بخش پنجم
خاورمیانه چند قطبی - ۱۳ تیر ۹۵
آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که هزینه نظامی ایران از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ حدود ۷۰۰ میلیون دلار و در ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ کمتر از ۵۰میلیون دلار بود و این در حالی است که کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس در مجموع ۹/ ۱۳۵ میلیارد دلار سفارش جدید دادند و در فاصله زمانی ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ چیزی حدود ۲/ ۴۴ میلیارد دلار از این سفارشها را - عمدتا از آمریکا- تحویل گرفتند. مطالعات بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و برنامه عمران ملل متحد نشان میدهند اقتصادهای منطقه خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در زمره فاسدترین، ضعیفترین و بیکفایتترین رژیمها در جهان هستند.
آنتونی کوردزمن
محقق مرکز مطالعات استراتژیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل اشاره شد که هزینه نظامی ایران از سال ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ حدود ۷۰۰ میلیون دلار و در ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۴ کمتر از ۵۰میلیون دلار بود و این در حالی است که کشورهای عربی حاشیه خلیجفارس در مجموع ۹/ ۱۳۵ میلیارد دلار سفارش جدید دادند و در فاصله زمانی ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۴ چیزی حدود ۲/ ۴۴ میلیارد دلار از این سفارشها را - عمدتا از آمریکا- تحویل گرفتند. مطالعات بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و برنامه عمران ملل متحد نشان میدهند اقتصادهای منطقه خاورمیانه عربی و شمال آفریقا در زمره فاسدترین، ضعیفترین و بیکفایتترین رژیمها در جهان هستند. مطالعات دفتر آمار سازمان ملل و آمریکا نشان میدهد این رژیمها جمعیتی دارند که - بهطور متوسط- پنج برابر جمعیت سالهای ۱۹۵۰ است و در فاصله ۲۰۱۰ تا ۲۰۵۰ تا ۵۰ درصد افزایش خواهد یافت. مطالعات سیا نشان میدهد این دولتها از وضعیتی کاملا روستایی به جامعهای بسیار شهری میل کردهاند که در آن زیرساختهای ناکافی و محلههای وسیع فقیرنشین وجود دارد و بسیاری از مردم زندگیهایی دارند که دیگر هیچ شباهتی به زندگیهای سنتی قبل ندارد.
دولتهای ناکام خشونت مدنی، درغلتیدن به سوی افراطگرایی یا حملات تروریستی را توجیه نمیکنند. اما این تروریسم نیست که علت اصلی خشونت فعلی در کشورهای بد مدیریت شده فعلی در منطقه است. بسیاری دیگر از دولتهای منطقه دولتها و اقتصادهای خوبی برای به حاشیه راندن تروریسم دارند اما همچنان سطح معینی از حملات فردی پراکنده را تجربه میکنند. برای لحظهای بدترین موارد مانند عراق، لیبی، سوریه و یمن را در نظر بگیرید. تهدید نظامی اصلا تروریسم نیست، بلکه شورش است و جنبشهای خشونتآمیز از ظرفیت به چالش طلبیدن یا شکست نیروهای امنیتی و نظامی دولتی برخوردارند. این شکافهای داخلی است که کشورهای بیرونی و جنبشهای افراطی میتوانند از آن بهرهبرداری کنند و این است علت اصلی بحرانها؛ مساله نیروی نظامی صرف نیست، بلکه نزاع سیاسی و ایدئولوژیک است که به مراتب فراتر از جنبشهای «تروریستی» یا افراطگرا میرود و باعث شکاف در کل کشور در امتداد خطوط فرقهای، قومی، قبیلهای، منطقهای و اقتصادی میشود. این نزاعی است که هیچ پیروزی نظامی در آن متصور نیست و اینکه در بعد مدنی- «دل و جان»- هم باید در این نبرد پیروز شود.
الگوهای جدید در خشونت داخلی منطقهای
تروریسم تنها ابزاری برای جنگ نامنظم و شورش است و معرف تفاوت میان تروریسم و جنگ نامنظم یا نامتقارن است که بهطور موثری غیرممکن است. این از تمام دادههای مربوط به رشد این خشونتها در خاورمیانه و سایر نقاط جهان آشکار میشود که در پایگاه دادهای START بازتاب یافته که از سوی وزارت خارجه آمریکا در گزارش سالانهاش در مورد تروریسم بازتاب یافته است. این دادهها در پس درگیریهای اخیر قرار دارد و همچنین نشان دهنده رشد ترسناک در تعداد حملات، تلفات و هزینههای انسانی مانند ایجاد آوارگان بود.
