رئیسجمهور خسته است
رقابت تزارها در کرملین
کسی نمیگوید پوتین میخواهد کناره بگیرد. با این حال، یکی از اندیشمندان سیاسی روس به نام «استانیسلاو بلکوفسکی» مینویسد رئیسجمهور خسته شده است. اکنون مردم عادی، نخبگان سیاسی و رسانههای روسی به گمانهزنی پرداختهاند که در صورت کنارهگیری پوتین، جانشین او چه کسی است. هیچ کدام از رسانهها هیچ تحلیل یا آلترناتیوی برای جانشینی پوتین ندارند؛ اما وضعیت در سطح نخبگان متفاوت است. شاید آنها که در رأس هرم قدرت باشند چیزهایی در چنته دارند که نمیخواهند فعلا عمومی کنند؛ اما یک فرضیه هست که مسیر آن همچون مسیر انتخاب پوتین است. در هرم بالای قدرت ممکن است جانشین انتخاب شود؛ اما رسانهای نمیشود. در سر یک بزنگاهی، نام او مطرح میشود، شروع به مشروعیتتراشی برای او میکنند تا به این ترتیب محبوبیت او را افزایش دهند.
محمد حسین باقی: «خستهام. میخواهم بروم و قدرت را واگذار کنم.» فکر میکنید اگر در روسیه باشید چه کسی این کلمات را بر زبان میآورد؟ اشتباه نکنید. اینها کلماتی نیست که از زبان «ولادیمیر ولادیمیروویچ پوتین» بر زبان آمده باشد. اینها سخنان سلف او «بوریس نیکولاویچ یلتسین» است که استعفای او در عید سال ۱۹۹۹ بهعنوان «بزرگترین سورپرایز» یا «بزرگترین هدیه» به مردم روسیه تلقی شد. ۱۰ سال بعد، همان گونه که از سوی تمام مراکز مطالعه افکار عمومی در روسیه پیش بینی شد، تنها ۲ درصد از جمعیت روسیه معتقد بودند که تصمیم یلتسین برای کنارهگیری اشتباه است. اما آنچه غیرمنتظره بود انتخاب فردی ناشناخته از سوی یلتسین بهعنوان جانشین خود بود. این امر گویی به سنتی مالوف در روسیه تبدیل شد که رئیسجمهوری یا نخستوزیر، جانشین خود را از میان چهرههای ناشناخته یا کمتر شناخته شده انتخاب کند.
هیچکس انتظار نداشت که محبوبیت نخستوزیر (پوتین) جدید از اوت ۱۹۹۹ به بعد به شکل صعودی افزایش یابد. شاید بتوان مدعی شد در روسیه چنین امری سابقه نداشت. به گزارش «فورت روس»، مردم عادی روسیه عملیات موثر نیروهای مسلح روسیه به فرماندهی ولادیمیر جوان در جنگ دوم چچن را به خاطر میآورند. سخن فرمانده ولادیمیر در گوش آنها طنینانداز بود که میگفت: «آنها را مانند دستمال کاغذی در آب خواهیم ریخت.» تمام اینها در رسانهها بازتاب یافت و موجب شد نرخ محبوبیت فرمانده جوان و نخستوزیر بعدی از ۳۱ درصد در اوت ۱۹۹۹ به ۸۴ درصد در ژانویه ۲۰۰۰ برسد.
کسی نمیگوید پوتین میخواهد کناره بگیرد. به ویژه اکنون که کشور وارد تحولات سوریه شده و احتمال رقابتهایی سخت تر در سوریه دور از انتظار نیست. با این حال، یکی از اندیشمندان سیاسی روس به نام «استانیسلاو بلکوفسکی» مینویسد رئیسجمهوری خسته شده است. اکنون مردم عادی، نخبگان سیاسی و رسانههای روسی به گمانهزنی پرداختهاند که در صورت کنارهگیری پوتین، جانشین او چه کسی است. با این حال، هیچ کس مطمئن نیست. شاید پوتین در سال ۲۰۱۸ بار دیگر نامزد شود و تمام محاسبات و معادلات را به هم بریزد. هیچ کدام از رسانهها هیچ تحلیل یا گزینهای برای جانشینی پوتین ندارند اما وضعیت در سطح نخبگان متفاوت است. شاید آنها که در رأس هرم قدرت باشند، چیزهایی در چنته دارند که نمیخواهند فعلا عمومی کنند. اما یک فرضیه هست که مسیر آن همچون مسیر انتخاب پوتین است: در هرم بالای قدرت ممکن است جانشین انتخاب شود اما رسانهای نمیشود. در سر یک بزنگاهی، نام او مطرح، در کانون توجه قرار گرفته و شروع به مشروعیت تراشی برای او میکنند تا به این ترتیب محبوبیت او را افزایش دهند.
