نویسنده: افشین زرگر
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد کرج

نیمه شب جمعه ابتدا در شبکه‌های مجازی و سپس تلویزیون و خبرگزاری‌ها از وقوع یک کودتا در ترکیه خبر دادند، کودتا در کشوری که آوازه‌اش از این نظر بلند است و نظامیان قدرتمندش برای حفظ میراث آتاتورک هرگاه که اراده کرده‌اند، دولت را ساقط کرده‌ و خود زمام امور را برعهده گرفته‌اند. ترکیه از این نظر همواره شکننده بوده است؛ کشوری که از نظر توسعه سیاسی و دموکراسی همواره با مشکلات بزرگی روبه‌رو بوده و مستعد بی‌ثباتی در اشکال مختلف خصوصا کودتا نشان داده است.

در قرن 19 اروپایی‌ها در مورد ترکیه جمله جالبی می‌گفتند: «ترک‌ها کشورگشایی را خوب بلدند؛ ولی در حکمرانی بسیار ضعیف هستند.» و همین امر امپراتوری عثمانی، این اربابان افق‌ها در چند سده را به مرد بیمار اروپا تبدیل و سرانجام تکه تکه‌اش کرد. ترکیه وارث آن امپراتوری عظیم نیز در حکمرانی همواره ضعیف بوده و چکمه‌های نظامیان کودتاگرش را در خیابان‌ها بارها دیده است. ترکیه هرگز یک دموکراسی موفق و کارآمد نبوده است؛ کشوری که از این نظر از دموکراسی‌های ریشه‌دار اروپایی، فرسنگ‌ها فاصله دارد. یکی از دلایل نپذیرفتن ترکیه در اتحادیه اروپا همین فاصله زیاد این کشور با استانداردهای دموکراسی و حقوق بشر مدنظر اروپا بوده است. باتوجه به همین شکننده و متزلزل بودن ساختار سیاسی ترکیه، نباید وقوع تحولات ناگهانی در این کشور را دور از انتظار دانست. ترکیه را نمی‌توان همچون آلمان، سوئیس، سوئد و هر کشور اروپایی دموکراتیک دیگر دید. شاید اگر بگویند در سوئیس در آینده نزدیک احتمال وقوع کودتا وجود دارد، کمتر کسی حتی به آن برای لحظاتی هم که شده وقعی نهد، مگر اصلا چنین امکانی وجود دارد! حال همین حرف را در مورد پاکستان، شیلی، آرژانتین و هر کشور درحال توسعه‌ای به کار بریم، کمتر کسی وجود دارد که به خود تردید راه دهد. ترکیه نیز چنین است در کشوری که ید طولایی در کودتا دارد، کشوری که با مسائل قومی بزرگ مواجه است، کشوری که احزاب سیاسی‌اش به جان هم می‌افتند، کشوری که اپوزیسیون بسیار قوی دارد و از همه مهم‌تر کشوری که در آن نظامیان تجربه لازم را در ساقط کردن دولت دارند، احتمال وقوع کودتا و حتی انقلاب و فراتر از آن جنگ داخلی هم دور از ذهن نیست. پس تعجب نکنید، چیز عجیبی رخ نداده است، یک کودتای ساده که اتفاقا به نتیجه هم نینجامیده است.

