بخش ششم
خاورمیانه چند قطبی - ۱۴ تیر ۹۵
آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل با برشمردن رقابت تسلیحاتی در منطقه به نکته مهم دیگری هم اشاره شد: اینکه این تروریسم نیست که علت اصلی خشونت فعلی در کشورهای بد مدیریت شده فعلی در منطقه است. بلکه شورش، جنبشهای خشونتآمیز و شکافهای داخلی است که از ظرفیت به چالش طلبیدن یا شکست نیروهای امنیتی و نظامی دولتی برخوردارند. این شکافهای داخلی است که کشورهای بیرونی و جنبشهای افراطی میتوانند از آن بهرهبرداری کنند و این است علت اصلی بحرانها؛ مساله نیروی نظامی صرف نیست، بلکه نزاع سیاسی و ایدئولوژیک است که به مراتب فراتر از جنبشهای «تروریستی» یا افراطگرایی میرود و باعث شکاف در کل کشور در امتداد خطوط فرقهای، قومی، قبیلهای، منطقهای و اقتصادی میشود.
آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل با برشمردن رقابت تسلیحاتی در منطقه به نکته مهم دیگری هم اشاره شد: اینکه این تروریسم نیست که علت اصلی خشونت فعلی در کشورهای بد مدیریت شده فعلی در منطقه است. بلکه شورش، جنبشهای خشونتآمیز و شکافهای داخلی است که از ظرفیت به چالش طلبیدن یا شکست نیروهای امنیتی و نظامی دولتی برخوردارند. این شکافهای داخلی است که کشورهای بیرونی و جنبشهای افراطی میتوانند از آن بهرهبرداری کنند و این است علت اصلی بحرانها؛ مساله نیروی نظامی صرف نیست، بلکه نزاع سیاسی و ایدئولوژیک است که به مراتب فراتر از جنبشهای «تروریستی» یا افراطگرایی میرود و باعث شکاف در کل کشور در امتداد خطوط فرقهای، قومی، قبیلهای، منطقهای و اقتصادی میشود.
نقشههای دائما در حال تغییرِ مبارزه در سوریه، عراق، لیبی و یمن - و مناطق نفوذی که به فرقهها، قومیتها و قبایل قدرت کنترل میدهد - هشدارهای روشنی هستند که افراطگرایان یا «تروریستها» تنها بخشی از این نزاع هستند و تنها تهدید برای ثباتی که هنوز در بهترین حالت نامشخص است حتی اگر جنبشهای افراطگرا تا حد زیادی شکست داده شوند. تاریخ سوریه واقعا تیره و تار است. مهمتر اینکه، نقشه مناطق نفوذ نشان میدهد که شکافهای قومی و فرقهای در سوریه و عراق چقدر عمیق شده و نقشههای لیبی و یمن همین پیام را میفرستد. هیچ مقدار پیروزی تاکتیکی در مورد تروریستها یا جنبشهای افراطی نمیتواند هیچ شکلی از امنیت یا ثبات پایدار بدون تغییرات سیاسی و اقتصادی را تضمین کند که وحدت بیشتری بهدنبال خواهد داشت و اجازه میدهد که جنبه مدنی درگیری بالقوه یا درگیری فعلی حل شود. افزون بر این، هر دولتی که با بحران داخلی در منطقه مواجه شود هم هدف بالقوه جدید تروریسم است و هم منبع بالقوه جدید فرقهگرایی یا قومگرایی یا شکل دیگری از نزاع که بهطور روزافزونی از شکافهای داخلی زاده میشود.
تاثیر تروریسم بر مشکلات منطقهای
اجازه دهید علاوه بر سوال بالا، مساله دیگری را هم مطرح کنم: چگونه این مشکلات امنیتی رابطه میان دولتها - مانند توافق ترکیه با اتحادیه اروپا- را تغییر داده است. میفهمم که این مسائل برای ترکیه، لبنان، اردن و اروپا چقدر مهم است. این در حالی است که آمریکا بزرگترین کمکدهنده به مخالفان سوریه است.
امنیت و تاثیر اسلام
اگرچه مساله مهاجران افراطی امروز بسیار مهم است، اما تاثیر چندانی بر ساختار امنیتی آینده سوریه - و بسیار کمتر خاورمیانه- ندارد. اول، بحران فعلی مهاجران تنها بخشی از تغییر بزرگتر در دموگرافی منطقهای و جهانی است که روابط آینده میان مسلمانان و غیرمسلمانان را به جنبه مهمتری از امنیت تبدیل میسازد.
ارسال نظر