق) برای انجام عملیاتهای تهاجمی جهت بازپسگیری سرزمینهای تحت کنترل داعش تخصیص داد. نویسندگان بر این باورند که اگر دولت عراق به رویکرد «بازی با حاصل جمع صفر» یا «یک نفر برنده، بقیه بازنده» - به جای رویکرد تاکید بر شمولیت و آشتی - ادامه دهد تنها به تشدید یا از سرگیری مخالفت اهل سنت دامن خواهد زد. یک رهبری غیرنظامی اما شجاع برای اصلاح فرهنگ سیاسی عراق موردنیاز است. همچنین اشاره شد که فرهنگ عمومی در جهان عرب مستعد این نیست که آمریکا ارتشهای عربی را بهگونهای تجهیز کند که توان پاسخ دادن در هر شرایطی بهصورت فیالبداهه را داشته باشند. با این وجود، واشنگتن نباید احتمال ایجاد تعداد معدودی از واحدهای بسیار توانمند که همچون آمریکاییها میجنگند را نادیده بگیرد.
12: فعالیتهای اطلاعاتی
گفته شده که ایالاتمتحده «روش نبرد» دارد اما «روش جنگ» ندارد و این به دلیل شکستهای مکرر آمریکا برای تبدیل پیروزیهای نظامی به نتایج سیاسی پایدار یا مرتبط ساختن فعالیتهای رزمیاش به هدف استراتژیک بالاتر است. این الگو بهویژه در مبارزه آمریکا با «دولت اسلامی» روشن است، الگویی که در آن، این کشور بهطور موثری در استفاده از اهرم اثرات سهمگین عملیات نظامی برای ایجاد اثرات غیرسهمگین قاطع در حوزههای اطلاعاتی و روانی شکست خورده است. فعالیتهای اطلاعاتی، تلاشی قاطع از سوی بسیاری از دشمنان منطقهای آمریکاست و تقریبا در تمام فعالیتهایشان تنیده شده است. برای مثال داعش، القاعده، طالبان افغانستان و برخی کشورهای خصم آمریکا تلاشهای پیوستهای برای تضعیف تصویر، اعتبار و جایگاه دشمنانشان به خرج میدهند و فعالیتهای نظامیشان اغلب برای دستیابی به حداکثر مزیت اطلاعاتی- روانی انجام میگیرد تا جایگاه خود را افزایش دهند، حامیانی بهدست آورند و دشمنان خود را به رعب افکنده و اهریمنی جلوه دهند تا به این ترتیب دستاوردهای عمدهای در صحنه نبرد داشته باشند بنابراین در حالی که آمریکا بهطور کلی فعالیتهای اطلاعاتی برای حمایت از عملیاتهای نظامیاش انجام میدهد اما دشمنانش به تکرار فعالیتهای نظامی انجام میدهند. این فعالیت نظامی میتواند در قالب نمایش زور یا عملیاتهای مرگبار برای پیشبرد تبلیغات و اهداف جنگ اطلاعاتی باشد. فعالیتهای اطلاعاتی برای موفقیت دشمنان آمریکا مهم بوده و بنابراین چنین فعالیتهایی باید برای واکنش آمریکا و استراتژی منطقهای این کشور محوری باشد. در حالحاضر چنین نیست؛ جایگاه فعالیت اطلاعاتی بهعنوان «مسیر تلاش» در جایگاه ششم استراتژی ضدداعش آمریکا قرار دارد که احتمالا شاخص مناسبی است از وزن نسبی در برنامه عملیاتی آمریکا. منابع نسبتا محدود اختصاص داده شده به فعالیتهای اطلاعاتی - هرچند در حال رشد است- شاخص دیگر است. علاوه بر این، ارتش باید بهعنوان محرک یا توانمندساز برای شکلدادن به محیط روانی و دستیابی به تلاشهای اطلاعاتی برای تضعیف جذبه دشمنان تروریست (بهطور اخص) تلقی شود و تضمین کند که شکست این دشمنان در صحنه نبرد شرایطی برای شکست نهایی در حوزههای اطلاعاتی و مجازی فراهم میآورد. فعالیتهای اطلاعاتی- استفاده از کلمات و تصاویر احساسی برای تحریک مخاطب خارجی و تضعیف جذبه دشمنان- بزرگترین منبع بکر در میان اهرمهای آمریکا در خاورمیانه است. سیاستگذاران آمریکایی در ارزیابی توانایی دشمنان برای واردآوردن آسیب به منافع آمریکا مایلند که بر قدرت سخت بهویژه ظرفیتهای نظامی متعارف و غیرمتعارف دشمنانشان تمرکز یابند. آنها تمایل به تخفیف اهمیت جنگ تبلیغاتی و اطلاعاتی دارند و وقتی به اهمیت آن پی بردند- مانند کشمکش علیه القاعده و داعش- تلاشهای آمریکا اغلب منفعلانه و ضعیف بود.
