دست‌نشانده القاعده - ۲۹ شهریور ۹۵

جنیفر کافارلا
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل به آغاز مداخله روس‌ها در سوریه پرداخته و گفته شد که چشم‌آبی‌های روس باعث شدند جایگاه اسد در قدرت مستحکم‌تر شود. از سوی دیگر، نیروهای القاعده از حضور روسیه در شامات احساس شور و شعف داشتند زیرا نبرد با روس‌ها برای آنها خاطره‌انگیز بود. حضور روس‌ها همچون روحی در کالبد القاعده در سوریه بود زیرا آنها از نبرد با روسیه در افغانستان بود که جان گرفتند و خون تازه‌ای وارد رگ هایشان شد. در این بخش به استراتژی حکومتی النصره و دادگاه‌های این گروه می‌پردازیم.

النصره وقتی دید جای پای خود را به قدر کافی در میان اپوزیسیون سفت کرده و از سوی دیگر می‌دید که ائتلاف نظامی آمریکا- روسیه جدی‌تر شده است برای ادامه حیات از القاعده برید. اگرچه الظواهری روزگاری از جبهه مستقل النصره سخن گفته بود اما این باور وجود دارد که جدایی النصره از القاعده یا ماندن در چارچوب القاعده هر دو به نفع القاعده است زیرا این گروه در نهایت پیش برنده پروژه دولت اسلامی در سوریه خواهد بود.

استراتژی حکومتی النصره

النصره درگیر تلاشی ظریف و به دقت تنظیم شده در راستای دولت‌سازی در سوریه است که هدفش برقراری قانون شریعت بر سوریه پسااسد است. عملیات النصره در سوریه فراتر از کارآمدی نظامی و «قدرت سخت» می‌رود. النصره همچنین از «قدرت نرم» برای برقراری حکومت در مناطق عملیاتی استفاده می‌کند. مفهوم حکومت نزد النصره حالتی «سری» دارد در حالی که استراتژی حکومتی داعش «آشکار» است. در مقابل، النصره فعالانه به دنبال برقراری دادگاه‌های شریعت است که در آن سایر گروه‌های شورشی هم مشارکت خواهند کرد. استراتژی حکومتی النصره به‌طور مستقیم برگرفته از استراتژی این گروه برای ادغام و یکپارچه‌سازی گسترده‌تر در اپوزیسیون سوری است: النصره از قدرت نظامی خود برای ایجاد رابطه با گروه‌های شورشی، سرمایه‌گذاری بر ارتباطات محلی، تنیدگی آشکار در ساختارهای موجود و تبدیل برنامه‌های اجتماعی به حکومت محلی استفاده می‌کند. جولانی، رهبر النصره، تغییر کامل جامعه سوریه را در سر می‌پروراند و در بلندمدت هم حکومت شریعت را در سر دارد.

النصره نقش خود را به مثابه تسهیل‌کننده در رسیدن به چنین تغییر اجتماعی‌ می‌نگرد. جولانی شخصا استراتژی بلندمدت خود را این‌گونه فرمول بندی کرده است: «جبهه النصره به تنهایی چنین جامعه‌ای را اداره نخواهد کرد... ما به دنبال حکومت بر کشور نیستیم بلکه خواهان اجرای شریعت در کشور هستیم. خواه حاکم باشیم یا نباشیم اما به این مساله [برقراری و اجرای شریعت] بی‌توجه نیستیم.» النصره با برقراری ارتباط با سایر گروه‌های شورشی و جذب و حل و هضم خود در میان آنها به دنبال این است که در فردای پسااسد، قانون شریعت را در سوریه حکمفرما کند. همان طور که جولانی گفت: «آنچه مورد نظر ماست این است که شریعت حاکم باشد، عدالت برقرار باشد، بی‌عدالتی کنار زده شود و یک حکومت اسلامی عاقلانه براساس روش پیامبر ایجاد شود.»

