سراجالدین حقانی رهبر گروه طالبان نشد
«شیخ الحدیث» جانشین ملا اختر
گروه جهان: با وجود اینکه مرگ رهبر طالبان ولولهای در میان اعضا، رهبران و جناحهای این گروه به راه انداخته بود اما با تعیین رهبر جدید به نظر میرسد شکاف در میان صفوف طالبان ترمیم شود. در ابتدا «ضمیر کابولوف» نماینده ویژه رئیسجمهوری روسیه در افغانستان، در مصاحبهای با خبرگزاری اینترفاکس نسبت به انتخاب سراجالدین حقانی، رهبر گروه بدنام «شبکه حقانی» بهعنوان جانشین ملااختر منصور در مقام رهبری طالبان افغانستان و تبعات شدید آن هشدار داده بود. چنین به نظر میرسد که از زمان مرگ ملاعمر و انتخاب ملااختر منصور به جای وی، طالبان گسست بزرگی را تجربه میکرد چرا که هر یک از جناحهای طالبان خود را مدعی رهبری میدانستند.
گروه جهان: با وجود اینکه مرگ رهبر طالبان ولولهای در میان اعضا، رهبران و جناحهای این گروه به راه انداخته بود اما با تعیین رهبر جدید به نظر میرسد شکاف در میان صفوف طالبان ترمیم شود. در ابتدا «ضمیر کابولوف» نماینده ویژه رئیسجمهوری روسیه در افغانستان، در مصاحبهای با خبرگزاری اینترفاکس نسبت به انتخاب سراجالدین حقانی، رهبر گروه بدنام «شبکه حقانی» بهعنوان جانشین ملااختر منصور در مقام رهبری طالبان افغانستان و تبعات شدید آن هشدار داده بود. چنین به نظر میرسد که از زمان مرگ ملاعمر و انتخاب ملااختر منصور به جای وی، طالبان گسست بزرگی را تجربه میکرد چرا که هر یک از جناحهای طالبان خود را مدعی رهبری میدانستند. ظاهرا رهبران طالبان اکنون به اندکی خردمندی رسیدهاند تا با انتخاب یک رهبر جدید، با یک تیر چند نشان بزنند. ملا اختر منصور در اواسط ۲۰۱۵ در نشست شورای رهبری پیشین که در شهر کویته، مرکز ایالت بلوچستان پاکستان برگزار شده بود، انتخاب شد. وی جایگزین ملا عمر شد که در سال ۲۰۱۳ مرد.
یک تیر و چند نشان
سخنگوی جنبش طالبان افغانستان اعلام کرد «هبتالله آخوندزاده» بهعنوان رهبر جدید طالبان انتخاب و «سراجالدین حقانی» بهعنوان معاون وی تعیین شده است. به گزارش اسکاینیوز، ملا محمد یعقوب، فرزند ملا عمر نیز بهعنوان یکی دیگر از معاونان رهبر جدید معرفی شده است. گروه طالبان در اعلامیه خود نوشته که مولوی هبتالله آخوندزاده در شورایی که این گروه آن را شورای «حل و عقد» خوانده بهعنوان جانشین ملا منصور تعیین شده است. این در حالی است که پس از مرگ ملاعمر، برخی از اعضای طالبان حول ملا یعقوب فرزند نوجوان ملاعمر جمع شده و او را وارث پدر و رهبر طالبان اعلام کردند اما اکنون آنها زیر یک بیرق گرد آمدهاند. با وجود کشته شدن ملا اختر منصور، کارشناسان معتقدند این گروه شبهنظامی همانند «هیولای چند سر» است که با این اقدام تنها موقتا لطمه میبیند. شواهد نشان میدهد طالبان به چند دلیل به این نتیجه رسیده که شرایط را به نفع خود تغییر دهد: یکی، ریشه دواندن داعش در افغانستان است چرا که تفرق در میان طالبان به نفع داعش تمام شده است. دوم، بحث مذاکره با دولت است که از زمان مرگ ملاعمر دچار وقفه و سکته شده است. طالبان برای اینکه اوضاع را به نفع خود تغییر دهد و از فشار بر خود بکاهد ترجیح داده انسجام خود را افزایش دهد تا با مذاکره با دولت بتواند دست برتر در تحولات این کشور داشته باشد.
