بخش یازدهم
فروپاشی نظم جهانی - ۱۷ مرداد ۹۵
کیمبرلی کیگن، فردریک کیگن، جنیفر کافرلا، هارلین گامبیر، کاترین زیمرمان
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل در مورد الگوی حکومتی النصره صحبت و اشاره شد که جولانی، رهبر این گروه در سال ۲۰۱۳ گفته بود که حفظ روابط خوب با دیگر گروهها و چشم بستن بر خطاهایشان اصل اساسی در تعامل با گروههای دیگر است. روابط النصره با گروههای بزرگ و کوچک سلفی متفاوت است: روابطش با گروههای بزرگ، مستقل و قدرتمند بیشتر شبیه به یک اتحاد است و با گروههای کوچکتر که ایدئولوژی سلفی دارند بهگونهای است که میکوشد تا آنها را زیر لوای ایدئولوژیک و روششناسانه خود قرار دهد و با گروههای غیرسلفی مورد حمایت غرب نیز اتحاد مصلحتی دارد.
کیمبرلی کیگن، فردریک کیگن، جنیفر کافرلا، هارلین گامبیر، کاترین زیمرمان
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل در مورد الگوی حکومتی النصره صحبت و اشاره شد که جولانی، رهبر این گروه در سال 2013 گفته بود که حفظ روابط خوب با دیگر گروهها و چشم بستن بر خطاهایشان اصل اساسی در تعامل با گروههای دیگر است. روابط النصره با گروههای بزرگ و کوچک سلفی متفاوت است: روابطش با گروههای بزرگ، مستقل و قدرتمند بیشتر شبیه به یک اتحاد است و با گروههای کوچکتر که ایدئولوژی سلفی دارند بهگونهای است که میکوشد تا آنها را زیر لوای ایدئولوژیک و روششناسانه خود قرار دهد و با گروههای غیرسلفی مورد حمایت غرب نیز اتحاد مصلحتی دارد.
این نگاه با رویکرد بسیاری از گروههای اپوزیسیون - سلفی و غیرسلفی- آمیخته شده است. النصره به قدر کافی توانسته احترام این گروهها را بهدست آورد؛ به گونهای که وقتی در سال 2012 آمریکا نام النصره را در فهرست سازمانهای تروریستی قرار داد بسیاری از این گروههای سلفی و غیرسلفی به همراه مردم در اعتراض به اقدام آمریکا دست به تظاهرات زدند.
این گروه بر دوستی با مردم متمرکز است نه انقیاد و به اطاعت در آوردن آنها. النصره به دنبال ائتلافی گسترده است نه ائتلافی محدود. این گروه قابلیتهای نظامی پیشرفتهای را به شرکای خود ارائه میدهد که باعث میشود آنها هم به النصره وابستگی پیدا کنند و هم نسبت به این گروه قدردان باشند بهگونهای که مشتاقانه پوشش یا دستکم حفاظتی کلامی برای النصره فراهم آورند که این پوشش یا حفاظت کلامی میتواند در برابر فعالیتهای آمریکا هم باشد که به دقت عناصر النصره که غرب را هدف گرفتهاند، مورد حمله قرار میدهد. این بدان معنا است که النصره احتمالا دارای بهشت امن، حمایت و آزادی تحرک و عملیات در سوریه است. این گروه همچنین دارای دسترسی به منابع مورد نیاز برای ایجاد «گروههای حمله» است که غرب را هدف میگیرند. هرگونه استراتژی که باعث برقراری النصره یا عدم حمله به این گروه شود امنیت موطن آمریکایی را با شکست مواجه میسازد.
