پادشاهی عزلتنشین - ۲۲ اردیبهشت ۹۵
گرائم وود
تحلیلگر آتلانتیک
ترجمه: محمدحسین باقی
بخش هشتم
در بخش قبل به رویکرد آخرالزمانی داعش اشاره و گفته شد که «دولت اسلامی» اهمیت زیادی برای شهر «دابق» نزدیک حلب قائل است. داعش مدعی است که پیامبراسلام میگفت در اینجا است که ارتش روم اردوگاه خود را برپا خواهد کرد. در اینجاست که میان ارتش روم بهعنوان «ارتش خصم» با ارتش اسلام درگیری خواهد شد. نیروهای داعش خود را همان مسلمانانی میدانند که نماینده اسلام در آخرالزمان خواهند بود که پرچم اسلام را در برابر پرچم کفر خواهند برافراشت.
گرائم وود
تحلیلگر آتلانتیک
ترجمه: محمدحسین باقی
بخش هشتم
در بخش قبل به رویکرد آخرالزمانی داعش اشاره و گفته شد که «دولت اسلامی» اهمیت زیادی برای شهر «دابق» نزدیک حلب قائل است. داعش مدعی است که پیامبراسلام میگفت در اینجا است که ارتش روم اردوگاه خود را برپا خواهد کرد. در اینجاست که میان ارتش روم بهعنوان «ارتش خصم» با ارتش اسلام درگیری خواهد شد. نیروهای داعش خود را همان مسلمانانی میدانند که نماینده اسلام در آخرالزمان خواهند بود که پرچم اسلام را در برابر پرچم کفر خواهند برافراشت.
سرانتونیو میگفت «فقط خدا میداند» که آیا «ارتشهای دولت اسلامی» همان ارتشی است که در مورد آن پیشگویی شده یا خیر. اما او امیدوار است. او میگفت: «پیامبر میفرمود که یکی از نشانههای فرا رسیدن قریبالوقوع آخر دنیا این است که مردم برای مدت طولانی سخنی از آخرالزمان به میان نمیآورند. اگر اکنون به مسجد بروید خواهید دید که واعظان در مورد این سوژه سکوت اختیار کردهاند.» براساس این تئوری، حتی موانعی که در برابر دولت اسلامی وجود دارد هیچ نیست، زیرا خداوند مرگ بندگان خود را از پیش مقدر کرده است. دولت اسلامی بهترین و بدترین روزهای خود را در پیش دارد.
4- مبارزه
خلوص ایدئولوژیک «دولت اسلامی» یک فضیلت قابل جبران دارد: اینکه به ما اجازه میدهد که برخی از اقدامات این گروه را پیشبینی کنیم. اسامه بن لادن چندان قابل پیشبینی نبود. او اولین مصاحبه تلویزیونی خود را به شکلی مرموز به پایان برد. پیتر آرنت از سیانان از او پرسید: «برنامهتان برای آینده چیست؟» که بن لادن چنین پاسخ داد: «خواهید دید و در مورد آن در مطبوعات و رسانهها خواهید شنید، انشاءالله.» در مقابل، «دولت اسلامی» آشکارا در مورد برنامههایش سخن میگوید؛ البته نه همه آنها اما آنقدر که با گوش دادن دقیق به آن میتوانیم استنباط کنیم که چگونه میخواهد حکومت کند و حکومت خود را توسعه دهد. در لندن، چودهری و شاگردانش - اکنون که خلافت برقرار شده- توصیفاتی مفصل ارائه میدهند از اینکه چگونه «دولت اسلامی» باید سیاست خارجی خود را پیش ببرد. آنها به «جهاد ابتدایی» متوسل شدهاند؛ توسعهای اجبارآمیز به کشورهایی که از سوی غیرمسلمانان اداره میشود. چودهری میگفت: «تا کنون ما فقط از خود دفاع میکردیم»؛ بدون خلافت و خلیفه، جهاد ابتدایی مفهومی غیرقابل اجرا است. اما شروع جنگ برای توسعه خلافت وظیفه ضروری خلیفه است.
