بخش دوم
پادشاهی عزلتنشین - ۱۴ اردیبهشت ۹۵
گرائم وود
تحلیلگر آتلانتیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش اول اشاره شد که داعش یک پادشاهی عزلتنشین است که افرادی که وارد آن شدهاند به ندرت از آن خارج شدهاند. غرب هنوز شناخت درستی از این گروه ندارد و مصداق آن سخن برخی رهبران ایالات متحده است. در دسامبر ۲۰۱۵، نیویورکتایمز نظرات سرلشکر «مایکلکی. ناگاتا»، فرمانده عملیاتهای ویژه آمریکا در خاورمیانه، را منتشر کرد که اذعان میکرد به تازگی به راز جذابیت داعش پی برده است. او میگفت: «ما این ایده را شکست ندادهایم.
گرائم وود
تحلیلگر آتلانتیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش اول اشاره شد که داعش یک پادشاهی عزلتنشین است که افرادی که وارد آن شدهاند به ندرت از آن خارج شدهاند. غرب هنوز شناخت درستی از این گروه ندارد و مصداق آن سخن برخی رهبران ایالات متحده است. در دسامبر ۲۰۱۵، نیویورکتایمز نظرات سرلشکر «مایکلکی. ناگاتا»، فرمانده عملیاتهای ویژه آمریکا در خاورمیانه، را منتشر کرد که اذعان میکرد به تازگی به راز جذابیت داعش پی برده است. او میگفت: «ما این ایده را شکست ندادهایم. ما حتی این ایده را نمیشناسیم که بخواهیم شکستش دهیم.» در سال گذشته، باراک اوباما به گروه به اصطلاح «دولت اسلامی» تحت عنوان «دولت غیراسلامی» و «شاگردان مکتب القاعده» اشاره کرد؛ سخنانی که بازتاب سردرگمی در مورد این گروه بود و به خطاهای استراتژیک مهمی کمک کرده است. نویسنده اکنون یک به یک عناصر مهم در اندیشه داعش را بررسی میکند.
۱- سرسپردگی: در نوامبر ۲۰۱۵ «دولت اسلامی» ویدئویی منتشر کرد که در آن ریشههای خود را به بن لادن میرساند. این ویدئو ابومصعب الزرقاوی- رهبر خشن «القاعده در عراق» از سال ۲۰۰۳ تا مرگ او در سال ۲۰۰۶ - را جد بلا واسطه خود معرفی کرده که پیش از شخص البغدادی دو رهبر چریکی دیگر یا خلیفه داشت. در این ویدئو هیچ اشارهای به ایمن الظواهری، چشم پزشک مصری و جانشین بن لادن که اکنون رهبری القاعده را در دست دارد، نشده بود. ظواهری با بغدادی بیعت نکرد و به همین دلیل مورد نفرت و غضب همقطاران داعشیاش قرار دارد. فقدان کاریزمای او به انزوایش کمک کرده است. ظواهری در ویدئوهایش «خیلی ناراحت» و «سرخورده» به نظر میرسد.اما شکاف میان القاعده و داعش که مدتها است شروع شده لااقل تا حدودی شهوت داعش برای خونریزی را توضیح میدهد.
همدم الظواهری در این انزوا یک روحانی ۵۵ ساله اردنی به نام ابومحمد المقدیسی است که معمار فکری القاعده و مهمترین جهادی ناشناخته نزد روزنامه خوانان متوسط آمریکایی به حساب میآید. در بیشتر اصول، مقدیسی و داعش با هم اشتراک نظر دارند. هر دو در زمره بازوی جهادی سنیگرایی هستند که اصطلاحا «سلفی گری» نامیده میشود. نزد اهل سنت «سلفالسلف» اشاره دارد به «پدران مومن» و این «پدران مومن» عبارتند از: شخص پیامبر اسلام و صحابه ایشان که سلفیها به آنها مفتخر بوده و مدعیاند سبک زندگی آنها را بهعنوان الگوی رفتاری خود در قرن ۲۱ در پیش گرفتهاند. این الگوی رفتاری مسائلی مانند جنگ، نوع پوشش، زندگی خانوادگی و حتی مسائل مربوط به بهداشت دندان را شامل میشود. آنها خواهان اجرای همان الگوها و سنتها بدون هیچ تغییر بوده و تمایلی به انطباق آنها با تحولات عصر جدید ندارند.
