فروپاشی نظم جهانی - ۳۱ تیر ۹۵

کیمبرلی کیگن، فردریک کیگن، جنیفر کافرلا، هارلین گامبیر، کاترین زیمرمان
ترجمه: محمدحسین باقی

نویسندگان در بخش اول اشاره کرده‌اند که جنگ با داعش از یکسو به نفع پوتین و رویکرد تهاجمی او تمام شده و از سوی دیگر به سیل آوارگانی انجامیده که اکنون یکپارچگی اروپا را تضعیف کرده، نابودی دولت‌های چند قومیتی در خاورمیانه مانند عراق و یمن را تسهیل کرده و باعث بسیج و رادیکالیزه شدن گروه‌های مذهبی در سطح جهان شده است.

نویسندگان معتقدند که ایالات‌متحده باید برای حفظ امنیت خود به درون روی آورد و بر مسائل داخلی مانند کنترل سلاح، سیاست‌های مهاجرتی، آزادی مذهب و غیره متمرکز شود. در عین حال آنها معتقدند که اقدامات دفاعی و داخلی به قدر کافی مدافع آمریکایی‌ها در داخل نیست. انفعال در خارج، فروپاشی پیوسته نظم بین‌المللی از جمله اقتصاد جهانی را که رفاه و سبک زندگی آمریکایی‌ها به آن وابسته است تسهیل خواهد کرد. این فروپاشی در ناکام ماندن دولت‌ها، آوارگی و پناهندگی بیشتر، تجدیدنظر مسلحانه در مرزها، تهاجمی شدن روسیه در اوکراین و چین در مرزهای خود متجلی شده است.

در آغاز سال 2016 چند جنگ چندجانبه و مجزا رخ داده است. بسیاری از طرف‌های تخاصم در آن شریک بوده‌اند. جنگ در یمن از رقابت ژئوپلیتیک میان ایران و عربستان نشات گرفته که با جنگ فعلی در سوریه به شدت تشدید شده است. با تشدید تنش میان ایران و عربستان یک جنگ منطقه‌ای گسترده‌تر در خاورمیانه محتمل است. تاسیس یک پایگاه هوایی از سوی مسکو در سوریه نزدیک مرز ترکیه در بخش جنوبی ناتو جنگ سوریه را با جنگ اوکراین مرتبط می‌سازد؛ چراکه هر دو اتحادی شکننده را به چالش می‌گیرند. ایالات‌متحده باید مانع از این شود که جنگ‌های جداگانه به جنگ منطقه‌ای تبدیل شود که در آن قدرت‌های بزرگ، قدرت‌های منطقه‌ای و بازیگران غیردولتی مشارکت دارند. چنین وضعیتی قریب الوقوع نیست؛ اما محتمل است و می‌تواند ایالات‌متحده را فراتر از هر آنچه تاکنون دیده‌ایم، تحت فشار بگذارد.

اهداف کلان استراتژیک آمریکا

حصول اطمینان از ایمنی مردم و کشور آمریکا اولین و اساسی‌ترین وظیفه دولت آمریکا است. سیاست‌های فعلی چنین وظیفه‌ای را محقق نمی‌سازد و در صورت تداوم این سیاست‌ها بعید است که به نتیجه‌ای برسد. به هیچ ملاحظه ثانویه‌ای - برای مثال، ترویج دموکراسی، فعالیت‌های بشردوستانه یا حمایت و توسعه ارزش‌های آمریکایی- اجازه داده نمی‌شود که در دیدگاه ما دخالت کند. از این‌رو، این مقاله تنها اقداماتی را مورد ملاحظه قرار داده است که برای تکمیل آنچه نویسندگان NSC-68 - استراتژی آمریکا طی جنگ سرد- آن را به وضوح «اهداف اساسی» ایالات‌متحده می‌نامیدند لازم است: «اطمینان از یکپارچگی و نشاط جامعه آزاد ما که بر منزلت و ارزش فرد بنا شده است.» این اصول در تعبیری ادامه یافت که همان اندازه که 65 سال پیش درست بودند امروز هم کاملا درست هستند:«سه واقعیت به‌عنوان نتیجه این هدف ظاهر می‌شود: عزم ما برای حفظ عناصر ضروری آزادی فردی چنانکه در قانون اساسی و اعلامیه استقلال متجلی شده است؛ عزم ما برای ایجاد شرایطی که براساس آن سیستم دموکراتیک و آزاد ما می‌تواند بقا یافته و موفق شود و عزم ما برای مبارزه اگر برای دفاع از سبک زندگی‌مان لازم باشد...»

