دست‌نشانده القاعده - ۲۷ شهریور ۹۵

جنیفر کافارلا

ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش‌های قبل مراحل تکوین النصره توضیح داده و به ۶ مرحله اشاره شد. سپتامبر ۲۰۱۴ تا سپتامبر ۲۰۱۵ دوران اوج‌گیری و ظهور النصره بود. گروه خراسان به‌عنوان بازوی النصره برای عملیات‌های خارجی شناخته می‌شد، اما این گروه در اوایل جولای ۲۰۱۵ مضمحل شد. در این بخش به رقابت النصره برای کنار زدن رقبا در سوریه اشاره می‌شود. الظواهری در نامه‌ای محرمانه به رهبران النصره از آنها می‌خواهد تا حمله به غرب را از دستور کار خود خارج کنند تا بهانه‌ای به دست غربی‌ها برای حمله به سوریه ندهند.

در احترام به اعتبار همچنان مثبت جبهه النصره در درون مخالفان مسلح و در نفی اتهامات آمریکا مبنی بر مداخله این گروه در توطئه برای انجام حملات خارجی، گروه‌های اپوزیسیون سوری به شدت در برابر حملات هوایی دست به تظاهرات زدند. این اپوزیسیون شامل گروه‌های مورد حمایت آمریکا نیز بود. از جمله می‌توان به «حرکت‌الحزم» اشاره کرد که این حملات را «حمله علیه حاکمیت ملی‌» می‌نامید و «جیش المجاهدین» که مدعی بود که این حملات «توطئه علیه انقلاب» بود. یک بار دیگر جهان با شواهد فراوانی دال بر موفقیت استراتژی پویای النصره مواجه شد؛ استراتژی‌ای که خود را در چارچوب اپوزیسیون و انقلاب در سوریه تنیده بود. وجود «گروه خراسان» مهم بود تا آنجا که این گروه معرف گسترش و توسعه اهداف عملیاتی القاعده در سوریه بود. به‌کارگیری چهره‌های بسیار باتجربه‌ای مانند ابو وفا السعودی (رئیس سابق ضداطلاعات القاعده)، ابویوسف الترکی، ابو حجار المصری (که هر دو متخصص در آموزش نظامی بودند) و شهروند فرانسوی- الجزایری «سعید عارف» (افسر سابق ارتش الجزایر و کهنه سرباز در افغانستان) نشان از مهارت‌های مضاعف خاصی داشت که در صفوف النصره در شمال سوریه مشاهده می‌شد. مقام‌های اطلاعاتی غربی که درگیر در رصد فعالیت‌های این گروه در سال ۲۰۱۵- ۲۰۱۴ بودند همچنان اصرار دارند که این هسته متمرکز بر عملیات خارجی به ویژه «برنامه‌ریزی عملی برای حمله» شده است. این عملیات در تابستان ۲۰۱۴ در ادلب و حلب و در هماهنگی پایینی با چهره‌هایی در درون «القاعده در شبه‌جزیره عربستان» در یمن رخ داد.

با این حال، ظهور مبانی موقت فعالیت فراملی النصره برای برقراری امارت در سوریه و رفتار قاطعانه‌اش در ادلب و حلب و «اعتدالگرایی جزئی» این گروه در داخل سوریه از نیات داخلی‌اش برای اطمینان از برتری این گروه در سوریه نشان دارد. یک نامه مخفی از الظواهری در اوایل ۲۰۱۵ به جولانی دستور می‌داد که «جنبش خود را به شکل بهتری در انقلاب سوریه و مردم سوریه ادغام کند؛ همکاری نزدیک‌تری با گروه‌های اسلامی داشته باشد؛ به برقراری دادگاه‌های شریعت یاری رساند؛ از مناطق استراتژیک سوریه برای ساختن پایگاه برای القاعده استفاده کند و هرگونه فعالیت دال بر حمله به غرب را متوقف سازد.» این دستورالعمل‌ها به گروه خراسان رسید؛ گروهی که بسیاری از اعضایش مطیع بوده و خود را در حملات مهم در ادلب که در نیمه مارس ۲۰۱۵ شروع شد دخیل کردند. با این حال، چند گروه دیگر - از جمله سعید عارف، که از آن برید و فرمانده نظامی جندالاقصی را در دست گرفت- نپذیرفته و همچنان به مواجهه با حملات آمریکا در تابستان ادامه دادند. خواه فرمانده گروه خراسان در این میان توطئه‌ای کرده باشد یا خیر اما مرگ او در اوایل جولای ۲۰۱۵ انحلال اولین جناح عملیاتی خارجی مستقر در سوریه را نشان داد.

