چرا پیشبینیهای اخیر اقتصادی اشتباه از آب در میآید؟
بازارهای مالی از کنترل خارج شدهاند
گروه اقتصاد بینالملل: غلبه بخش مالی سبب تغییر ماهیت نوسانات اقتصادی و به وجود آمدن هنجارهای جدید در روندهای اقتصادی شده است. بخش مالی در مقایسه با بسترهای اقتصادی دارای نوسانات شدیدتری است و قابلیت پیشبینیپذیری بسیار کمتری دارد. حضور پرقدرت و فراگیر این بخش در کل اقتصاد جهانی سبب افزایش نوسانات در تمام سطوح اقتصادی شده است. خطاهای بسیار پررنگ در پیشبینی رشد اقتصاد جهانی، روند قیمتهای نفت و نرخهای بهره طی سالیان اخیر مثالهای روشنی از بهوجود آمدن هنجاری جدید در اقتصاد است.
گروه اقتصاد بینالملل: غلبه بخش مالی سبب تغییر ماهیت نوسانات اقتصادی و به وجود آمدن هنجارهای جدید در روندهای اقتصادی شده است. بخش مالی در مقایسه با بسترهای اقتصادی دارای نوسانات شدیدتری است و قابلیت پیشبینیپذیری بسیار کمتری دارد. حضور پرقدرت و فراگیر این بخش در کل اقتصاد جهانی سبب افزایش نوسانات در تمام سطوح اقتصادی شده است. خطاهای بسیار پررنگ در پیشبینی رشد اقتصاد جهانی، روند قیمتهای نفت و نرخهای بهره طی سالیان اخیر مثالهای روشنی از بهوجود آمدن هنجاری جدید در اقتصاد است. نشریه والاستریتژورنال در مقالهای به نشانههایی از این هنجار جدید میپردازد.
چرا پیشبینیهای اقتصادی در سالهای اخیر غالبا اشتباه از آب درآمده است؟ برای مثال تنها دو سال پیش، اقتصاددانان عقیده داشتند اقتصادهای نوظهور نیروی پیشراننده رشد اقتصاد جهان خواهند بود. قیمتهای نفت در سطوح بالای ۱۰۰ دلار ماندگار خواهد بود و نرخهای بهره روند صعودی خواهند داشت ولی همانطور که امروزه میبینیم همه این پیشبینیها با واقعیت رخ داده فاصله زیادی دارند. البته این خطاها نه تصادفی است و نه امری موقتی و گذرا. اینها نشاندهنده این است که ما وارد دورهای شدهایم که در آن پیشبینیهای اقتصادی و مالی سختتر، پیچیدهتر و غیرقابل اعتماد شده است. دلیل شرایط جدید این است که بخش مالی و سرمایهگذاران مالی هستند که امروزه چرخ اقتصاد را میگردانند و بخش مالی ذاتا دارای نوسانات شدید هستند. بر اساس برآوردهای گروه مشاورهای بوستون مجموع داراییهای جهان که تحت مدیریت مالی حرفهای قرار دارند به رقم قابلتوجه ۷۵ تریلیون دلار افزایش یافتهاند. این حجم عظیم سرمایه در سرتاسر جهان جاری است و بهدنبال پروژههایی میگردد که بیشترین بازده را داشته باشد. در نتیجه بازار کالاها، شرکتها و دولتها بهطور مستمر تامین مالی میشوند و به همین دلیل قابلیت پیشبینی کمتری دارند.
بهعنوان نمونه برای چنین خطاهایی به رشد اقتصاد جهانی توجه کنید. صندوق بینالمللی پول در سال ۲۰۱۳ پیشبینی کرده بود که رشد اقتصاد جهانی در سال ۲۰۱۴ به ۱/ ۴ درصد برسد و اقتصادهای نوظهور مانند روسیه و برزیل به ترتیب رشدی معادل ۴ و ۸/ ۳ درصد داشته باشند. پیشبینی اقتصادی فدرال رزرو نیز ارقام مشابهی را نشان میداد. ولی اکنون بزرگترین معضل اقتصاد جهانی کاهش رشد اقتصادی است و برخلاف پیشبینیها روسیه و برزیل در رکود عمیق اقتصادی فرورفتهاند. نرخهای بهره مثالی دیگر از خطاهای تخمینهای اقتصادی است. کمتر از دو سال پیش گلدمن ساکس پیشبینی کرد که نرخهای بهره تعیین شده توسط فدرال رزرو بهطور مستمر و پایا افزایش خواهد یافت و تا سال جاری به مرز ۴ درصد خواهد رسید. در بازار آینده اوراق قرضه که حجم عظیمی از منابع مالی را شامل میشود همچنین روندی صعودی برای نرخهای بهره پیشبینی شده بود. با این وجود امروزه نرخهای بهره فدرال رزرو به ۵/ ۰ درصد رسیده و نرخهای بازار آزاد نیز به کمترین مقادیر تاریخی خود رسیدهاند. پیشبینیها بیشترین خطای ممکن را به همراه داشتند.