اما از گمانه زنیهای مطبوعاتی شاید بتوان جانشین مرد قدرتمند کرملین را پیدا کرد. واقعیت این است که هر بار به انتخابات ریاست جمهوری روسیه نزدیک میشویم گمانهزنیهای فراوانی در مورد نامزدهای احتمالی مطرح میشود. مسکو تایمز مینویسد: «اگر پوتین تصمیم بگیرد که در قدرت بماند و در انتخابات آتی شرکت کند، تقریبا تا مطمئن نشود که پیروز میدان خواهد بود،ریسک نمیکند.» اکنون او محبوبیت زیادی دارد و توانسته حس قدرت را به روسها بازگرداند. با این حال، «مارک گالئوتی»، استاد دانشگاه نیویورک و متخصص سرویسهای امنیتی روسیه، به مسکو تایمز میگوید:«پوتین مرد قمار و ریسک طلبی نیست. اطمینان برای او حرف اول را میزند.»
اما جانشینان احتمالی پوتین چه کسانی هستند که به علامت سوال بزرگی برای مردم عادی، برخی نخبگان و رسانههای روسی تبدیل شده است. گمانه زنیهای مطبوعاتی نام چند چهره را اعلام میکنند:
۱- الکسی دیومین: بادیگاردی که معاون وزیر و فرماندار شد
دیلی میل در گزارش مورخ ۵ فوریه ۲۰۱۶ مینویسد: پوتین تلاش دارد الکسی دیومین، بادیگارد سابق خود را بهعنوان جانشین مطرح کند. او ۴۳ سال دارد و به تازگی مدال «قهرمان نظامی» را از رهبر کرملین دریافت کرد. او پلههای ترقی را نه بر حسب شایستگیهای خود که به دلیل پیوند با پوتین پیمود. دیومین به دستور پوتین به معاونت وزیر دفاع برگزیده شد و به گزارش دیلی میل به تازگی فرماندار منطقه «تولا» شده است. این بادیگارد سابق همچنین بهعنوان دروازه بان باشگاه هاکی روی یخِ مرد قدرتمند کرملین ایفای نقش میکرد. یکی از مفسران میگوید او دروازهبانی است که «به شکلی ظریف و مودب» اجازه میدهد «گل وارد دروازه شود» تا پوتین در برابر دوربینهای تلویزیونی خوش بدرخشد. این گزارش میافزاید: او کسی است که در عملیات مخفی برای خارج کردن ویکتور یانوکوویچ- سیاستمدار اوکراینی و رهبر «حزب مناطق» و رئیسجمهوری سابق اوکراین که دو دوره سمت نخستوزیری این کشور را نیز برعهده داشتهاست - از اوکراین نقش داشت آن هم زمانی که طرفداران غرب در کی یف در سال ۲۰۱۴ قدرت را در دست گرفته و حکم عزل او از قدرت و اخراجش از کشور را صادر کردند. «دروازه بان» پوتین همچنین کسی است که فرماندهی نیروهای عملیات ویژه روسیه برای ضمیمه کردن شبه جزیره کریمه به روسیه را بر عهده داشت. به دلیل شجاعتی که وی از خود نشان داد، پوتین به وی مدال «قهرمان افتخاری روسیه» را اعطا کرد. دیومین همچنین دوره کوتاهی معاون رئیس سازمان اطلاعات نظامی GRU بود. دو ماه پیش معاون وزیر دفاع، «سرگئی شویگو»، شد. اینکه دیومین بهصورت ناگهانی به فرمانداری منطقه مهم و استراتژیک «تولا» درآمد، نشان میدهد که پوتین میخواهد پیش از آنکه ارتقای دیگر به وی بدهد، اندکی تجربه سیاسی نیز کسب کند. «سرگئی دورنکو»، مجری رادیو تلویزیون و سردبیر رادیو «گووُریت مسکووا» میگوید: دیومین محتمل ترین جانشین پوتین است. او میگوید: «من بی تردید روی دیومین شرط میبندم.» دیلی میل مینویسد: «ظاهرا پوتین او را به دیمیتری مدودف ۵۰ ساله (نخستوزیر) و آندره وُروبیوف ۴۵ ساله (فرماندار منطقه مسکو) برتری میدهد.» برخی دیگر از مفسران سیاسی معتقدند پوتین به این بادیگارد سابق اعتماد دارد. برخی رسانهها میگویند:«دیومین به تازگی همه جا در کنار پوتین دیده میشود.» با تمام این تفاصیل، این به تصمیم رهبر ۶۳ ساله کرملین بستگی دارد. او باید زود تصمیم خود را مشخص کند و بگوید آیا در رقابتهای ۲۰۱۸ حضور خواهد یافت یا کسی را جانشین این کار خواهد کرد.