این اعتدال اگرچه بسیار واقعی بود اما «جزئی» بود. تصمیم به توقف برنامه‌ریزی برای انجام حملات خارجی فقط به دلایل استراتژیک انجام شد تا مانع واکنش زیان‌آور برای این گروه شود. وقتی نامه محرمانه الظواهری در نهایت این گروه را مجبور کرد که برنامه‌ریزی برای حملات خارجی را متوقف کند، النصره دستورالعمل مشابهی از طریق ابو یحیی اللیبی، از رهبران ارشد القاعده، در اواخر ۲۰۱۴ دریافت کرد مبنی بر اینکه حملات خارجی به غرب بهانه لازم برای مداخله در سوریه و حمله به النصره را می‌دهد و بنابراین باعث می‌شود برنامه‌های این گروه در سوریه نابود شود. تیم فکری و هدایتی النصره عامدانه و عاقلانه حملات خارجی را از دستور کار خارج کرد، زیرا برای آینده سوریه برنامه داشت، اما برنامه‌های داعش تیر خلاصی بود بر رویکرد النصره. زیرا داعش به مصاف غرب رفت و در نهایت پای کشورهای غربی را در راستای سیاست آخرالزمان‌گرایی خود و نبرد نهایی حق و باطل در «دابق» به سوریه باز کرد. در همان زمان، سایر رهبران ارشد النصره قصد نهایی خود برای حمله به غرب را به‌عنوان بخشی از استراتژی بین‌المللی القاعده اعلام کردند. اما همان‌طور که سخنگوی النصره در ادلب «ابو عزام الانصاری» توضیح داد این مربوط به النصره است که «تصمیم بگیرد چه زمانی و کجا» دست به حمله بزند.

النصره با هدایت رهبری محافظه‌کار و به اصطلاح دین‌مدارانه‌اش همچنان به شکلی مطمئن باورها و انتظارات خود را اظهار می‌کرد هرچند با سرعتی آرام‌تر و تدریجی‌تر. همراه با دستورات الظواهری، جبهه النصره سیستم دادگاه جدید و مبتنی بر شریعت را برقرار کرد که «دار القضا» نامیده می‌شد که رقیبی بود برای ساختار «کمیسیون انقلابی» متعلق به اپوزیسیون. مبارزان النصره در اجرای فرامین قضات دارالقضا شروع به دستگیری رهبران «ارتش آزاد سوریه» که به فساد متهم شده بودند، کردند و این در حالی بود که آنها دو گروه مهم مورد حمایت آمریکا - یعنی «جبهه انقلابی سوریه» (SRF) در اواخر اکتبر ۲۰۱۴ و «حرکت الحزم» در مارس ۲۰۱۵ - را شکست داده بودند. النصره این دو گروه را به اتهامات مشابه متهم کرده بود. یک واحد از مبارزان مسلح النصره در ژوئن ۲۰۱۵ حدود ۲۰ شهروند دروزی را قتل عام کردند در حالی که اولین سری از برنامه ۵۰۰ میلیون دلاری «آموزش و تجهیز» مخالفان سوری از سوی وزارت دفاع آمریکا که برنامه‌ای ضعیف بود از سوی النصره و ظرف ۲۴ ساعت پس از فعال شدن دوباره این گروه در نیمه جولای ۲۰۱۵ مورد حمله قرار گرفت. برای تاکید بر این چهره جدید، قاطع و محافظه‌کارانه، مجلس شورای النصره یکی از اعضای پایه‌گذار خود یعنی «شیخ صالح الحموی» را در جولای ۲۰۱۵ اخراج کرد. دلیل آن هم زیر سوال بردن آشکار و فراوان اقدامات تهاجمی النصره بود.

در این متن گسترده مربوط به ظهور اقتدارگرایانه النصره، نقش نظامی برجسته این گروه در ائتلاف فراگیر جیش الفتح که از مارس تا سپتامبر ۲۰۱۵ بر ولایت ادلب غالب بود فرصت‌های مهمی به دست داد. با وجود اصرار جولانی در آن زمان که ادلب تحت حکومت یک طرف نخواهد بود، اما در چارچوب چشم‌انداز استراتژی بلندمدت این گروه برای طرف‌ها روشن بود که ادلب بی‌تردید به مکانی حیاتی برای این گروه تبدیل شده است.