مورد دیگر قیمتهای نفت است. اداره اطلاعات انرژی آمریکا که بهعنوان بهترین پیشبینیکننده آمار انرژی در جهان شناخته شده است، در تحلیلها و گزارشهای مرجع خود تخمین زده بود که قیمتهای نفت از میانه دهه نود روند صعودی خواهد داشت و این مسیر صعودی تا دهه آینده نیز ادامه مییابد. در پیشبینی آنان حد پایین برای قیمت نفت ۷۰ دلار تعیین شده بود. دلیل اصلی پیشبینی آنان این فرض بود که تقاضای نفت پایدار و قوی خواهد ماند. در حالی که درست عکس این قضیه اتفاق افتاد. قیمتهای نفت در سال گذشته کاهش بسیار شدیدی داشتند و به ۲۹ دلار برای هر بشکه نیز رسیدند و این روزها در حد بالای خود، ۴۰ دلار، نوسان دارند.
سه دسته دادههای مذکور دادههایی پیچیده و غیرقابل تحلیل نیستند و برعکس معمولا به خوبی میتوانند پیشبینی بشوند. در حال حاضر با غلبه بخش مالی در حوزههای مختلف اقتصادی به نظر میرسد پیشبینیناپذیری هنجار جدیدی در اقتصاد جهانی باشد. امروزه تقریبا ۸۰ درصد مبادلات نفتی در جهان بین واسطهها و موسسات مالی صورت میپذیرد و تنها در ۲۰ درصد تجارت آن، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بهصورت مستقیم با هم معامله میکنند. نفت نیز مانند طلا به یک ابزار مالی تبدیل شده است. و به همین دلیل قیمتگذاری آن مانند بازار سهام دچار نوسانات شدیدی است. از آنجا که قیمت بسیاری از کالاها از نوسانات قیمت نفت پیروی میکنند بازار این کالاها نیز به بخش مالی گره میخورد و دارای نوسانات بازار نفت خواهند شد و پیشبینیناپذیر میشود.
عوامل بازارهای مالی به مرور بر فضای شرکتها نیز غلبه خواهد کرد. ظهور فعالیتهای سهامداران در شرکتها، ادغامهای شرکتی، تکنیکهای جدید برای تعیین دستمزد مدیران سبب شده مدیران به سختی بتوانند بازدهای برای سرمایه صاحبان سهام به دست آورند. نتیجه چنین فضایی تمرکز شرکتها بر درآمدهای کوتاهمدت و تغییرات گذرای قیمت سهام است. در پرسش نامهای که در سال ۲۰۱۴ توسط هاروارد بیزینس اسکول از مدیران مالی شرکتها انجام شده بود حدود ۸۰ درصد آنها اعلام کردند که حاضرند ارزشهای اقتصادی را برای اهداف مالی والاستریت قربانی کنند. به همین دلیل است که حجم عظیمی از سرمایه در برنامههای بازخرید سرمایهگذاری میشود به جای اینکه صرف سرمایهگذاریهای بلندمدت اقتصادی شود. در شرایطی که شرکتها خود تمرکزی بر افق بلندمدت فعالیتهای خود ندارند؛ پیشبینی بلندمدت فعالیتهای آنها بسیار سختتر خواهد بود.
بازارهای مالی در سالهای اخیر دولتها را نیز احاطه کردهاند، اتفاقی که در چین شاهد آن بودیم. برای سالهای متمادی مسوولان اقتصادی و پولی چین عملکردی کارآ و موثر از خود نشان دادند. پاییز گذشته بازار سهام چین دچار نوسانات شدیدی شد. مسوولان طی تلاشهایی برای حفظ ثبات اقتصادی بازارهایی را بستند و دوباره گشودند و محدودیتهایی بر هر یک اعمال کردند و در نرخ ارز و ارزش پول ملی تجدیدنظرهایی جدی کردند و با اینهمه، اعتماد جهانی از اقتصاد چین تا حد زیادی کاهش یافت. به بیان دیگر، مسوولان اقتصادی چین هر چیزی را توانستند تحت کنترل خود بگیرند به غیر از بازارهای مالی. چرا رئیسجمهوری برزیل، دیلما روسف، در ماه مه استیضاح شد؟ چون برزیل اقتصادی مبتنی بر کالا دارد و واسطهگران مالی با دخالت در این بازارها سبب کاهش شدید در قیمت کالاها شده بودند و همین امر رکود اقتصادی برزیل را در پی داشت. به دلیل مشابه روسیه نیز وارد رکود اقتصادی شد. ارزش پول ملی آن افت شدید کرد و بسیاری از ذخایر مالی آن روند نزولی شدیدی را نشان داده است. بخش مالی امروزه قدرتمندترین حیطه در دنیا شناخته شده است. قیمت کالاها، شرکتها و دولتها بهطور روز افزون تحت تاثیر این بخش قرار میگیرند. به همین دلیل باید پذیرفت که پیشبینیهای اقتصادی و مالی قابل اعتماد دیگر به تاریخ پیوسته است.
ارسال نظر