شورشگری القاعده و داعش
القاعده و داعش فقط سازمانهای تروریستی نبوده و نیستند. تروریسم یکی از سلاحهای مورد استفادهای است که آنها برای دنبال کردن اهدافشان در پیش میگیرند. آنها از تروریسم، تاکتیکهای چریکی و قابلیتهای نظامی متعارف اما ابتدایی در عملیاتهای به خوبی طراحی شده استفاده میکنند. اشتباه است که جنگ علیه القاعده را جنگ با ترور بدانیم و اشتباه است که تروریسم و افرادی که از سازمانهای بزرگتر در آن رسوخ میکنند و تروریسم را با بسیاری دیگر از ابزارهای جنگی بهکار میگیرند، از هم منفک کنیم. القاعده و داعش گروههای شورشی هستند که هدفشان سرنگونی تمام دولتهای موجود در جهان اسلام و جایگزین کردن دولت مد نظر خود به جای آنهاست. آنها با الگوی سنتی شورش که دولتهای تحت حمایت غرب تا حدی با آن مواجهند، تناسب دارند. مبارزه آنها علیه غرب در نگاه اول تلاشی است برای شکست قدرتهایی که به باور آنها دولتهای محلی را مورد حمایت قرار دادند؛ دولتهایی که این گروهها علیه آنها در حال جنگ هستند. آنها سپس درصدد حمله و شکست غرب هستند تا «الهیات- ایدئولوژی» خود را بر تمام بشریت ساری و جاری سازند. آیین و مرام داعش همچنین شامل دنبال کردن نبرد نهایی در آخرالزمان با غرب است که نوید روز قیامت را میدهد.
تمایل جبهه النصره برای کنار گذاشتن پیگیری جهانی اهدافش درحال حاضر به این گروه اجازه داده تا با سایر گروههای شورشی در سوریه که با هدف کوتاه مدت این گروه اشتراک نظر دارند، کاملا ادغام شود. النصره به شدت بر هدفی تمرکز دارد که در میان تمام گروههای سنی اپوزیسیون که مورد حمایت قدرتهای خارجی هستند مشترک است: سرنگونی اسد. در عین حال، این گروه به تدریج در حال ساخت مبانی یک حکومت مذهبی در مناطقی است که از سوریه تصرف کرده است. النصره با سایر گروههای اپوزیسیون شکل دولت جدید و رویکردش در قبال اهداف جهانی این گروه را پس از پیروزی در نبردهای کلیدی و پس از اینکه زمان کافی داشت تا شرایط را به نفع خود بچیند، به بحث خواهد گذاشت. داعش رویکرد متفاوتی را در پیش گرفته است. این گروه از یک گروه شورشی در عراق و سوریه به دولت انقلابی تبدیل شد که از سرزمینهای جدید تسخیر شدهاش با ارتش محافظت میکند. زیرشاخههای این گروه در بینالنهرین همچنان گروههای شورشی هستند. آنها مناطق کوچکی را در لیبی و افغانستان تسخیر کردهاند که بهعنوان پایگاههایی برای عملیاتهای آیندهشان جهت تسخیر مناطق بزرگتر تلقی میشود. گروه داعش در سینا یک نیروی چریکی-تروریستی قدرتمند است که آزادی تحرک چشمگیری دارد اما فاقد سرزمین است. زیرشاخههای داعش در یمن حتی نسبتا کوچکتر از سینا هستند.
داعش و زیرشاخههایش به رقابت و مبارزه با سایر گروههای شورشی میپردازند و هیچ نشانی از همکاری با آنها دیدهنمیشود؛ برخلاف القاعده و زیرشاخههایش که رویکرد همکاریجویانه با سایر گروههای شورشی را برگزیده است. این باعث میشود دوام و بقای داعش در بلندمدت در قیاس با القاعده و زیرشاخههایش با علامت سوال جدی مواجه شود. گروه داعش در لیبی در حال نبرد با نیروهای مسلح مختلف است و تا کنون اخباری از همکاری یا ائتلاف با این گروهها به دست نیامده است. داعش در افغانستان نیز درگیر نبردی سخت با طالبان است. با این حال، واقعیت این است که هر دو گروه به دنبال بیرون کردن آمریکا و سرنگونی دولت مستقر در کابل هستند اما این باعث نشده که داعش تفاوت عقیدتی خود با طالبان را کنار بگذارد. النصره با سایر گروههایی که دارای ایدئولوژی متفاوتی در سوریه هستند، دست اتحاد داده است.
ارسال نظر