این تفسیر القاعده از مسیر درست، یا روش شناختی، برای احیای خلافت است که روش النصره در سوریه را متمایز کرده و قصد این گروه برای حکومت را نشان می‌دهد. این رویکرد برگرفته از نگاه الظواهری مبنی بر «دعوت» است که براساس آن کسب پذیرش جمعیت بومی بر اعمال کنترل مستقیم از سوی نیروهای جهادی اولویت دارد. به تعبیر دیگر، در قاموس ظواهری، اصل و مبنا باید بر کسب پذیرش از سوی بومیان آن سرزمین باشد تا بتوان به تشکیل حکومت پرداخت. شاخصه مهم کارآمدی استراتژی النصره این است که دادگاه‌های شریعت با مشارکت النصره از پذیرش عمومی برخوردار است. این پذیرش مردمی یا عمومی موفقیت مهمی برای جنبش جهانی القاعده است. دستیابی النصره به این موفقیت با اتکا بر شبکه‌های شورشی موجود و رهبری برای مشروعیت بخشیدن به ساختارهای مشترک شریعت به دست آمد. النصره به محیط محلی نیز اجازه می‌دهد که تعیین کنند چگونه دادگاه‌ها سازماندهی شده و چگونه از این دادگاه‌ها سلب اقتدار شود. النصره در دادگاه‌هایی شرکت می‌کند که منعکس‌کننده سنت‌های محلی، رهبران و اولویت‌ها است. از این رو، تضمین می‌کند که شکل حکومت با شرایط بومی و محلی سازگار باشد تا مانع نارضایتی مدنی شود. متحدان النصره در لایه دوم معمولا به‌طور فعال در این دادگاه‌ها مشارکت می‌کنند. این گروه‌ها در جهت‌گیریشان اسلامگرا هستند اما اشتراکی با مواضع تندروانه این گروه‌ها و گاه ترکیب خارجی متحدان لایه اول النصره ندارند. افزون بر این، به نظر می‌رسد النصره حاضر به مصالحه در مورد شکل ایده‌آل تحمیل قانون شریعت به منظور تضمین پذیرش جمعیت بومی است. برای مثال، دادگاه‌های مرتبط با النصره در درعا ظاهرا در کسب میزانی از پذیرش مردمی موفق و کارآمد عمل کرده است. بومی‌ها عملگرایی قضات را می‌بینند که ترکیبی است از قانون شریعت، قانون مدنی و آداب و رسوم محلی. یک عضو «انجمن وکلای آزاد» که اساسا مخالف دادگاه‌های اسلامی است، می‌گوید: «من دادگاه‌های مدنی و قانونی سوریه را می‌خواهم اما دادگاه‌های شریعت عادلانه‌تر بوده و فساد کمتری نسبت به دادگاه‌های رژیم در گذشته دارد. مردم به این دادگاه‌ها احترام می‌گذارند و به رای قضات گوش می‌دهند.» تاکنون در سوریه، النصره به‌طور موفقیت‌آمیزی این دادگاه‌ها را در حلب، دیرالزور، درعا و شرق غوطه در حومه دمشق برقرار کرده است. شورشیان محلی و عناصر قبیله‌ای زیر رهبری النصره قرار گرفته‌اند. این مجموعه «شورای مجاهدین» نامیده می‌شود که متعهد به آزادی استان‌های محل سکونت خود و اجرای کامل قانون شریعت در آن هستند.

کمیسیون شریعت در حلب

فعالیت‌های حکومتی النصره در حلب در زمره فعالیت‌های کاملا قابل مشاهده در سوریه است. النصره کمیسیون شریعت (ASC) را در 10 نوامبر 2012 با مشارکت لواء التوحید، احرار الشام، لواء الفتح، حرکت فجرالاسلام و صغور الشام به‌عنوان نیرویی در برابر «شورای شریعت» تحت‌نظر اخوان‌المسلمین در استان حلب تاسیس کرد. این کمیسیون به سرعت شورای شریعت را در حلب به حاشیه راند و در فوریه 2014 آن را در خود هضم و جذب کرد. در نتیجه، النصره در جولای 2014 از دادگاه عقب نشست تا حکومت مستقیم خود را در مناطق بی‌قانون در جنوب غرب سوریه برقرار سازد.