بیستمین اجلاس اقتصاد بینالمللی در شهر سن پترزبورگ برگزار شد
سایه اقتصاد رانتی بر داووس روسی
گروه اقتصاد بینالملل: هزاران نفر از مدیران عامل شرکتها، مقامات دولتی، دیپلماتها، تحلیلگران و روزنامهنگاران روز پنجشنبه برای شرکت در بیستمین اجلاس اقتصاد بینالمللی در شهر سن پترزبورگ روسیه وارد این شهر میشوند.
اجلاس امسال که نمونه روسی اجلاس داووس است برای ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، یک پیروزی دیپلماتیک محسوب میشود زیرا ژان کلود یانکر، رئیس کمیسیون اروپا و ماتئو رنزی، نخستوزیر ایتالیا پذیرفتهاند که در این اجلاس شرکت کنند. به مناسبت برگزاری این اجلاس سایت تحلیلی پروجکت سیندیکیت مقالهای را به قلم ویتالی کازاکوف، مدیر گروه اقتصاد انرژی در دانشگاه نیو اکونومیک اسکول درباره اقتصاد روسیه منتشر کرده که به این شرح است:
اهمیت تاثیر صنعت نفت بر اقتصاد روسیه بر کسی پوشیده نیست.
گروه اقتصاد بینالملل: هزاران نفر از مدیران عامل شرکتها، مقامات دولتی، دیپلماتها، تحلیلگران و روزنامهنگاران روز پنجشنبه برای شرکت در بیستمین اجلاس اقتصاد بینالمللی در شهر سن پترزبورگ روسیه وارد این شهر میشوند.
اجلاس امسال که نمونه روسی اجلاس داووس است برای ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، یک پیروزی دیپلماتیک محسوب میشود زیرا ژان کلود یانکر، رئیس کمیسیون اروپا و ماتئو رنزی، نخستوزیر ایتالیا پذیرفتهاند که در این اجلاس شرکت کنند. به مناسبت برگزاری این اجلاس سایت تحلیلی پروجکت سیندیکیت مقالهای را به قلم ویتالی کازاکوف، مدیر گروه اقتصاد انرژی در دانشگاه نیو اکونومیک اسکول درباره اقتصاد روسیه منتشر کرده که به این شرح است:
اهمیت تاثیر صنعت نفت بر اقتصاد روسیه بر کسی پوشیده نیست. روسیه در سطح جهانی در زمینه محصولات دفاعی، برنامههای فضایی، قدرت هستهای، منابع معدنی و فناوری اطلاعات، کشوری رقابتپذیر است. اما هیچیک از این صنایع قابل مقایسه با صادرات نفت و گاز نیستند. از نظر نیمی از جمعیت روسیه، اقتصاد این کشور حول تبادل بشکههای نفت با خودرو و گوشیهای هوشمند شکل گرفته است. البته مشکل این است که با کاهش قیمت، فروش بشکههای نفت، واردات کمتری را به همراه داشته است.
درآمدهای نفتی، همانند درآمد ناشی از اکثر کالاها، ادواری است و کاهش ناگهانی این درآمدها غیرمعمول نیست. اما برای کشوری مانند روسیه اشتباه خواهد بود که فرض کند قیمتها دوباره افزایش خواهند یافت. کاهش اخیر قیمتها به یک تغییر ساختاری بیسابقه در بخش انرژی دلالت دارد. تغییری که پیامدهای سیاسی قابلتوجهی برای کشورهای تولیدکننده نفت خواهد داشت.
طی قرن بیستم، نفت یک منبع محدود بود و به نظر میرسید قیمت آن فقط بالا میرود. با توجه به تمام شدن منابع نفتی که به راحتی قابل دسترس بودند، استخراج از منابع جدید بهطور فزاینده گرانتر شد. با افزایش قیمتها، مالکان خوشاقبال میادین نفت و گاز کم هزینه، بهویژه روسیه و تولیدکنندگان خاورمیانه، توانستند به حاشیه سود بسیار بالایی دست یابند.
اما قیمتهای بالا و خلاقیت بشری ترکیب شدند تا جایگزینی برای این کالای محدود پیدا کنند. صنعت انرژی شاهد پیشرفتهای تکنولوژی هم درون این صنعت(انقلاب نفت شیل در آمریکا) و هم خارج از این صنعت(انرژیهای ارزان و تجدیدپذیر) بوده است.
امروزه در مکانهای مناسب، انرژی بادی و انرژی خورشیدی هزینه اندکی به اندازه ۰۳/ ۰دلار در هر کیلووات ساعت دارد. همچنین کالاهای مصرفی«سبز» درحال رقابتیتر شدن هستند. برای مثال، در مارس ۲۰۱۶ از خودروی تمام برقی «مدل۳» تسلا با قیمت نسبتا مناسب ۳۵هزار دلار رونمایی شد. ظرف یک ماه، پیشخرید این خودرو از ۱۴ میلیارد دلار فراتر رفت و این خودرو را به موفقترین محصولی که در طول تاریخ عرضه شده است، تبدیل کرد.