دلایل خوب سیاسی و تبلیغی وجود دارد که بازیگران خشن «غیردولتی» را «تروریست» بنامیم. این مساله صرفنظر از شخصیت، توجیه یا شکست دولتها که منجر به مخالفت خشونتآمیز میشود باعث سلب مشروعیت از آنها میشود. با این حال، حقیقتی که از نظر نظامی باقی است اینکه این واقعیتی نیست که با آن مواجهیم. این به مساله مهم ایجاد دولت باثبات در صورت شکست افراطگری و شورش نمیپردازد، این در خدمت منافع بدترین دولتها و رهبران و بهترین آنها است.
تغییر در رفتار و ساختار سازمانهای تروریستی
تردیدی نیست که داعش، القاعده و سایر جنبشهای افراطگرا بهطور پیوسته در حال پیچیدهتر شدن، کارآمدتر شدن، با تجربهتر شدن و با قابلیتتر شدن هستند. هر کسی که نگران ساختار امنیتی منطقه است باید به طیف گستردهای از تغییرات مهم در سازمانهای تروریستی و رفتار آنها بپردازد. این تغییرات عبارت است از:
* پیامرسانی با استفاده از شبکههای اجتماعی، اینترنت و سایر ابزارهای اطلاعرسانی بهطور پیوسته در حال بهبود است.
*عضوگیری گسترده و نسبتا پنهان و شست و شوی مغزی.
* سازماندهی بهتر در هر سطح از آموزش «اسلامی» تا ساختارهای هستهای، حملات انتحاری، استفاده از بمبهای دست ساز و تلههای انفجاری، ایجاد واحد نظامی مانند ساختارها، حکومت ورزی و کنترل مردم و داوطلبان.
* ترکیب جمعآوری کمک مالی، بهرهبرداری از اقتصاد محلی و اهداف اقتصادی و بهرهبرداری از منابع محلی مانند مواد مخدر، نفت، بازار سیاه مربوط به باستانشناسی و ....
* ایجاد شبکهها و هستههای قابل دوام که حمله به رهبران یا عناصر مشخص تاثیر محدودی داشته و بازیابی و بهبودی سریعتر و موثرتر است.
* ارتقای انضباط ارتباطاتی، الگوهای حرکتی، رمزگذاری و فریب و عملیاتهای سایبری؛ همچنین شناخت ظرفیتهای اطلاعاتی، رصد و شناسایی دشمن.
* استفاده از زیرشاخهها، حمایت بیرونی و داوطلبان خارجی و تحرک بینالمللی.
* استفاده از دیگر بازیگران غیردولتی محلی مانند بازیگران مذهبی، سیاسی و شبهنظامی.
* دستکاری دادههای مربوط به تلفات و خسارتهای ناخواسته.
* تکنیکهایی برای کنترل جمعیت بومی و محلی.
* تغییر در الگوهای حمله و گسترش مناطق عملیاتی برای فشار به نیروهای ضدتروریسم و ضدشورش و ایجاد فضای ترس.
* گسترش مناطق عملیاتی به اروپا و خارج از منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا.
* بهبود اطلاعات و تمرکز بر واحدهای رزمی دشمن ضعیف، عناصر دولتی و فرصتهای ایجاد شده به وسیله فساد و تنشهای فرقهای و قومی.
* استفاده بهتر از سپر انسانی، جمعیت غیرنظامی و تبدیل مناطق مسکونی به مناطق قابل دفاع «قلعه گونه».
با این حال، این تغییرات تنها بخشی از داستان است. اغلب، اگر دولت درگیر ضعیف، تقسیم شده و فاقد وحدت و دارای شکافهای اساسی باشد مشکل فراتر از تروریستها میرود. اختلافات فرقهای و قومی، شکافهای قبیلهای و منطقهای، دولتها و نیروهای امنیتی از هم گسیخته، مداخله بیرونی تهدیداتی ایجاد میکنند که به اندازه تهدید تروریستی یا شورش افراطیون جدی است.
ارسال نظر