گزارش نیویورکتایمز از ۶ مرکز درمانی در ونزوئلا
قحطی دارو در کاراکاس
دنیای اقتصاد: هر روز خبر تازهای از اوضاع فلاکت بار ونزوئلا منتشر میشود. یک روز سخن از ائتلاف اپوزیسیون علیه حکومت مادورو است. روز دیگر، هجوم مردم به مرزهای این کشور با کلمبیا به گوش میرسد و. . . این بار سخن از کمبود دارو و وضعیت وخامت بار بیمارستانهای ونزوئلایی است. یک تیمارستان دولتی در «بارکیزیمتو»، ونزوئلا، مکانی فراموش شده با انسانهایی فراموش شده است. با ونزوئلایی که غرق در بحران اقتصادی است و غذا و مایحتاج اساسی مردم نایاب شده است، این محل نگهداری بیماران روانی نیز از این قاعده مستثنا نیست.
دنیای اقتصاد: هر روز خبر تازهای از اوضاع فلاکت بار ونزوئلا منتشر میشود. یک روز سخن از ائتلاف اپوزیسیون علیه حکومت مادورو است. روز دیگر، هجوم مردم به مرزهای این کشور با کلمبیا به گوش میرسد و... این بار سخن از کمبود دارو و وضعیت وخامت بار بیمارستانهای ونزوئلایی است. یک تیمارستان دولتی در «بارکیزیمتو»، ونزوئلا، مکانی فراموش شده با انسانهایی فراموش شده است. با ونزوئلایی که غرق در بحران اقتصادی است و غذا و مایحتاج اساسی مردم نایاب شده است، این محل نگهداری بیماران روانی نیز از این قاعده مستثنا نیست. دیگر دارویی وجود ندارد تا این مرکز درمانی بتواند بیماران خود را کنترل کرده یا تسکین بخشد.
به دعوت پزشکان این مرکز، گزارشگران نیویورکتایمز از ۶ مرکز درمانی برای بیماران روانی در سراسر این کشور بازدید کردند. آنها مشاهده کردند که تمام این مراکز فاقد دارو برای بیماران است. برای مثال، بیمارستان «ال پامرو» دو سال است که هیچ روانپزشکی استخدام نکرده است. این مرکز تنها برای چند ساعت آب آشامیدنی در دسترس دارد و غذا هم نایاب است. «عمر مندوزا»، یکی از بیمارانی است که دچار سوء تغذیه است. او تابستان جاری نیمی از وزن خود را از دست داد. آن چسبی که باعث شده بود این بیمارستان همچنان به کار خود ادامه دهد - داروهای مسکن و آرامش بخشها- تقریبا تمام شده است. در حیاط، آن زنانی که وقتی روزگاری دارو به آنها میرسید تحرک داشتند و رو به راه بودند اکنون روی زمین خوابیده و توهم میبینند، گریه میکنند، فریاد میزنند و بیهدف اینسو و آنسو میروند.
به گزارش نیویورکتایمز، پزشکان و پرستارها در اینجا نسبت به آنچه رخ داده یا خواهد داد مات و مبهوت هستند. احساس آنها چیزی بین خشم و احساس عجز و درماندگی است. این روزها پرسشی رایج در میان پرستارها شنیده میشود: چه کسی به فلان قرص نیاز بیشتری دارد؟ چه کسی وضعیت بیثباتتری دارد یا بیشتر رنج میکشد؟ «ال پامرو» همچنین از کمبود مراقبتهای اساسی و فردی و تامین وسایل بهداشتی نیز رنج میبرد. صابون، شامپو، خمیر دندان یا دستمال توالت دیگر وجود ندارد. بیماران به یکدیگر آرامش داده و با همان آب موجود خود را تمیز میکنند. پرستاران از این میترسند که بیمارانی که در بند مردان هستند وقتی درمان نشوند بیشتر میل به خشونت مییابند. دو نفر از مردان در این بند پیش از اینکه بیماری اسکیزوفرنی آنها تشخیص داده شود برخی اعضای خانواده خود را به قتل رسانده بودند. بیماری به نام «کلئوفیلا کاریلو» در زیر یک پشه بند به آرامی میگریست. یک روز صبح هم اتاقی اش که به دلیل کمبود دارو، درمانش به تعویق افتاده به روی او افتاد و وی را به شدت کتک زد و نوک بینی او را گاز گرفت و خورد.