با توجه به اینکه منابع جدید انرژی بهطور فزاینده رقابتی میشوند، نوسانات قیمتی صنعت نفت مستعد یک تغییر جهت اساسی است. تولید انرژی دیگر به منابع گرانقیمت و کمیاب وابسته نیست و برخلاف دیگر صنایع مربوط به تکنولوژی، احتمالا کاهش قیمتها ادامه مییابد. این انقلاب تکنولوژیک پیامدهای سیاسی جدی درپی خواهد داشت. در اکثر سالهای قرن بیستم، کشورهای درحال توسعه دو مسیر برای موفقیت اقتصادی پیشرو داشتند.
یک مسیر این بود که اصول سرمایهداری غربی را بپذیرند و به منظور محکم کردن جای پای خود در اقتصاد جهانیشده، اجازه دهند سرمایه خارجی وارد این کشورها شود و از مزیت نسبی منابع انسانی ارزان محلی بهرهمند شود. مسیر دیگر، اکتشاف و توسعه منابع فراوان نفت و بیرون کشیدن منابع در دسترس بود.
ویژگیهای اقتصادی صنعت نفت، چشمانداز سیاسی کشورهای تولیدکننده این ماده را تشکیل داده است. دولتهایی که دارای منابع نفت ارزان هستند درآمدهای نفتی را یک موهبت الهی میدانند و طوری پول خرج میکنند گویی این پول هیچگاه تمام نمیشود. برخی از کارشناسان مانند احمد زکی یمانی، وزیر نفت سابق عربستان، هشدار داده است که این مسیر باثبات نیست. او در سال ۲۰۰۰ گفت: «۳۰ سال بعد نفت فراوانی وجود خواهد داشت بدون اینکه خریداری برای آن باشد. عصر سنگ به دلیل فقدان سنگ به پایان نرسید و عصر نفت بسیار زودتر از اتمام نفت به پایان خواهد رسید.» اما تا همین اواخر اینگونه هشدارها کاملا نادیده گرفته میشد.
تنها زمانی که پایان رونق عصر نفت مشاهده شد، نیاز به تغییر مورد توجه قرار گرفت. در عربستان سعودی، وظیفه محقق کردن رویاهای متفاوت نسل کنونی مبنی بر آینده پسا نفتی، به عهده محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد گذاشته شده است. و در روسیه، ولادیمیر پوتین به تازگی الکسی کودرین، معاون سابق نخستوزیر را مامور نوشتن یک برنامه اقتصادی جدید و لیبرال برای این کشور کرده است.
دولتهای روسیه و عربستان در انجام اصلاحات خود باید این مساله را درنظر داشته باشند که صنعت انرژی تنها یکی از مثالهای بسیاری است که نشان میدهد چگونه تکنولوژی درحال کاهش اهمیت منابعی است که تا پیش از این کمیاب و با ارزش بودهاند. این منابع شامل سرمایه، نیروی کار یا برخی کالاها بودهاند. مشخصه اقتصاد قرن بیست و یکم رشد تصاعدی دانش و تکنولوژی است.
مسیر رشدی که کشورهایی مانند چین انتخاب کردهاند به کندی در حال منزوی شدن است، زیرا نیروی کار ارزان در اقتصاد جهانی دانشبنیان از مزیت کمتری برخوردار است. رسیدن به رشد جدید مستلزم همانندسازی چارچوب نهادی آمریکایی و سرمایهگذاری در آموزش و قطبهای تکنولوژی به سبک «سیلیکون ولی» خواهد بود.
اگر اقتصاد کشوری درحال شکوفایی است، این کشور نیازمند تولید دانش و خلق فضایی مناسب برای تبدیل این دانش به رشد است. به لحاظ سیاسی، این مساله به معنی تاکید و تمرکز بر آموزش و اجرای اصلاحات نهادی است. اولویتهای اصلی باید شامل حکمفرمایی حاکمیت قانون، به ویژه ایجاد سیستم قضایی قدرتمند و مستقلی باشد که بتواند بهطور مناسب از حقوق مالکیت حمایت کند.
متاسفانه، شناختن راه پیشرو به معنی گام نهادن در مسیر درست نیست. در سالهای مابین پایان صنعتی شدن روسیه در دهه ۱۹۶۰ و ارائه پرسترویکا(اصطلاحی روسی است که به اصلاحات اقتصادی که در ژوئن ۱۹۸۷ توسط گورباچف معرفی شد، گفته میشود) در دو دهه بعد، این کشور یک دوره طولانی رکود را تجربه کرد.
بیمیلی برای انجام اصلاحات مورد نیاز برای جهان پسانفتی میتواند همان رکود را در سالهای پیشرو به وجود آورد.
ارسال نظر