بازگشت به خاورمیانه - ۱۹ مهر ۹۵

جیمز اف. جفری/ دیپلمات آمریکایی
مایکل آیزنشتات/ محقق نظامی
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل بحث تروریسم در استراتژی سیاست خارجی آمریکا مورد بحث قرار گرفت. گفته شد ایالات‌متحده بیشتر دولت‌های منطقه را در قالب «متحد»، «شرکای ویژه» یا «شرکا» تقسیم‌بندی می‌کند. همه این دولت‌ها دریافت‌کنندگان تجهیزات نظامی آمریکایی هستند. همچنین به شکست‌های استراتژیک آمریکا در سطح منطقه نیز اشاره شد. استراتژی آمریکا اگرچه ممکن است در سایر بخش‌های دنیا با موفقیت روبه‌رو شده باشد، اما در منطقه خاورمیانه پاسخ لازم را نگرفت و در برهه‌هایی چیزی جز شکست نصیب آمریکا نشد.

بی‌تردید، اقدامات ضدشورشی (COIN) و تلاش‌های دولت- ملت‌سازی لااقل موفقیت‌های محدودی داشت و ابزارهایی برای دنبال کردن چنین تلاش‌های جدیدی وجود داشت، اما با توجه به هزینه بالای این تلاش‌ها و صبر اندک مردم آمریکا در مورد آنها، این تلاش‌ها می‌تواند در قالب به اصطلاح «استراتژی بوتیکی» - منظور از استراتژی بوتیکی، راهبرد هماهنگ است - دنبال شود با پیش شرط‌هایی مانند تعهد محدود آمریکا به اعزام نیروی زمینی، اراده ریاست جمهوری و تعهد سطح بالا از سوی مردم آمریکا و نظام سیاسی برای رسیدن به موفقیت. این تجربه دلسرد‌کننده از سوی قدرت‌های استعماری پسا جنگ جنگ جهانی دوم، همچنین اسرائیل در کرانه باختری، غزه و لبنان، شوروی در افغانستان و دولت‌های منطقه‌ای در نزاع‌های داخلی یا بیرونی (پاکستان در مناطق فدرالی قبایلی، مصر در یمن) بازتاب داده شد.

از این‌رو، این تلاش نشان می‌دهد که مشکل همانا نقص در فرمول‌بندی آمریکا برای توسعه و آشتی نیست بلکه در «بیمار»ی است که «پزشکان» بسیاری به دنبال مداوایش هستند. به همین دلیل، ترفندهایی برای دکترین ملت‌سازی، یا افزایش سطح تلاش، بعید است منجر به نتایج موفقیت‌آمیزی شود که فاقد انقلاب اجتماعی از درون است. موفقیت محدود اقدامات COIN از سوی آمریکا در عراق و افغانستان، با کشته شدن ۶۵۰۰ نیروی نظامی آمریکایی و ۷تریلیون دلار هزینه، موجب ایجاد مخالفتی قدرتمند و پایدار در مردم آمریکا نسبت به اقدام نظامی در منطقه برای اولین بار از سال ۱۹۴۵ به بعد شد. این در انتخاب یک کنگره دموکرات «ضدعراقی» در سال ۲۰۰۶، موفقیت باراک اوباما در سال ۲۰۰۸، پیشبرد رویکرد ضدجنگ و واکنش عمومی دراماتیک روشن شد آنگاه که اوباما عبور نظام سوریه از خط قرمز تعیین شده از سوی این کشور را در سال ۲۰۱۳ در کنگره مطرح کرد. افزون بر این، نظرسنجی پیو و شورای شیکاگو در امور جهانی در سال ۲۰۱۲، که پیش‌تر ذکر آن رفت، کمترین اراده در میان مردم آمریکا برای حمایت از نقش بین‌المللی قدرتمند از سوی آمریکا را- از زمانی که این دو شرکت نظرسنجی در امور سیاست خارجی را شروع کردند- ثبت کرد.