دست‌نشانده القاعده - ۶ شهریور ۹۵

جنیفر کافارلا
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل اشاره شد که النصره، همچون سایر جنبش‌های جهانی سلفی- جهادی، هدف غایی خود را تشکیل به اصطلاح خلافت اسلامی می‌بیند که شامل کل جهان اسلام می‌شود. ابوسلیمان‌المهاجر، از اعضای ارشد کمیته شریعت النصره در مصاحبه‌ای در 12 آوریل 2014 گفت: «ما خلافت نداریم هرچند برای رسیدن به این هدف تلاش می‌کنیم.» محققان جهاد بر این باورند که مبارزه برای تاسیس این خلافت وظیفه‌ای واجب برای آحاد مسلمین است. در میان‌مدت، النصره یک «امارت اسلامی» منطقه‌ای را در سوریه دنبال خواهد کرد که جزئی از عملیات جهانی القاعده است. این گروه از همان ابتدا چراغ خاموش پیش رفت تا اینکه به دلیل تحولاتی که پیش آمد مجبور شد آشکارا با القاعده بیعت کند.

جولانی تایید کرد که وفاداری النصره به القاعده فراتر از ترتیبات معمول است. او استراتژی خود برای سوریه را در مصاحبه‌ای طولانی با الجزیره در اواخر 2013 اعلام کرد. این مصاحبه دربردارنده مهم‌ترین و جامع‌ترین ارتباط یک عضو فعال النصره در سوریه تا امروز است: النصره خود را هم در کسوت شریکی ارزشمند در مبارزه علیه اسد و هم به‌عنوان جبهه‌ای جدید برای جهاد جهانی معرفی می‌کند. بسیاری از حامیان القاعده از نبرد درونی داعش- النصره احساس سرخوردگی کردند و در برخی موارد، مطمئن نبودند که آیا از داعش حمایت کنند یا النصره را زیرشاخه مشروع و رسمی القاعده بدانند و از آن حمایت کنند. اما مصاحبه جولانی، النصره را زیرشاخه جنبش القاعده معرفی کرد که به پایگاه جهانی حامیان القاعده متوسل شده است.

هدف اعلامی جولانی برای النصره در سوریه این است که «...شریعت حاکم باشد، عدالت غالب باشد، بی‌عدالتی کنار زده شود و دولت عاقل اسلامی در مسیر پیامبر شکل گیرد. این دولت باید دولتی باشد که در جست و جوی آزادی سرزمین‌های اسلامی باشد، شریعت خداوند را به‌کار بندد، با مردم برابر رفتار کند و بی‌عدالتی را از میان ببرد. این چیزی است که می‌خواهیم به آن برسیم.» این مطابق است با اهداف استراتژیک القاعده که در بلندمدت النصره را خطرناک‌تر از داعش خواهد ساخت. النصره و داعش در روش برای دستیابی به خلافت با یکدیگر تفاوت دارند. نحوه تقابل النصره با داعش نمونه مهمی از این تعهد روش‌شناختی ظواهری است. ظواهری طی دوران اوج جنگ عراق رویکرد تدریجی‌نگرانه‌ای را توصیه کرده بود و به شکلی پرهیاهو علیه استراتژی بسیج فرقه‌گرایانه و اعلام علنی دولت اسلامی از سوی ابومصعب الزرقاوی، رهبر پیشرو دولت اسلامی، سخن می‌گفت. داعش مفهوم تدریجی‌نگرانه ظواهری را رد کرده و همچنان به استراتژی بسیج آشکار و فعال زرقاوی ادامه می‌داد. النصره به نوعی استراتژی خود در سوریه را در اواخر 2014 در پاسخ به ظهور داعش و اعلام خلافت به شکل متفاوتی به اجرا در آورد. النصره به‌طور اخص با شدت بیشتری رقبای بالقوه را به چالش کشید و به‌دنبال کسب سرزمین در برخی مناطق است. با این حال، النصره به‌طور پیوسته روش‌های اصلی ظواهری مبنی بر توسعه اجتماعی و برقراری ساختاری ظاهرا مردمی را برای دستیابی به اهداف کلان استراتژیک القاعده دنبال کرده است.

استراتژی فتح‌الشام برای سوریه

استراتژی النصره برای سوریه نتیجه مستقیم هویتش به‌عنوان زیرشاخه و وابسته القاعده است. هدف بلندمدت النصره در سوریه برقراری «امارت اسلامی» در دوران پسااسد در سوریه است که به القاعده و اجزای آینده خلافت جهانی پاسخگو است. تحلیل النصره از سال 2012 تا 2014 نشان می‌دهد که این گروه بسیاری از اصول مطروحه از سوی ابومصعب السوری و سازمان جهانی القاعده را به طور موفقیت‌آمیزی به اجرا در آورده است. جولانی مفهوم عملیات نظامی خود را از سال 2011 تا 2013 در سوریه در مصاحبه با الجزیره در دسامبر 2013 چنین روایت می‌کند: «به‌عنوان یک استراتژی نظامی، ما دشمن را به سه بخش تقسیم می‌کنیم. تاکید زیادی بر سه بخش اصلی در حمله به دشمن وجود دارد. بخش اول، شاخه‌های امنیتی [اطلاعاتی] است که ستون فقرات این رژیم محسوب می‌شوند. بخش دوم، شکاف‌هایی در ارتش است و بخش‌سوم، شکاف در روسای حاکم است.»

بنابراین، اولین فاز عملیات نظامی در سوریه شامل حملاتی هدفمند به نیروهای امنیتی سوری است تا رژیم را شوکه کند (به تعبیر جولانی «همچون صاعقه») و ظرفیت‌های اساسی‌اش را خنثی سازد. النصره طی ماه رمضان در اوت 2011 وارد سوریه شد و ظرف چند ماه پس از ورود عملیات خود را شروع کرد. به گفته جولانی، اولین حمله مهم این گروه در 27 دسامبر 2011 علیه شاخه اطلاعاتی رژیم در دمشق انجام گرفت. در این مرحله، النصره به دقت حملاتی گلچین شده و هدفمند علیه نیروهای امنیتی در چندین استان انجام داد که نیروهای امنیتی در اولویت قرار داشتند. جولانی در مصاحبه‌اش با الجزیره می‌گوید: «ما همه جا به‌صورت همزمان شروع کردیم. اگر دو سال گذشته را مورد بازنگری قرار دهید خواهید دید که ضرباتی پی در پی در همه جا وجود داشت... استراتژی ما این بود که اگر به دشمن در یک‌جا حمله کنیم، این گروه‌ها محاصره خواهند شد و برای رژیم آسان می‌شد که این گروه‌ها را محاصره و دستگیر و در نهایت زندانی‌شان کند.»