کیمبرلی کیگن، فردریک کیگن، جنیفر کافرلا، هارلین گامبیر، کاترین زیمرمان
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل اشاره شد که تروریسم- خواه داخلی و خواه جهانی- یکی از چند ابزاری است که داعش و القاعده به‌عنوان بخشی از استراتژی فراگیر خود به‌کار می‌گیرند. تمرکز آنها روی ابزار نیست بلکه بر هدف است. با این حال، آنها نه تروریسم را برای همیشه ترک می‌گویند و نه ظرفیت‌های مورد نیاز برای حمایت از عملیات تروریستی را از میان می‌برند. هر دو گروه امکان عقب‌نشینی و ضرورت انعطاف‌پذیری را تشخیص می‌دهند و هر دو گروه اصل «زندگی برای مبارزه در روزی دیگر» را ارزش می‌نهند.

توانایی جابه‌جایی در میان تاکتیک‌های تروریستی، چریکی و شبه‌متعارف مشخصه این گروه‌ها است که انعطاف‌پذیری فراوانی به آنها می‌دهد. این همچنین بازتاب این واقعیت است که قابلیت‌های حمله تروریستی در سطوح بالاتر بسیج نظامی و عملیاتی که النصره، داعش و برخی زیرشاخه‌های دیگر القاعده به آن دست یافته‌اند، تنیده شده است. حملات تروریستی بخش ذاتی این سازمان‌های نظامی است نه جدا از آنها در هسته‌های منحصربه‌فرد. ارزیابی تهدید تروریستی گروه‌هایی مانند داعش و القاعده برای وطن آمریکایی نیازمند ارزیابی توانایی این گروه‌ها به‌طور کلی است. این همچنین مستلزم درک جزئیاتی دقیق‌تر در مورد این است که چگونه گروه‌های تهاجمی غربگرایی که مورد حمایت مالی القاعده و داعش هستند با پایگاه‌های حمایتی منطقه‌ای که در خاورمیانه شکل داده‌اند، تعامل می‌کنند.

اهداف داعش و القاعده از حمله به غرب

داعش و القاعده به دلایل مختلفی خواهان حمله مستقیم به غرب هستند. ظواهری مدت‌ها پیروان خود را تشویق کرد تا جنگ را به غرب بکشانند و انتقام مسلمانان را بگیرند تا غرب ترغیب شود که از مبارزه با اسلام دست بردارد. او از چند سال پیش دلایل خود را به‌صورت مفصل فرمول‌بندی کرده است. مجله انگلیسی زبان القاعده به نام « Inspire» حمله‌کنندگان به شارلی ابدو را زیر عنوان «انتقام برای پیامبر» مورد ستایش و تحسین قرار داد. «تم»‌های انتقام و اجبار غرب برای تغییر سیاست‌هایش «تم» غالب در بسیاری از شماره‌های این مجله است که آن را «عملیات ترور» می‌نامد که نام دیگری است برای حملات گرگ‌های تنها. از سوی دیگر، حملات داعش به غرب دارای استراتژی پیچیده و ظریف‌تری است. داعش به دنبال پیشروی به سوی غرب است؛ همان رویکردی که زرقاوی از حمله به اکثریت در عراق دنبال می‌کرد تا اقلیت سرکوب شده سنی را برانگیزد و آن اقلیت را زیر بیرق «داعش» از نو سازماندهی و بسیج کند. این یعنی اجبار غرب به «نابودی منطقه خاکستری»؛ منطقه‌ای که در آن مسلمانان در اروپا و آمریکا زندگی می‌کنند و اجبار مسلمانان به انتخاب میان ارتداد در غرب و مهاجرت برای نبرد در کنار خلافت. داعش عملیاتی موازی را دنبال می‌کند تا حملات منفرد را ترغیب و حملات سازمان یافته را هدایت و تسهیل سازد. داعش امیدوار است که این تلاش‌های دوگانه غرب را بی‌ثبات و باعث تحریک آنها شود تا شرایط را برای نبرد آخرالزمانی مدنظر آماده سازد. داعش همچنین به‌دنبال انتقام است و برای گرفتن انتقام مسلمانان به خود می‌بالد. ظواهری هم به‌زعم خود حامی حمله‌ای بود که لحظاتی شفاف ایجاد می‌کند به این معنا که متحدان غرب را وامی‌دارد تا در برابر ملت‌های مسلمان به‌صورت شفاف موضع بگیرند.