بخش پنجم
نزاع برادرانه - ۸ اردیبهشت ۹۵
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش چهارم از نامهنگاری میان ظواهری و بغدادی سخن گفته شد. ظواهری که از تمرد بغدادی به خشم آمده بود در نامهای که بغدادی آن را توهین به خود تلقی کرد از رهبر داعش خواست که فقط به عراق محدود بماند و در امور سوریه که الجولانی به نمایندگی از القاعده مرکزی اداره آن را در دست گرفته مداخله نکند. رهبر داعش نیز اندکی بعد واکنش نشان داد و اعلام کرد که با النصره ادغام شده است. پس از آنکه الجولانی این ادغام را رد و به ظواهری اعلام وفاداری کرد، نبرد میان داعش و النصره آغاز شد و سوریه و عراق به جولانگاه خلافت خودخوانده تبدیل شد.
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش چهارم از نامهنگاری میان ظواهری و بغدادی سخن گفته شد. ظواهری که از تمرد بغدادی به خشم آمده بود در نامهای که بغدادی آن را توهین به خود تلقی کرد از رهبر داعش خواست که فقط به عراق محدود بماند و در امور سوریه که الجولانی به نمایندگی از القاعده مرکزی اداره آن را در دست گرفته مداخله نکند. رهبر داعش نیز اندکی بعد واکنش نشان داد و اعلام کرد که با النصره ادغام شده است. پس از آنکه الجولانی این ادغام را رد و به ظواهری اعلام وفاداری کرد، نبرد میان داعش و النصره آغاز شد و سوریه و عراق به جولانگاه خلافت خودخوانده تبدیل شد. سپس با ورود بعثیها به ساختار داعش توانمندی عملیاتی این گروه هم بیشتر شد.
رحیم میگوید همین مردان بودند - بعثیهای سابق که به رهبران «دولت اسلامی در عراق» تبدیل شدند - که البغدادی را نامزد رهبری جدید این سازمان در سال 2010 کردند. رحیم میگوید؛ تا قبل از انتخاب، البغدادی مقامی درجه پایین، ساکت و چهرهای غیرکاریزماتیک محسوب میشد. او هیچ تجربه نظامی نداشت و سابقه علمی او هم چندان قابل توجه نبود، هرچند دارای دکترای مطالعات اسلامی هم باشد. اما او به مرد صفحات اول روزنامهها تبدیل شد. لااقل، روی کاغذ یک اندیشمند دینی بود؛ خانواده اش مدعی هستند که او از تبار پیامبر است؛ مهمتر از همه او یک بعثی نبود. پس از انتخاب البغدادی، حلقه درونی «دولت اسلامی در عراق» حول رهبر جدید و منتخب گرد آمدند. او ارتباط با القاعده، به جز در مواقع ضروری را قطع کرد. آن تعداد معدودی هم که هنوز وفادار به الظواهری باقی مانده بودند یا به عمد حاشیهنشین شدند یا در میدان نبرد کشته شدند. رحیم میافزاید: زمانی که نامه سرنوشت ساز ظواهری در می2013 رسید، هیچ فردی در رهبری ارشد «دولت اسلامی در عراق و شام» (ISIS) نبود که تعلقی به القاعده داشته باشد.
اواخر سال 2013 یعنی زمانی که جهانیان بر تسلیحات شیمیایی اسد متمرکز شده بودند، «دولت اسلامی در عراق و شام» در نظر داشت تا مرز 500 مایلی میان ترکیه و سوریه را تسخیر کند: اگر داعش میتوانست عبور و مرور مرزی را در اختیار بگیرد- که مهمترین مسیر تامینکننده غذا، دارو، سلاح و نیروهای جدید برای گروههای مهم شورشی بود- میتوانست گلوی النصره و سایر رقبا را بفشارد. تا ماه دسامبر، شهرهای مرزی استراتژیک، یک به یک، به دست مبارزان داعش افتاد. مبارزان این گروه به سوی شهرهایی رفتند که آزادی آنها از دست اسد هزینه گزافی برایشان داشت. آنها سپس به عریان کردن کارخانهها پرداخته و سایر مبارزان و خانوادههایشان را اخراج کردند یا کشتند. داعشیها فرماندهان رده بالای سایر گروههای شورشی را ربودند و شهروندان سوری را که در تظاهرات گسترده اولیه علیه اسد مشارکت داشتند، کشتند. آنها تخمین میزدند که این کشته شدگان تنها افراد شجاعی بودند که در آینده میتوانستند در برابر داعش بایستند. بنابراین، در گام اول هر کسی را که احتمال میدادند در آینده در برابرشان خواهد ایستاد، از سر راه برداشتند.