ما این واقعیت‌ها را به‌عنوان اهداف ملموس برای هدایت استراتژی کلان آمریکایی در بحران‌های فعلی بازگو می‌کنیم:

* حفاظت از مردم و میهن آمریکایی

* حمایت، حفظ و ترویج روش دموکراتیک و آزاد زندگی‌مان

* حفظ و ترویج سیستم اقتصادی بازار آزاد بین‌المللی که بر جریان آزاد مردم و کالاها در تمام جهان غرب متکی است

* حمایت و تقویت نظم بین‌المللی قانون محور

* حفظ و تقویت اتحادمان و کمک به متحدان‌مان برای تداوم بقا و موفقیت در مواجهه با خطرات مشترک.

این اهداف به هم پیوسته و وابسته به یکدیگرند؛ اما همگی ملزم به حفاظت از مردم آمریکا، قانون اساسی و روش زندگی‌مان است.

حفاظت از میهن به چه معنا است؟

اطمینان از امنیت فیزیکی آمریکایی‌ها در درون کشور هدف کافی برای استراتژی کلان آمریکا نیست. آمریکا چیزی بیش از مجموعه‌ای از مردمی است که در درون مرزهای مشخصی زندگی می‌کنند. آمریکا یک ایده، یک روش زندگی و مجموعه‌ای از ارزش‌های مشترک است که هنوز پذیرش گسترده‌ای در جامعه ما دارد. گفتمان تند امروزی در اذهان بسیاری باوری را به‌وجود آورده که بر اساس آن آمریکایی‌ها دیگر دارای مجموعه‌ای از ارزش‌های مشترک نیستند و بی‌تردید این ارزش‌های مشترک آنی نیست که از سوی پدران بنیان‌گذار این جمهوری شکل گرفته باشد. بررسی مختصری از اساسی‌ترین اصول جامعه ما و پیامدهایش برای کشمکش‌های فعلی مناسب است تا به این وسیله بتوان بحث نبرد با داعش و القاعده که بنیادهای هویتی غرب و آمریکا را هدف گرفته‌اند، تبیین کرد.

امروز تقریبا تمام آمریکایی‌ها ارزش‌های مورد تاکید قرار گرفته شده ما در اعلامیه استقلال را می‌پذیرند: «اینکه همه انسان‌ها برابر خلق شده‌اند، اینکه خالق‌شان به آنها حقوق مسلمی را اعطا کرده است، اینکه در میان این حقوق مسائلی مانند زندگی، آزادی و جست‌وجوی خوشبختی وجود دارد. اینکه برای تضمین این حقوق، دولت‌ها در میان انسان‌ها بنا می‌شوند، قدرت عادلانه خود را از رضایت مردم اخذ می‌کنند...». آمریکایی‌ها همچنین ایده‌های شکل گرفته در قانون اساسی را نیز زیر سوال نمی‌برند: اینکه هدف دولت ما «برقراری عدالت، تضمین آرامش داخلی، تامین دفاع مشترک، ارتقای رفاه عمومی و تضمین برکات آزادی برای خود و آیندگان مان...»است. آمریکایی‌ها در مورد آن اصول اساسی متحدند. همان‌طور که در قانون اساسی آمریکا آمده در یک «دنیای کوچک شده، فقدان نظم در میان کشورها غیرقابل تحمل می‌شود. این واقعیت مسوولیت رهبری جهانی را به ما تحمیل می‌کند. این می‌طلبد که نظم و عدالت را با ابزارهایی شکل دهیم که با اصول آزادی و دموکراسی سازگار باشد.»