۲- سرگئی لاوروف: سیاستمدار پارو به دست
مسکو تایمز مینویسد: بر اساس تحلیل ارجاعات به روسیه در رسانههای خارجی، سرگئی لاوروف، وزیر خارجه کهنه کار روسیه که ۱۲ سال است در این سمت انجام وظیفه میکند، یکی از سه چهره مطرح و محبوب روسیه است که احتمال جانشینی آنها میرود. مسکو تایمز مینویسد: «البته این را میتواند با خاص بودن شغل و فعالیت او مرتبط دانست چرا که مسوول وزارت خارجه بودن یعنی هیچ انتخابی ندارید جز اینکه با خبرسازان در خارج از کشور مرتبط باشید.» بر اساس تحلیل اخیر شرکت «Medialogia» برای سال ۲۰۱۵ که مبتنی است بر گزارش تعدادی از رسانههای روسی از حدود ۲۵۴۰۰ منبع (رادیو، تلویزیون، روزنامه، مجله، آژانسهای خبری و رسانههای آنلاین) سالانه حدود ۵۰ چهره روس رده بندی میشوند که سال ۲۰۱۵ لاوروف در رتبه ۴ پس از پوتین، مدودف و نمتسف قرار گرفته بود. البته این رده بندی آمار ماههای جولای، اوت و اوایل سپتامبر (ماههای ۷ و ۸ و اوایل ماه ۹) را در نظر نگرفته بود. در صورت احتساب این ماهها که فعالیت وزیر خارجه در اوج قرار گرفته بود، شاید رده بندی او تغییر هم میکرد. در ماه اوت البته اتفاق جالبی افتاد که بر نرخ محبوبیت او افزود. اگرچه او سیاستمدار و دیپلمات قوی است اما در عرصه ورزشی هم دست کمی در سیاست ندارد. او سوار بر قایق در موجهای خروشان در حال پارو زدن بود و انتشار این خبر همراه با عکس باعث شد بر میزان محبوبیت او افزوده شود. چه چیز دیگری لازم است تا اندکی دیگر بر محبوبیت او بیفزاید؟ در همان زمان، «توفان» جدیدی در وزارت خارجه روسیه وزیدن گرفت که در جنگ اطلاعاتی به نفع روسیه عمل کرده است. او کسی نیست جز «ماریا زاخاروا». نماینده وزارت خارجه روسیه که در حال بروز توانمندیهای خود است. در واقع، میتوان مدعی شد اگر قرار باشد لاوروف جانشین پوتین شود، جانشین لاوروف در وزارت خارجه کسی نیست جز «زاخاروا» که لقب «اژدر» وزارت خارجه را از آن خود کرده است. روسیه به رهبری قدرتمند نیاز دارد و هنگام جستوجو برای این رهبر قدرتمند نباید نام لاوروف را نادیده گرفت و برای انتخاب سکاندار وزارت خارجه نیز نباید نام خانم «اژدر» را از یاد برد.