در دسامبر 2013، حسین سلیمان، یک پزشک جوان که افسر ارشد گروه شورشی «جبهه اسلامی» هم بود، پس از آغاز مشکل و نزاع در ایست و بازرسیها نزدیک «بحیره الاسد» در شرق سوریه برای صلح با واحد محلی داعش فرستاده شد. وقتی سلیمان به پایگاه بازنگشت، مقامهای جبهه اسلامی با داعش تماس گرفتند. آنها تایید کردند که او را بهعنوان جاسوس در زندان نگه داشتهاند. جبهه اسلامی که خشمگین شده بود درخواست آزادی او را کرد. در واقع، سوالی که مطرح شد این بود که آیا داعش میتواند در آن حوالی به گردش در آمده و افرادی که به دنبال صلح هستند را دستگیر کند؟ در ابتدا، مقامهای جبهه اسلامی درخواست کردند که او در یک دادگاه مستقل شریعت محاکمه شود اما داعش رد کرد. وقتی داعش در 31 دسامبر سلیمان را بهعنوان بخشی از تبادل اسرا آزاد کرد، جبهه اسلامی یک جسد مثله شده را دریافت کرد: گوش راست او بریده شده بود، دندانش هایش کشیده شده بود و یکی از پاهایش قطع شده بود. این پزشک جوان شکنجه شده و فرق سرش حالت شکافتگی داشت. روز بعد، جبهه اسلامی تصاویر بدن له شده او را در اینترنت منتشر کرد. این تصاویر به سرعت روی شبکهها و رسانههای اجتماعی بازتاب یافت و باعث تظاهرات گسترده در تمام سوریه علیه خشونت داعش شد. در شهرهای تحت کنترل داعش، این گروه به روی معترضان به شدت آتش گشود و بر دامنه خشم مردم افزود.
ظرف چند روز، گروههای مهم شورشی سوریه- از جمله النصره- دست اتحاد علیه داعش به یکدیگر دادند. هزاران نفر در چند ماه اول 2014 کشته شدند زیرا نبرد میان داعش و سایر جناحهای شورشی تشدید شد و فرماندهان ارشد طرفین ربوده شده، شکنجه شده و به قتل میرسیدند. با تقویت مواضع متحدان، داعش مجبور به عقبنشینی از غرب سوریه شد. آنها پایگاه خود را در شرق سوریه، نزدیک ترین منطقه به عراق و پایگاه بسیاری از حوزههای نفتی سوریه، مستحکم کردند. در آنجا، النصره و داعش در حوالی شهر رقه و نزدیکیهای جلگه فرات به شدت با یکدیگر درگیر شدند. در 16 ژانویه 2014، ابو خالد السوری- نماینده ظواهری- پیامی آنلاین منتشر کرد. او چنین توییت کرد که داعش به دنبال از بین بردن جهاد است همچون کاری که در عراق انجام داد؛ او اعلام کرد که شبهنظامیان باید بمبهای خود را روی کافران [نیروهای داعش] بریزند نه روی همقطارانشان. هفت روز بعد، ظواهری با آخرین کارت خود بازی کرد: داعش از القاعده اخراج شد.
برای داعش هیچ راه بازگشتی نبود. آنها برای اینکه روشن کنند که هیچ مصالحهای روی میز نیست برای رئیس سابق خود پیامی فرستادند که او فراموش نمیکند. در 21 فوریه، 5 مبارز مسلح در اردوگاهی در حلب، همان جایی که محل استقرار السوری بود، پنهان شدند. وقتی هدفشان ظاهر شد، یکی از آنها جلیقه انتحاری خود را منفجر کرد. نماینده وفادار ظواهری که برای دستیابی به صلح با داعش از افغانستان اعزام شده بود، کشته شد.
ابوقتاده و مقدیسی در سلول زندانشان در اردن ناظر این درگیری خشن میان داعش و القاعده و نگرانیهای روزافزون پیرامون این مساله بودند. برای ابوقتاده، گویی تاریخ در حال تکرار شدن بود. در اوایل دهه 90 او حامی سرسخت «گروه مسلح اسلامی الجزایر» (GIA) بود و با صدور فتواهایی به تروریستهای این گروه مجوز کشتن میداد. اما وقتی این گروه به ناگزیر شروع به قتل شبه نظامیان مخالف خود کرد، ابوقتاده گروهی از محققان رادیکال را برای تقبیح این سازمان گرد آورد و کوشید تا GIA را از اعتبار فکری/ تئوریک در میان سایر جهادیون تهی سازد. اکنون، بیش از 20 سال پس از آن اتفاق، او از مقدیسی خواست تا برای تقبیح داعش به او بپیوندد تا آشکارا داعش را شرمسار سازد زیرا افراطیون این گروه خارج از چارچوب قواعد پذیرفته شده جهاد عمل میکنند.
ارسال نظر