پزشکان میگفتند او به جراحی کامل ترمیمی نیاز دارد اما به دلیل کمبود دارو و وسایل بهداشتی آنها قادر به انجام کار نیستند. آنها با یک بانداژ به بستن زخم بسنده کردند. پرستاران میگویند به دلیل کمبود دارو باید بیماران را محدود کنند و برای اینکه آسیبی به یکدیگر وارد نکنند آنها را در سلولهای جدا از هم محصور میکنند. حتی اتفاق افتاده که پرستاران برخی بیماران را به تختهای خودشان بستهاند. بیماران سه بار در روز غذا میخورند اما هرگز غذای کافی از سوی دولت به آنها داده نمیشود. کارمندان بیمارستان چه طی دوره استراحت یعنی زمانی که سر کار نیستند و چه هنگام کار نیازمند کمکهای مالی هستند. پروندههای پزشکی نشان میدهد که بیش از نیمی از بیماران در بند مردان وزن خود را از دست دادهاند.
لباس نیز در بیمارستانها نایاب شده است. بسیاری از بیماران در بند زنان فقط تی شرت به تن دارند و فاقد کفش یا دمپایی هستند. لباسی هم که به تن دارند برای آنها تنگ است و بعضا سایز آنها نیست. پرستاران از طناب برای نگه داشتن شلوار بیماران استفاده میکنند. آنها حتی فاقد دستکش جراحی هستند. بیماران غیرقابل کنترل محبوس میشوند زیرا چارهای جز این نیست. فردی که به خانم کلئوفیلا کاریلو حمله کرده بود اکنون در یک سلول انفرادی محبوس است.
او سر پرستاران فریاد میزند که به چه دلیل او را کتک زده و به دلیل کندن بینی هم اتاقی اش وی را به حبس انداختهاند. با این حال، او فریاد میزند:«من نبودم. این کار من نبود.» وقتی وضعیت «یوسمار تورس» به هم ریخت تهدید کرد که خودکشی میکند. پرستاران و کارکنان برای امنیت جانش تمام لباسهای او را از تن به در کردند و او را در سلولی انفرادی حبس کردند. او چند روز به حال خود رها شده بود.
به نوشته نیویورکتایمز، لحظات فرح بخش نیز در ال پامرو وجود دارد. هر جمعه تعدادی از متخصصان فیزیوتراپی موسیقی سالسا میگذارند و از آن ۱۰ درصد باقی مانده که وضعیت نسبتا با ثباتی دارند خواسته میشود که در رقص مشارکت کنند. پیش از اینکه بحران اقتصادی در ونزوئلا شروع شود، یک مرکز تفریحی مراسمی هفتگی برگزار میکرد، کلاسهای آشپزی و مجسمهسازی آموزش میداد و حتی برنامههایی برای کشاورزی داشت. یکی از این تراپیستها میگوید:«وقتی داروی بیماران به موقع داده شود کارهای سخت هم میتوانند انجام دهند. اکنون آنها کارهای ساده انجام میدهند.»
گربهها و سگهای ولگرد نیز این بیمارستان روانی را به پاتوق خود تبدیل کردهاند. نیویورکتایمز مینویسد سگها اغلب در بستر بیماران میخوابند. اگرچه ممکن است برخی پرستارها این وضعیت را دوست نداشته باشند اما این بیماران با این حیوانات احساس آرامش میکنند. بیشتر کسانی که در ال پامرو هستند از سوی خانوادههایشان طرد شدهاند و برای تامین نیازهای اولیه و اساسی خود کاملا به دولت اتکا دارند.
ارسال نظر