قاضیالقضات طالبان
ذبیحالله مجاهد که خود را از سخنگویان گروه طالبان معرفی میکند، میگوید؛ هبتالله آخوندزاده در دوره حاکمیت گروه طالبان در نیمه دوم ۷۰ خورشیدی قاضی دادگاه نظامی رژیم طالبان بوده است. به گزارش بیبیسی، آخوندزاده پس از حمله آمریکا به حکومت طالبان در پاییز ۱۳۸۰، بهعنوان قاضیالقضات طالبان و در پی مرگ ملا عمر رهبر اسبق طالبان بهعنوان معاون ملا اخترمحمد منصور رهبر پیشین این گروه تعیین شد. رهبر جدید طالبان در افغانستان و پاکستان آموزش دینی دیده و از او بهعنوان «مولوی» و «شیخالحدیث» یاد میشود. او ۵۵ سال سن دارد، از قبیله نورزایی پشتون و اهل ولایت قندهار در جنوب افغانستان است.
آیا کشتن «رهبران» تروریستها در دستور کار است؟
میکا زنکو، محقق شورای روابط خارجی آمریکا، معتقد است کشتن ملا منصور دو فرضیه در مورد سیاست کشتن رهبران تروریستها را مطرح کرده است:
فرضیه اول: کشته شدن ملا منصور، حملات طالبان و تلفات نیروهای امنیتی افغانستان، آمریکا و نیروهای ائتلاف را کاهش میدهد. فرضیه دوم: احتمال مشارکت جایگزین منصور در مذاکرات صلح و آتشبس که دیرزمانی است متوقف شده، بیشتر است.
پژوهشهای گستردهای در مورد پیچیدگیهای این سیاست انجام شده است. این بررسیها بعضا به نتایج متعارضی منتهی شده است. مقامات نظامی و اطلاعاتی عموما نتایج این بررسیها را قبول ندارند. «ماکس آبراهامز» و «فیلیپ پتر» در مورد کشتن رهبران تروریستها و شبهنظامیان سطح پایینتر و تاثیر آن بر کاهش خشونت معتقدند زمانی که رهبران گروههای شبهنظامی کشته میشوند، اعضای رده پایین باید مسوولیتهای تاکتیکی را متقبل شوند. آنها حجم خشونت گروه را علیه اهداف غیرنظامی افزایش میدهند. پاتریک جانسون و آنوپ سرباهی معتقدند که هیچ رابطه آماری مثبتی میان حملات پهپادی و تروریسم وجود ندارد. در این میان نتایج پژوهشهای وینسنت بور، کوین روبی و رابرت پیپ نشان میدهد که حملات پهپادی تنها در کوتاه مدت میتواند بر کاهش سطح خشونت تاثیرگذار باشد و اثربخشی آن در گذر زمان از میان میرود. در سال ۲۰۰۹ جنا جردن شواهد مربوط به هدف قرار دادن ۲۹۸ رهبر تروریست از ۱۹۴۵ تا ۲۰۰۴ را بررسی کرد و به این نتیجه رسید که کشتن رهبران گروههای تروریستی استراتژی کارآمدی برای مبارزه با تروریسم نیست و اغلب طول عمر گروه تروریستی را بیشتر میکند. از سوی دیگر، برایان پرایس با تحلیل تاثیر کشتن رهبران گروههای تروریستی روی ۲۰۷ گروه تروریستی از ۱۹۷۰تا۲۰۰۸ به این نتیجه رسیده است که کشتن یا دستگیری این رهبران به شکل قابلتوجهی نرخ تلفات را در آن گروه زیاد میکند. در سال ۲۰۱۴ جردن اثرات ۱۰۹ حمله به سران القاعده را در بازه ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۱ بررسی کرد و نتوانست رابطهای بین این موضوع و کاهش معنادار توان سازمانی القاعده یا اختلال در فعالیتهای آن پیدا کند. به نظر میرسد در مورد طالبان فرضیه دوم تا حدی مصداق پیدا کرده است زیرا این گروه تمایل خود به مذاکره با دولت افغانستان را اعلام کرده است. با این حال، یکی از نمایندگان عالیرتبه دولت در مذاکرات صلح میگوید: «مرگ منصور لزوما به معنای نزدیکتر شدن به صلح نسبت به گذشته نیست اما میتواند چشمانداز روشنی در مورد مذاکره به دست دهد.»
ارسال نظر