محوریت تبلیغات برای «روش جنگ» خاورمیانه ریشههای تاریخی عمیقی دارد. به دلیل جذبههای کلامی و احساسی و البته پارانویایی، شایعه پراکنی و تفکر توطئهای برای عمل سیاسی در بیشتر بخشهای منطقه حیاتی است. بسیاری از مردمان خاورمیانه نسبت به عملیات روانی و اطلاعاتی حساس هستند. به این دلایل، جنگ روانی و اطلاعاتی باید نقش بسیار بیشتری در عملیات علیه داعش و القاعده، رقابت استراتژیک آمریکا با ایران و مهار تهدیدهای برخاسته از منطقه داشته باشد. مقابله با فعالیتهای اطلاعاتی دشمن به معنای پاسخی «مشابه» نیست. ایالاتمتحده لزوما نباید همان کاری را انجام دهد که دشمنانش در توییتر یا در رسانهها میکنند بلکه باید پاسخی «بیشتر و بهتر» داشته باشد؛ هرچند این قطعا باید بخشی از پاسخ بزرگتر آمریکا باشد. در عوض، ایالاتمتحده باید در وهله اول از طریق اقداماتش سخن بگوید. اغلب گفته شده که ۲۰ درصد ارتباط استراتژیک کلام است و ۸۰ درصد عمل؛ در حالی که صدای عمل بلندتر از کلام است اما کلام میتواند تاثیر عمل را افزایش دهد. در هر حال، کلام و عمل باید بهجای اینکه تضعیفکننده یکدیگر باشند، تقویتکننده باشند. شکاف میان کلام و عمل در سیاست آمریکا (نمونهاش پشتیبانی اندک برای شورشیان سوری که به دنبال حذف اسد بودند، تعهد به «نابودی» داعش با عملیات نظامی آن هم با منابع ناکافی و وعده تحقق نیافته برای عقبنشاندن ایران از فعالیتهای منطقهایاش) شاید بزرگترین چالش اطلاعاتی باشد که آمریکا در خاورمیانه با آن مواجه است.
عملیات علیه داعش
فعالیتهای اطلاعاتی نقشی محوری در موفقیت «دولت اسلامی» داشته است به همین دلیل مقابله با فعالیتهای اطلاعاتی این گروه باید عنصر اساسی عملیات ضدداعش باشد. تلاشها برای سلب مشروعیت از داعش با دلایل مذهبی و نشان دادن اینکه چگونه کلام و عمل داعش با اصول اسلام در تضاد است، ممکن است بر برخی نیروهای بالقوه تاثیر بگذارد اما بعید است که بر اکثریت قاطع پیروان داعش تاثیر بگذارد؛ پیروانی که مشروعیت و اقتدار علمای مستقر را رد میکنند. به همین ترتیب این نباید نقطه ثقل فعالیتهای اطلاعاتی ائتلاف باشد. بر همین اساس انتشار داستانهایی از مومنان راستین و سابق داعش که سرخورده شده و توبه کردهاند، ممکن است بر نیروهای بالقوه تاثیر بگذارد اما کارآمدی چنین تلاشهایی احتمالا محدود است. به همین ترتیب شاهدان بهعنوان ناراضیان یا عوامل سرویسهای اطلاعاتی خارجی نفی و رد میشوند.
ارسال نظر