کیمبرلی کیگن، فردریک کیگن، جنیفر کافرلا، هارلین گامبیر، کاترین زیمرمان
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل اشاره شد که داعش و القاعده به دلایل مختلفی خواهان حمله مستقیم به غرب هستند. ظواهری مدت‌ها پیروان خود را تشویق کرد تا جنگ را به غرب بکشانند و انتقام مسلمانان را بگیرند تا غرب ترغیب شود که از مبارزه با اسلام دست بردارد. مواضع او در مجله انگلیسی زبان القاعده به نام « Inspire» بازتاب یافته است. حملات داعش به غرب نیز دارای استراتژی پیچیده و ظریف‌تری است. داعش به دنبال پیشروی به سوی غرب است. داعش عملیات موازی را دنبال می‌کند تا حملات منفرد را ترغیب و حملات سازمان یافته را هدایت و تسهیل کند. داعش امیدوار است که این تلاش‌های دوگانه غرب را بی‌ثبات و باعث تحریک آنها شود تا شرایط را برای نبرد آخرالزمانی مدنظر آماده سازد. داعش همچنین به‌دنبال انتقام است و برای گرفتن انتقام مسلمانان به خود می‌بالد.

به نظر می‌رسد آنها تا کنون نتوانسته‌اند مبنا یا روشی متفاوت برای انتخاب اهداف در غرب انتخاب کنند هرچند ممکن است که آنها در نهایت چنین کنند. مولفه مهم در مورد این اهداف متفاوت این است که دولت‌ها و جوامع غربی که به این حملات با قربانی جلوه دادن مسلمانان بی‌گناه در ذهن‌شان پاسخ می‌دهند استراتژی داعش را فارغ از آنچه این گروه مرتکب شده یا مدعی اعتبار برای آن است به پیش می‌برند.

روش‌های متداول برای حمله به غرب

حملات پاریس و سن برناردینو نشان از دو روش مهم می‌دهد که به واسطه آن داعش و القاعده می‌کوشند تا جنگ را به درون سرزمین‌های اروپایی و آمریکایی بکشانند. هر دو گروه حامی و پشتیبان این دو روش هستند:«جهادِ تنها» و «عملیات سازماندهی شده از سوی گروه جهادی». حملات پاریس به‌طور مستقیم از سوی عضوی از داعش دستور داده و برای آن برنامه‌ریزی شد و مورد حمایت مستقیم این گروه قرار گرفت آن هم با استفاده از سرپناه امنِ منطقه‌ای در سوریه به عنوان پایگاهی که از آن برای انجام حمله به اروپا استفاده شد. به نظر می‌رسد حمله سن برناردینو با الهام از القاعده و ایدئولوژی داعش انجام گرفته و متاثر از یکی از آنها نبوده است و به نظر نمی‌رسد که از سرپناه امن منطقه‌ای هم به‌طور مستقیم استفاده کرده باشد.

حملات «گرگ‌های تنها»

حملاتی مانند قتل عام سن برناردینو یا تیراندازی فورت هود مستلزم حمایت و تعامل اندک با پایگاه‌های منطقه‌ای داعش یا القاعده است. گروه‌هایی که الهام‌بخش آنها بوده یا حمایت مالی شان می‌کنند لازم نیست اعضای خود را در معرض دید قرار دهند. انجام این حملات آسان‌تر بوده و به احتمال زیاد باعث ایجاد «مقلدان»ی خواهد شد که حمایت یا تشویق مستقیم تری را از سوی داعش یا القاعده نمی‌طلبند و خودشان به‌طور مستقیم دست به‌کار می‌شوند. این مقلدان احتمالا کارآیی چندانی نداشته، اقداماتشان کمتر مرگبار است و به راحتی قابل کشف بوده و به آسودگی می‌توان آنها را از هم گسست. آنها چندان تحت کنترل رهبری داعش یا القاعده نیستند و از این‌رو به‌عنوان بخشی از عملیات هماهنگ و سیستماتیک که در جدول زمانی خاصی عمل می‌کنند، کمتر مفید هستند. با این حال، آنها برای تلاش درازمدت‌تر و عمومی‌تر بسیار مناسب هستند.