حال از سوی دیگر به این مساله نگاه کنیم، از همان نتیجه کودتا به موضوع بنگریم. شکست کودتا، آن هم در یک مدت زمان بسیار کوتاه و کمترین هزینه برای دولتمردان حاکم، خصوصا اردوغان که از سال 2009 مردم ترکیه او را «آخرین سلطان عثمانی» می‌نامند. اردوغان ناگهان به صحنه می‌آید، از طریق موبایل مردم را به حضور در خیابان‌ها فرا می‌خواند و ساعاتی بعد افسران و سربازانی که با ذلت شکست خورده‌اند، دستان‌شان از پشت بسته شده است و از آن بدتر زیر مشت و لگد و تازیانه مردم عادی، چهره‌هایشان خونین است و گریه می‌کنند. در صحنه‌های آخر کودتا، عده‌ای خوشحالند و پایکوبی می‌کنند، عده‌ای می‌گریند و کتک می‌خورند و عده فراوان دیگری در بهت و حیرت مانده‌اند. واقعا چه روی داد؟ این بود کودتا که همه از آن ترس دارند؟ چه قدر ساده، همچون رعد روی می‌دهد و مانند برق فروکش می‌کند و شکست می‌خورد، اسمش را بگذاریم همان رعد و برق ناگهانی(به زبان ترکی ایلدیریم) بهتر است تا کودتا. همین موضوع است که بسیاری را بر آن داشته با دیده تمسخر و شوخی به آن بنگرند(فرهنگ پسااستعماری)، انگار که یک کمدی جالب به نمایش درآمده است؛ آیا همه چیز فیلم بود؟ اردوغان این آخرین سلطان عثمانی هوس کارگردانی هم به سرش زده است؟ این برخورد بسیاری در ترکیه و خارج از آن با کودتای عجیب چند ساعته بود. اما عده‌ای نیز نظر دیگری دارند. سناریویی حرفه‌ای با دقت تمام به اجرا در آمده است، سناریویی که آنقدر واقعی اجرا شد که بسیاری آن را باور کردند و شاید در تاریخ هم همین ثبت خواهد شد: «اواسط ژوئیه 2016 کودتایی در ترکیه روی داد که رئیس‌جمهوری محبوب و قهرمان ملی کشور، رهبر حزب عدالت و توسعه، آخرین سلطان عثمانی، آن را به بهترین شکل ممکن مهار کرد، او جمهوری ترکیه را حفظ کرد و با حمایت مردم نشان داد که دموکراسی حرف اول و آخر را خواهد زد!» آیا تاریخ شبیه به چنین جمله‌ای را ثبت نخواهد کرد؟ حافظه عامه مردم کوتاه است و این دولت‌ها و صاحبان قدرت هستند که معمولا تاریخ را آن‌گونه که می‌خواهند می‌نویسند و دولت اردوغان شاید در این امر موفق عمل کند. در مباحث تئوریک روابط بین‌الملل موضوع مهمی به نام سناریو‌سازی «Scenario Making» وجود دارد که در زمینه‌های مختلف کاربرد دارد. اگر از این منظر به مساله بنگریم، دولت اردوغان به زیرکی سناریویی را برای خروج از بحران نوشت و به اجرا در آورد. ترکیه مدتی است که اسیر مسائل و مشکلات وخیم داخلی شده است، ناآرامی و تنش در داخل ترکیه رو به افزایش بوده است، احتمال افزایش نارضایتی‌ها و سقوط دولت اردوغان وجود داشته است، ولی دولت حاکم نمی‌داند کی و چگونه این خطرات می‌تواند طومارش را بپیچد، پس خودش پیش دستی می‌کند، سناریوی یک کودتای قابل کنترل را می‌نویسد، در روز و ساعت مشخص، نیروهای مشخص با امکانات مشخص وارد صحنه می‌شوند و چون دولت از قبل بر همه چیز آگاه است، شرایط را به‌طور کنترل شده پیش می‌برد، سربازان و افسران نقش‌شان را بازی می‌کنند و ناگهان قهرمان وارد صحنه می‌شود، شمشیرش را می‌کشد و فوج فوج مردم در رکابش برای حفظ میراث جمهوری وارد صحنه می‌شوند. با این سناریو، دولت اردوغان جلوی یک خطر بزرگ را که مشخص نیست چه زمانی روی خواهد داد می‌گیرد، ناراضیان و مخالفین را شناسایی و حذف می‌کند، ارتش جایی را که همواره می‌تواند برای دولت خطرناک باشد بیش از قبل تحت کنترل قرار می‌دهد، مهم‌ترین دشمن خود یعنی «فتح الله گولن» و جریان سیاسی و فکری آن را در نوک حمله خود قرار می‌دهد، به گوشه رینگ می‌برد و تا جایی که می‌تواند به او ضربات مهلک وارد می‌کند و از همه مهم‌تر مردم و جریان‌های سیاسی مختلف را حول یک ارزش بزرگ یعنی حفظ میراث جمهوری متحد و منسجم می‌کند که همه و همه پایگاه او را مستحکم‌تر می‌کند. از منظر سناریوسازی، کودتا کاملا ساختگی و مدیریت شده توسط خود حاکمان بوده است؛ ولی اگر این را بپذیریم، اردوغان به خاطر حفظ اساس حکمرانی و تاج و تختش، پرستیژ و اعتبار ترکیه را تضعیف کرده، ارتش قدرتمندش را تحقیر کرده و برای بلندمدت بنیان دموکراسی را سست کرده است. حدود 13 سال از زمامداری حزب عدالت و توسعه می‌گذرد و در این مدت از چالش‌ها و مشکلات بزرگی عبور کرده است، بحران‌ها آن را آب‌دیده‌تر کرده است و حال به نظر می‌رسد بتواند از بحران‌ها (واقعی یا ساختگی) فرصت‌های بزرگی را برای خود بسازد؛ ولی با این وجود ترکیه در شاخص‌های حکمرانی ضعف دارد و این پاشنه آشیل این کشور است، پس در عین شک و تردید نسبت به واقعی بودن این کودتا، وقوع کودتا برای ترکیه هرگز امری دور از ذهن نیست.