بخش اول
فروپاشی نظم جهانی
کیمبرلی کیگن، فردریک کیگن، جنیفر کافرلا، هارلین گامبیر، کاترین زیمرمان
ترجمه: محمدحسین باقی
مقدمه
حملات تروریستی در فرانسه و آمریکا بار دیگر تهدید را بر غرب متمرکز کرده که گروههای سلفی- جهادی تندرو امنیت و روش زندگی در غرب را هدف گرفتهاند. آنها باعث شدهاند فرانسه، بریتانیا و ایالاتمتحده اقدامات نظامی خود علیه «دولت به اصطلاح اسلامی در عراق و شام» را افزایش دهند. آنها این برداشت اشتباه را نشان دادند که داعش را قطعا نمیتوان در عراق، سوریه، خاورمیانه یا کشورهای دارای اکثریت مسلمان محدود کرد.
کیمبرلی کیگن، فردریک کیگن، جنیفر کافرلا، هارلین گامبیر، کاترین زیمرمان
ترجمه: محمدحسین باقی
مقدمه
حملات تروریستی در فرانسه و آمریکا بار دیگر تهدید را بر غرب متمرکز کرده که گروههای سلفی- جهادی تندرو امنیت و روش زندگی در غرب را هدف گرفتهاند. آنها باعث شدهاند فرانسه، بریتانیا و ایالاتمتحده اقدامات نظامی خود علیه «دولت به اصطلاح اسلامی در عراق و شام» را افزایش دهند. آنها این برداشت اشتباه را نشان دادند که داعش را قطعا نمیتوان در عراق، سوریه، خاورمیانه یا کشورهای دارای اکثریت مسلمان محدود کرد. این گروهها ناکارآمدی استراتژیهای فعلی برای پرداختن به تهدید را نشان دادهاند. این تراژدیها فضایی برای بحث جدی در مورد ماهیت تهدید و پاسخهایی که باید برای مهار آنها داده شود برانگیخته است.
سوءتعبیرهای فراوان این چالش
بحثهای فعلی در مورد این حملات سوءتعبیرهای اساسی در مورد مشکلات مربوط به امنیت ملی را تقویت کرده است. پیش فرض این است که یک جنگ واحد وجود دارد که داعش تنها دشمن در آن جنگ است و شکست آن در عراق و سوریه به مثابه شکست این سازمان بهطور کلی است. این جنگ اعتباری فوقالعاده به خواسته ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، برای تشکیل ائتلافی بزرگ از قدرتهای مهم و تاثیرگذار برای اتحاد در مبارزه علیه داعش داده است. این جنگ عمدتا القاعده، از جمله زیرشاخه قدرتمند این گروه در سوریه که «جبهه النصره» (JN) نامیده میشود، را نادیده میگیرد. این جنگ همچنین اهمیت جنگ فرقهگرایانه که خاورمیانه را در خود فرو برده کم اهمیت میانگارد. این نبرد فرقهگرایانه یکی از انگیزههای اصلی سیل گسترده آوارگانی است که اکنون یکپارچگی اروپا را تضعیف کرده، نابودی دولتهای چند قومیتی در خاورمیانه مانند عراق و یمن را تسهیل کرده و باعث بسیج و رادیکالیزه شدن گروههای سنی- شیعی در سطح جهان در مواجهه با چیزی شده که در نظر تعداد کثیری از مردم «تهدیداتی موجودیتی» تلقی میشوند. هرگونه تلاش برای عقیم کردن تهدیدات القاعده و داعش با شکست مواجه خواهد شد تا زمانی که شرایط روی زمین تغییر نکند.
تمرکز تنگنظرانه رسانهها و سیاستگذاران بر داعش آمریکاییها را ترغیب میکند که ناسازگاری اساسی اهداف منطقهای و جهانی ایران و روسیه با اهداف منطقهای و جهانی اروپا و آمریکا را نادیده بگیرند. چنین نگاه باریکبینانهای استراتژی بزرگ تجدیدنظرطلبانه روسیه را نادیده میگیرد. این باعث سادهسازی مجموعهای از نزاعهای چند بازیگره به مشکلی شده که میتواند از طریق اقدامات هدفمند مبارزه با تروریسم و اقدامات داخلی امنیتی حلوفصل شود. همچنین تضمین میکند که غرب یک استراتژی منسجم برای تضمین منافع مهم ملیاش طراحی یا اجرا نکرده است.