چودهری زحمت زیادی کشید تا قوانین جنگ را معرفی کند؛ قوانینی که براساس آن «دولت اسلامی» در قالب «سیاست رحمت» و نه «سیاست قساوت» عمل میکند. او به من میگفت «دولت» موظف است تا دشمنانش را بترساند؛ فرمانی مقدس برای پاک کردن آنها از آلودگی با سر بریدن و مصلوب کردن و به بردگی گرفتن زنان و کودکان، زیرا انجام این کار باعث تسریع در پیروزی و جلوگیری از ستیز طولانی میشود. «ابو براء»، همکار چودهری توضیح داد که قوانین اسلامی تنها معاهدات موقت صلح را مجاز میسازد و بیش از یک دهه به طول نخواهد انجامید. به همین ترتیب، پذیرش هرگونه مرزی (جغرافیایی) کفرآمیز است چنانکه در ویدئوهای تبلیغاتی این گروه هم بازتاب یافته است. اگر خلیفه به یک صلح طولانیمدت یا مرزی دائمی رضایت دهد، در خطا خواهد بود.
معاهدات موقت صلح تجدیدپذیر هستند اما به یکباره برای تمام دشمنان قابل اطلاق نیست. خلیفه باید لااقل سالی یکبار اعلام جهاد کند. او استراحت ندارد در غیر این صورت در وضعیت گناه قرار میگیرد. آنچه با داعش قابل مقایسه است «خمرهای سرخ» هستند که یکسوم جمعیت کامبوج را از دم تیغ گذراندند. اما خمرهای سرخ توانستند کرسی کامبوج در سازمان ملل را اشغال کنند. ابوبراء میگفت: «این مجاز نیست. اعزام سفیر به سازمان ملل یعنی شناسایی مرجعی غیر از خداوند.» او میگوید این نوع دیپلماسی «شرک» است و انگیزهای فوری برای مرتد شناختن البغدادی و کنار زدن او به دست میدهد. حتی تسریع در فرا رسیدن خلافت با ابزارهای دموکراتیک- برای مثال با رای دادن به نامزدهای سیاسی که مدافع خلافت هستند- هم «شرک» است.
غلو کردن در این مورد سخت است که «دولت اسلامی» با رادیکالیسم خود چقدر فلج خواهد شد. سیستم مدرن بینالمللی که در سال ۱۶۴۸ و از دل معاهده وستفالیا زاده شد، بر تمایل آحاد دولتها برای شناسایی مرزها - هرچند با اکراه- مبتنی است. برای داعش آن شناسایی یک خودکشی ایدئولوژیک است. سایر گروههای اسلامی، مانند اخوانالمسلمین یا حماس، به ریشخند دموکراسی- پتانسیل دعوت به جامعه ملل- که با کرسی سازمان ملل کامل میشود پرداختهاند. مذاکره و سازش -گاهی- برای طالبان هم کارگر بوده است. (در حکومت طالبان، افغانستان با عربستان سعودی، پاکستان و امارات به تبادل سفیر پرداخت؛ اقدامی که اقتدار طالبان در چشم «دولت اسلامی» را فروریخت). برای داعش اینها «گزینه» نیست بلکه اقدامات ارتدادآمیز است.
ایالات متحده و متحدانش دیرهنگام و با خیرگی و تعجب آشکار به «دولت اسلامی» واکنش نشان دادند. جاهطلبیهای این گروه و نقشههای خشن استراتژیکش در اظهارات و گفتوگوهایشان در رسانههای اجتماعی از سال ۲۰۰۱ آشکار بوده است، زمانی که این گروه تنها یکی از گروههای تروریستی در سوریه و عراق بوده و هنوز مرتکب فجایع گروهی نشده بود. ابو محمد العدنانی، سخنگوی داعش، آن زمان به پیروان گفت که آرزوی این گروه «برقراری خلافت اسلامی» بوده و با طرح آخرالزمان گفت «زمان زیادی باقی مانده است». بغدادی در سال ۲۰۱۱ خود را «امیرالمومنین» نامید. در آوریل ۲۰۱۳، عدنانی مدعی شد که این جنبش «آماده است تا جهان را براساس روششناسی نبوی خلافت از نو ترسیم کند.» در آگوست ۲۰۱۳، وی گفت: «هدف ما همانا برقراری دولتی اسلامی است که مرزها را براساس روششناسی نبوی به رسمیت نمیشناسد.» در آن زمان، این گروه رقه را گرفته بود؛ استانی سوری که دارای جمعیت ۵۰۰ هزار نفری بود و در حال جذب تعداد قابلتوجهی از جنگجویان خارجی بود که پیام او را شنیده بودند.
ارسال نظر