«القاعده در شبه جزیره عربستان» پیشگام تلاشی بوده تا ابزارهای جهاد را از جولای 2010 به این سو در دستان «گرگ‌های تنهای بالقوه» قرار دهند. مجله انگلیسی زبان القاعده با عنوان «Inspire» دربردارنده بخشی است که به «منبع باز جهادی» اشاره دارد که شامل تکنیک‌ها و تاکتیک‌هایی برای حملات تنها در مقیاس کوچک در غرب است. این مجله برای جامعه سلفی- جهادی مجله‌ای انقلابی بود؛ زیرا در آن برای اولین بار توجیهات مذهبی برای جهاد به زبان محاوره‌ای انگلیسی همراه با چگونگی انجام آن در کتابچه‌ای مطرح شده بود.

هدف القاعده گسترش عملیات خشونت علیه غرب بود که شامل حملات کوچک و تک نفره می‌شد؛ هرچند درخواست عمومی برای جهاد به‌دلیل شرایط جهانی در آن زمان انعکاس زیادی نیافت. کتابچه تروریستی در مجله Inspire هم حملات را تضمین و هم آنها را تسهیل می‌کرد که از جمله این حملات می‌توان به بمب‌گذاری در ماراتن بوستون و تیراندازی سن برناردینو اشاره کرد.

داعش در حملات گرگ‌های تنها تکرار را بر پیچیدگی ترجیح می‌دهد. ابومحمد العدنانی، سخنگوی داعش، در یک سخنرانی در سپتامبر 2014 خواستار حمایت‌های این سازمان برای آغاز عملیات‌های گسترده شد. عدنانی ادعا کرد که این حملات برای کارآمد بودن نیازی ندارند که آماده سازی یا تدارک گسترده‌ای برای آنها صورت بگیرد. او توضیح داد حامیانی که نمی‌توانند «یک بمب دست ساز یا گلوله» درست کنند، می‌توانند یک خارجی را بیابند و «با سنگ به سر او بکوبند یا او را با چاقو به قتل برسانند یا با ماشین از روی وی رد شوند یا او را از یک بلندی به پایین پرتاب یا او را خفه یا مسمومش کنند.» داعش معتقد است که حملات پر تکرارِ فردی از سوی حامیانش همراه با وجود فیزیکیِ خلافت «فضای وحشتِ بین‌المللی» را ایجاد می‌کند که از تاثیر حملات گسترده القاعده علیه غرب فراتر می‌رود.

گرگ‌های تنها و سازمان‌ها

مفهوم «گرگ‌های تنها» در تضاد با «ایده‌های منطقه گرایی» و «تمایل به بخشی از جامعه بودن با اهداف و ارزش‌های مشترک» است که در اسلام به‌طور کلی و در جنبش سلفی- جهادی به‌طور اخص قدرتمند است. القاعده و داعش به‌طور کلی ترجیح می‌دهند گروه‌ها و سازمان‌هایی بسازند که «حامی» و البته «متکی» بر تیم‌های کوچکی از افراد وقف شده است که می‌توانند ایمان و تعهد یکدیگر به انگیزه‌هایشان را تقویت کنند.

حمایت آنها از فعالیت «گرگ‌های تنها» عملگرایانه و بنا به موقعیت است. ترس از نظارت و رصد از سوی غرب عامل محرکی است که القاعده و داعش را به سوی حمایت از ظهور «جهادیونِ تنهایِ جدا شده» سوق می‌دهد. افرادی که به تنهایی عمل می‌کنند به وضوح از شناسایی در امان هستند. از این رو الظواهری «گرگ‌های تنهای آینده» را ترغیب می‌کند که «در این مسائل در میان نزدیک‌ترین افراد به خود نیز سکوت اختیار کنند و مراقب جاسوسان و نفوذی‌هایی که در میان مسلمانان هستند، باشند...»