بهطور مثال، حمله «سن برناردینو» در کالیفرنیا اعتباری مضاعف به این ایده میدهد که ایالاتمتحده باید برای حفظ امنیت خود به درون روی آورد. این مساله باعث میشود مسائل داخلی مانند کنترل سلاح، رویههای اجرای قانون، سیاستهای مهاجرتی، آزادی مذهب و بسیاری دیگر به سطح بیاید و مد نظر قرار بگیرد. هر مسالهای در جای خود مهم است و یافتن توازنی مناسب در میان نگرانیهای مهم و متضاد برای افزایش توانایی آمریکا در حمایت از شهروندانش بدون آشتی میان آزادیهای مدنی و حقوق فردی که بستر جامعه ماست ضروری است. با این حال، اقدامات دفاعی و داخلی به قدر کافی مدافع آمریکاییها در داخل نیست. انفعال در خارج فروپاشی پیوسته نظم بینالمللی، از جمله اقتصاد جهانی که رفاه و سبک زندگی آمریکاییها به آن وابسته است را تسهیل خواهد کرد.
دولتهای بیشتری با شکست مواجه خواهند شد؛ نزاعهای بیشتر پناهندگان را آواره و بیخانمان خواهد کرد؛ دشمنان با زور باعث تجدیدنظر در مرزها خواهند شد و آزادی در دریاها را به چالش خواهد کشید؛ برخی دولتهای دیگر نیز به استقبال سلاحهای کشتار جمعی خواهند رفت. نشانههای در حال فروپاشی این نظم جهانی هم اکنون ظهور کرده است: وعدههای بهار عربی شکست خورد؛ داعش مرزهای عراق و سوریه را در هم نوردید؛ روسیه استانهای مرزی در اوکراین را به خاک خود ضمیمه کرد؛ آوارگان و مهاجران به اروپا تاختهاند و منطقه شنگن فروپاشیده است؛ چین جزایری را ساخته تا قدرت خود را نشان دهد و کرهشمالی هم به آزمایش موشکهای هستهای میپردازد.
فروپاشی نظم جهانی خلأیی بهوجود آورده که به سازمانهای نظامی سلفی- جهادی مانند القاعده و داعش اجازه میدهد تا به متراکم کردن و جمعآوری منابع برای برنامهریزی و اجرای حمله در مقیاسی بسیار بزرگ بپردازند که میتواند هرگونه دفاعی که آمریکا میخواست از خود نشان دهد را بر باد دهند. حتی افزایش اندک در چنین حملاتی میتواند جوامع غربی را ترغیب کند تا کنترلهای شدیدی بر آزادیها و رواداریهای مدنی جامعهشان وضع کنند که باعث آسیب به آرمانهایی خواهد شد که باید از آن بیشتر دفاع کرد. استراتژی قدرتمند علیه این دشمنان مستلزم اقدام موثر علیه پایگاهها همراه با تلاشهای مناسب داخلی است.
روابط متقابل و تنگاتنگ میان قدرت داعش و القاعده در کشورهای عمدتا دارای اکثریت مسلمان و تهدید حمله مستقیم این گروهها بر اروپا و آمریکا یکی از مهمترین یافتههای این مانور است. تلاش برای شناسایی و هدف قرار دادن هستههای خاص دشمن که دست به برنامهریزی یا آمادهسازی زده یا جدا از گروههای بزرگتر که این هستهها بخشی از آنها هستند دست به حمله به میهن میزنند ناگزیر در محافظت از مردم آمریکا شکست خواهند خورد. پایگاههای منطقه داعش و القاعده دریایی از منابع و ظرفیتهای خاص را فراهم میآورند که آنها را قادر خواهد کرد تعداد فراوانی از حملات پیچیده را هرگاه که مایل باشند در غرب سازمان دهند. امنیت غرب و آمریکا، حذف داعش و القاعده را از پایگاههای منطقهای و بهشت امنشان میطلبد.
ارسال نظر