۳- دیمیتری مدودف: مصالحه یک محافظه کار با یک لیبرال
زمانی که پوتین در دورهای «مرد سایه ها» لقب گرفت و از پشت پرده هدایت امور را در دست گرفت، دیمیتری مدودف در نقش رئیسجمهور ایفای نقش میکرد. برخی او را «آلت دست» پوتین و «بازیچه» او میدانند. کسی نمیداند قصد پوتین از انتشار عکس مشترک خود با مدودف در باشگاه بدنسازی چیست. «سرگئی کولسنیکوف» میگوید: نظرات در این باره زیاد است اما میتوان گفت پوتین با انتشار این عکس میخواهد نشان دهد مصالحهای میان دو نخبه رقیب صورت گرفته است: مصالحه میان یک محافظه کار و یک لیبرال. نخبگان روس اکنون بیش از هر زمان دیگری به اجماع نیاز دارند. اگر چنین نشود احتمالا رسانهها میدان دار خواهند شد و به تدریج حرف خود را بر کرسی خواهند نشاند. بر اساس گزارشی که در بالا ذکر شد، مدودف در رتبه دوم قرار گرفته است. او تجربه زمامداری داشته و در فهرست ارجاعات رسانههای خارجی در صدر فهرست قرار دارد. با این حال، همه چیز در وجود مدودف خلاصه نمیشود. در نهایت این پوتین است که باید تصمیم بگیرد که آیا میتواند به مدیریت کشور از سوی مدودف اعتماد کند یا خیر.
۴- سرگئی گلازیِف: خزانه دار کل کشور
این استدلال وجود دارد که آن مقامی که تصمیمات اقتصادی را برای کل کشور میگیرد در نهایت نماد، تجلی و سمبل دولت خواهد بود. بر همین اساس، شایعات زیادی شنیده میشود مبنی بر اینکه این مقام روس موقعیت کلیدی در دولت خواهد یافت. این بهاین معناست که کرسی وزیر اقتصاد «آنتون سیلوانوف» که نرخ محبوبیتش در جایگاه ۷ قرار گرفته در سال ۲۰۱۵ ضعیف تر شده است. این مساله با این حقیقت تایید میشود که مشاور رئیسجمهور در «ادغام اقتصادی بودن» به این معنا است که او فعالانه برنامه اصلاحات خود برای «عادیسازی تحریمهای ضد روسی» را به پیش میبرد. همچنین شایعاتی در مورد نزدیک بودن او به پوتین و نقش او در میان خدم و حشم رئیسجمهور وجود دارد. این مساله در کنار اهمیت اقتصاد کشور کلیدی است بر آینده شغلی گلازیف که همچون پیشرفت شغلی رئیسجمهوری که بهصورت خزنده رخ داد، خزنده و بی صدا حرکت کردن در مورد او هم مصداق دارد. گفته میشود دوگانه پوتین- گلازیِف در شرایط حساس و خطیر کشور برای کل کشور تصمیم میگیرند و هر دو ظرفیت رسیدگی به این مساله را هم دارند. اما سوال اساسی این است که آیا گلازیِف تمایل به استفاده از این فرصتها را دارد یا خیر. در
شرایط فعلی اما و اگرهای زیادی در مورد این سناریو وجود دارد.
5- سرگئی شویگو: مشاور در سایه پوتین
تحولات سوریه باعث شد نقش ارتش بار دیگر در ساختار قدرت و فضای تصمیمگیری کرملین برجسته شود. مجله The Spectator در مورد او مینویسد:«او در میان نخبگان قدرت جایگاه مهمی دارد. بسیاری از او بهعنوان فردی یاد میکنند که ممکن است جایگزین پوتین شود. امثال مدودف دیگر جایی در ساختار قدرت در مسکو ندارند، بلکه شرایط حاکم بر روسیه و همسایگان این کشور میطلبد که فردی در جایگاه شویگو روی کار بیاید. پس از سرنگونی جنگنده روسیه از سوی ترکیه، این مقام روس به چهره جهانی تبدیل شد. شویگو اکنون مسوول نظارت بر تحقیقات و جعبه سیاه جنگندهای است که نشان میدهد آیا ترکیه هشداری به این جنگنده داده یا خیر؟