مقدیسی معلم زرقاوی بود و به توصیه او بود که زرقاوی برای جنگ به عراق رفت. در آن زمان، زرقاوی از تعصب و جزمیت معلم و استاد خود پیشی گرفت به گونهای که باعث شد مقدیسی او را توبیخ کند. در بطن این پیشی جستن اشتیاق شدید زرقاوی به خونریزی بود و اصولا در دکترین او نفرت از سایر مسلمانان و تکفیر و کشتن آنها جایگاه برجستهای داشت. در اسلام به لحاظ دینی «تکفیر» امری خطرناک است. میان تکفیر و ارتداد تمایز است اگرچه در مواردی مشترکند. در ارتداد، شخص مرتد از اعتقاد و باوری که به اسلام داشته، برگشته و آن را ابراز میکند؛ اما در تکفیر خود شخص تکفیر شده، بیشتر اصول و ارکان اسلام را قبول دارد، ولی دیگران وی را متهم به نقض اسلام یا برخی از اصول آن میکنند و این نقض را به او نسبت میدهند. حکم ارتداد مرگ است، اما زرقاوی به شکلی جاهلانه طیف رفتارهایی را که میتواند موجب مرتد شناخته شدن مسلمانان شود چنان گسترش داده که خود نیز در عمل شامل حکم ارتداد میشود.مقدیسی به شاگرد سابق خود نوشت که باید احتیاط پیشه کند و «حکم ارتداد را دائما ورد زبان خود نکند» یا «مردم را به دلیل گناهان شخصی شان مرتد اعلام نکند.» تمایز میان مرتد و گناهکار ظریف به نظر میرسد، اما این نکته کلیدی مشاجره میان القاعده و داعش است.
انکار قرآن و نبوت پیامبر اسلام بیتردید ارتداد محسوب میشود. اما زرقاوی و دولتی که او پی ریزی کرد این موضع را داشت که اقدامات دیگری هم هست که باعث میشود فرد از اسلام خارج شود. در قاموس زرقاوی و «دولت اسلامی» برخی از این اقدامات عبارتند از: فروش الکل و مواد مخدر، پوشیدن لباسهای غربی یا اصلاح ریش و رای دادن در انتخابات- حتی به یک مسلمان- و سهلانگاری در مورد مرتد اعلام کردن دیگران. شیعه بودن - چنانکه بسیاری از مردم عراق شیعه هستند- هم با معیارهای آنها[برای اعلام ارتداد] جور در میآید، زیرا در قاموس «دولت به اصطلاح اسلامی» شیعه بودن بدعت محسوب میشود. در برداشت آنها بدعت در قرآن یعنی انکار مسلمات قرآنی. (داعش معتقد است اقدامات مشترک میان شیعیان مانند عبادت در مزار امامان شیعی هیچ مبنای قرآنی ندارد و در سنت پیامبر هم نیست. اما داعش فراموش کرده که هیچ اندیشمند اسلامی بیطرفی نیست که بتواند سر سوزنی اقدامات توحش بار این گروه را نه تنها منطبق با اسلام و قرآن و سنت پیامبر که منطبق با عقل و اخلاق تلقی کند). در قاموس آنها ۲۰۰ میلیون شیعه مستحق مرگ هستند.
با تأسی به دکترین تکفیر، داعشیها متعهد به پاکسازی جهان با کشتن حجم بسیاری از انسانها هستند. آنها معتقدند در جهان نامسلمانهای بسیاری زندگی میکنند، بنابراین برای اینکه جهان به راه حق درآید باید در آن تصفیه صورت گیرد و نامسلمانان کشته شوند. عدم گزارش عینی از قلمرو این گروه، میزان واقعی کشتار از سوی آنها را نامشخص کرده است، اما پستهای رسانهها و شبکههای اجتماعی در منطقه نشان میدهد که اعدامهای فردی کم و بیش به تکرار و بهصورت دائمی رخ میدهد و اعدامهای دسته جمعی نیز هر چند هفته یکبار صورت میگیرد. مسلمانان به اصطلاح «مرتد» پرتعداد ترین قربانیان هستند. «ظاهرا» آنانی که از اعدامهای خودکار داعشیها «تا حدودی» جان به در برده یا میبرند مسیحیانی هستند که در برابر دولت جدید مقاومتی نمیکنند یا جزیه میدهند هرچند این هم نمیتواند تضمینی برای بقای آنها باشد. بغدادی اجازه زندگی به آنها میدهد البته تا زمانی که آنها جزیه خود را بپردازند و انقیاد «دولت اسلامی» را بیکم و کاست بپذیرند. آنها در این زمینه از آیات قرآنی نیز برای تایید سخنان خود استفاده میکنند. از زمانی که جنگهای مذهبی در اروپا متوقف شد و از زمانی که مردم بهصورت گروهی به دلیل مناقشات کلامی- دینی در اروپا جان خود را از دست میدادند قرنها گذشته است. از این رو، شاید ناباوری و بیخبری غربیهاست که باعث شده آنها از شیوههای داعش استقبال کنند. بسیاری حاضر به پذیرش این مساله نیستند که داعشیها آنگونه که خودشان مدعیاند «معتقد و مومن» یا آنگونه که اقدامات و اظهاراتشان نشان میدهد واپسگرا و آخرالزمانی هستند.
ارسال نظر