فروپاشی نظم جهانی - ۲۰ مرداد ۹۵

کیمبرلی کیگن، فردریک کیگن، جنیفر کافرلا، هارلین گامبیر، کاترین زیمرمان
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل اشاره شد که تفاوتی میان القاعده و داعش نیست. الظواهری مجموعه دستورالعمل‌هایی را برای تعیین نوع سلاحی که باید علیه فلان هدف یا اهداف استفاده شود، تدوین کرد.

او معتقد بود که حملات «باید حداکثر تلفات را برای حریف به بار آورد.» او اصرار کرد که این جنبش بر بمب‌گذاری‌های انتحاری «به‌عنوان موفق‌ترین راه برای کشتار مردم عادی و نیروهای حریف و کم‌تلفات‌ترین راه برای مجاهدین» متمرکز است. در مقابل، زرقاوی، رهبر القاعده در عراق، شمشیر را از رو بست و به شدت علیه شیعیان شورید. زرقاوی معتقد بود که باید اهل سنت را بیدار و آگاه کرد. او رسما اعلام کرده بود که باید شیعیان را وارد جنگ فرقه‌ای کرد تا به این وسیله نزاع آنها علیه اهل سنت را دامن زد.

تروریسم- خواه داخلی و خواه جهانی- یکی از چند ابزاری است که داعش و القاعده به‌عنوان بخشی از استراتژی فراگیر خود به‌کار می‌گیرند. تمرکز آنها روی ابزار نیست بلکه بر هدف است. با این حال، آنها نه تروریسم را برای همیشه ترک می‌گویند و نه ظرفیت‌های مورد نیاز برای حمایت از عملیات تروریستی را از میان می‌برند. هر دو گروه امکان عقب‌نشینی و ضرورت انعطاف‌پذیری را تشخیص می‌دهند و هر دو گروه اصل «زندگی برای مبارزه در روزی دیگر» را ارزش می‌نهند.

الظواهری به روشنی می‌پرسید: «چه می‌شود اگر اعضا یا طرح‌های این جنبش کشف شود، اگر اعضایش دستگیر شوند... بقایش در خطر قرار می‌گیرد... ؟» آیا در آن صورت باید متفرق شود یا بجنگد؟ او پاسخ داد: «این جنبش باید تا جایی که می‌تواند نیروهایش را به پناهگاهی امن بدون تردید، بی‌میلی یا تکیه بر توهمات بیرون بکشد.» داعش اذعان کرد که در حین و پس از «عملیات surge» متحمل عقب‌نشینی‌هایی شده و افزود: «دولت اسلامی مجبور به عقب‌نشینی به مناطق عمدتا صحرایی در الانبار شده همان جایی که سربازانش از نو گروه بندی شده، برای آنها برنامه‌ریزی کرده و آموزش دیدند.

از این صحرا، آنها دست به حملاتی علیه صلیبیون و کافران خائن خواهند زد، البته این حمله در هماهنگی با عملیاتی است که از سوی واحدهای زیرزمینی در مناطق شهری انجام می‌گیرد.»