این شویگو بود که دستور اعزام اس 400 به سوریه و استقرار آن در لاذقیه را صادر کرد. با بدتر شدن وضعیت و بیمیلی اوباما اکنون این مقام روس به تصمیمساز کلیدی در تحولات سوریه تبدیل شده است.» او ترجیح میدهد در سایه فعالیت کند و تمایلی به حضور در رسانهها ندارد. در عوض، ترجیح میدهد سخنگوی وزارت متبوعش «ایگور کوناشنکوف» از سیاست مسکو در سوریه دفاع کند. شویگو یک نظامی مقتدر در حلقه اطرافیان پوتین به حساب میآید. طی دیداری که با پوتین داشت به او گفت چارهای جز «حمایت از اسد وجود ندارد. او افزود: این فرصتی ایدهآل برای تقویت آخرین متحد مسکو در خاورمیانه است. این تغییری استراتژیک بود که از اوکراین به سوی سوریه تغییر رویکرد دادند؛ چراکه میتوانست باعث کاهش تحریمها شود. در سال 2012، شویگو وزیر دفاع شد و به عضوی جداییناپذیر از استراتژی پوتین برای احیای قدرت نظامی روسیه تبدیل شد. او بر بازسازی و بهروز کردن تمام سختافزارهای نظامی کشور متمرکز شد و متعهد شده که تا سال 2020 حدود 70 درصد از تمام زرادخانه نظامی روسیه را نوسازی کند. سال گذشته، بودجه وزارت دفاع 8/ 4 درصد از تولید ناخالص داخلی کشور بود. نگرانیهای جدی درمورد
صرف هزینههای گزاف نظامی در زمانهای که رشد اقتصادی کندشده، قیمت نفت کاهش یافته، تورم بالا رفته و غرب دست به تحریم زده وجود دارد. اما پوتین و شویگو سیاست خود را بر تقویت صنعت «های تک» در روسیه متمرکز کردهاند. پوتین و شویگو تزارهای بازمانده از دوران شوروی هستند. آنها خود را «موژیک»(دهقان) یا «مردان واقعی روس» معرفی میکنند. به گزارش مسکو تایمز، «شویگو تنها نامزد جدی در میان مجموعهای از افراد نزدیک به پوتین تلقی میشود که شانس رسیدن به جانشینی پوتین را دارند.» او به مدت 18 سال وزیر امور اضطراری بود و فردی خوشپوش و صریح است. او در دهه گذشته در زمره دو سه مقام محبوب در صدر فهرست چهرههای محبوب روسیه قرار داشت. بر اساس نظرسنجی موسسه « VTsIOM»، وقتی بحث اعتماد به میان میآید، حدود 20 درصد از مردم روسیه به او اعتماد دارند و شویگو در رتبه بعد از پوتین با 35 درصد قرار میگیرد.
۶- سناریوهای دیگر: احتمال کودتا علیه پوتین
با این حال، گالئوتی، استاد دانشگاه نیویورک میگوید:«سناریوی دیگری هم هست: یا یکی از حلقههای داخلی پوتین به جای او انتخاب میشود یا ممکن است او ناگهان قدرت را ترک کند و برنامه جانشینی را کنار بگذارد. نباید احتمالات را از نظر دور داشت.» او میافزاید:«اگر اوضاع بدتر شود و نخبگان احساس کنند که پوتین بیش از آنکه یک «دارایی» باشد یک «بدهی» است ممکن است در پشت پرده علیه او کودتا کنند.» او نخبگان کرملین را «قدرتمند، خودنفع و به شدت عملگرا» توصیف میکند. گالئوتی به مسکو تایمز میگوید: «پوتین جان به در برده است؛ زیرا برای نخبگان کرملین که در پشت صحنه هستند آلترناتیوی بهتر از او نبوده است. بعید میدانم آنها دلبستگی یا وفاداری به او داشته باشند.» سناریویی که گالئوتی به توصیف آن میپردازد، این است:«اگر پوتین قدرت را بدون انتخاب جاشین ترک کند، مقامهای حاکم به راه دفتر سیاسی پس از مرگ جوزف استالین در سال ۱۹۵۳ خواهند رفت.»
گالئوتی پا فراتر گذاشته و میگوید:«نخبگان شوروی میخواستند راهی پیدا کنند که برخی عناصر سیستم را که خودشان دوست داشتند حفظ کنند و عناصر دیگر را کنار بزنند. نخبگان روس هم همین نگاه را دارند: آنها میخواهند راهی برای حفظ پوتینیسم بدون پوتین بیابند.» بر همین اساس، احتمال دیگری هم هست: اینکه همچون نخبگان شوروی، نخبگان روس بخواهند رهبری اجماعی بیابند که به نام نخبگان و به نمایندگی از آنها به قدرت برسد. او رهبری قدرتمند نخواهد بود و نماینده نخبگان در قدرت خواهد بود و باعث میشود قدرت در حلقه «کرملین نشینان» دست به دست شود.
ارسال نظر