گفتوگو با رضا ویسه مدیرعامل پیشین سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران
صنعت خودرو ۸ هزارمیلیارد سرمایه میخواهد
حمیدرضا بهداد- کمی از شش سال پیش که اولین بار با او گفتوگو کردم، شکستهتر شده و البته صمیمیتر و خندانتر. از غرور شش سال پیشش تقریبا خبری نیست و خوشحالیاش از روی کار آمدن دولت تدبیر و امید را اصلا نمیتواند و نمیخواهد پنهان کند. میگوید در هشت سال گذشته جزو «غیرخودیها» بوده و سرش به کار خودش گرم. «رضا ویسه» مدیرعامل پیشین سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران ۲۲ سال از عمر کاریاش را در صنعت خودرو گذرانده و او را بیشتر به عنوان یک «مدیر خودرویی» میشناسند و خودش هم اصراری ندارد که این را انکار کند. از او حتی به عنوان پدرخوانده صنعت خودرو یاد میشود، کسی که خودروهایی مانند سمند و تندر-۹۰ تحت مدیریت او به تولید رسیدهاند. گفتوگو با ویسه درست یک هفته پیش از آغاز بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی دولت یازدهم در مجلس شورای اسلامی، انجام شد و قرار بود او نیز جزو مسافران پاستور باشد، اما در لحظات آخر کنار گذاشته شد و از همین رو بخش اول این مصاحبه بیشتر به حواشی این اتفاق اختصاص دارد و در بخشهای بعدی، بیشتر به کارنامه خودروییاش خواهیم پرداخت. * «دقیقه نود» شما را یاد چه میاندازد؟
دقیقه نود؟! این عبارت من را یاد فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی میاندازد؛ یاد زمانبندی و محاسبه بازدهی کار که اگر درست انجام شود، به سودآوری خواهد رسید. حالا اگر فعالیتی به تاخیر افتاد و سر موعد مقرر انجام نشد، آن وقت است که میگویند طرف کار را دقیقه نود انجام داد.
* با «دقیقه نود» یاد چیز دیگری نمیافتید؟
شب امتحان!
* یعنی یاد این نمیافتید که شما تا «دقیقه نود» وزیر پیشنهادی دولت آقای روحانی برای وزارت «صنعت، معدن و تجارت» بودید و در آخرین لحظه، آقای نعمتزاده برای کسب رای اعتماد از مجلسیها، راهی بهارستان شد؟
نه تعبیر من اینطور نیست.
* اما در واقعیت همین اتفاق افتاد...
طبیعی بود؛ بالاخره همواره تعدادی کاندید برای هر کاری وجود دارد و در نهایت یک نفر انتخاب میشود. آنچه برای من اهمیت دارد این است که به این دولت باید کمک کرد. هر کسی در حد وسعش باید کمک کند، حتی اگر در شکل و اندازه یک مسوول پروژه یا یک کار کوچک موردنیاز باشد، باید به دولت کمک کنیم. الان دولت درگیر مشکلات زیادی است و همه آنهایی که دلسوز مملکت هستند باید کمکش کنند.
* فکر میکنید چه شد که در دقیقه نود شما را کنار گذاشتند و آقای نعمتزاده را به عنوان وزیر پیشنهادی «صنعت، معدن و تجارت» معرفی کردند؟
والا من در جریان نیستم.
* اما یک سری حرف و حدیثها در این مورد وجود دارد؛ مثلا میگویند شما به دلایلی از سوی برخی مقامات تایید نشدید.
باور کنید من اصلا در جریان نیستم.
* اصلا بگذارید رک و راست با هم صحبت کنیم. گفته میشود آقای روحانی شما را به خاطر تابعیت دوگانه تان، برای وزارت «صنعت، معدن و تجارت» به مجلس معرفی نکرد. شما تابعیت دوگانه دارید؟
نه ندارم.
* پس این حرف و حدیثها از کجا آمده؟
این هم جزو شایعاتی بود که برای من درست کردند و حالا چه کسی مسبب آن بوده، باید بگردیم و پیدایش کنیم. به هر حال آنها که چنین بحثی را مطرح کردهاند، قصد و غرضی داشتهاند، وگرنه من هیچ وقت تابعیت دوگانه نداشته و الان هم ندارم و اصلا نمیخواهم داشته باشم.
* اینکه میگویند شما شش ماه کانادا هستید و شش ماه ایران، چطور؟ این هم شایعه است؟
پسر من کانادا درس میخواند و دخترم هم در آمریکا مشغول تحصیل است و به همین دلیل گاهی برای دیدنشان به این دو کشور میروم.
* آخر خود من خیلی از مواقع که با دفتر کارتان تماس میگیرم، میگویند آقای دکتر ایران نیستند...
باور کنید من تا به حال یک بار بیشتر به آمریکا نرفته ام، فقط یک بار.
* کانادا چطور؟
کانادا نه؛ تا به حال چند بار رفتهام که خب شش ماه نبوده، در حد یکی دو هفته آنجا ماندهام. البته من یک سری پروژههای خدمات مهندسی در قالب شرکت خودم داشته و دارم که بابت آنها زیاد رفتوآمد کردهام، اما به خاطر مملکتم بوده نه چیز دیگری.
* حالا از اینکه به عنوان وزیر پیشنهادی «صنعت، معدن و تجارت» به مجلس معرفی نشدید، ناراحت نیستید؟
نه؛ همین قدر که دولت تدبیر و امید سر کار آمده، بهاندازه کافی برایم خوشحال کننده بوده است. شادی و خوشحالیام از این موضوع به حدی است که باقی مسائل برایم اهمیتی ندارد. اتفاقا هر کسی در این دولت پست بگیرد، زیر بار مسوولیت سنگین و طاقتفرسایی رفته است. الان در این موقعیت گرفتن پست و مقام به نظرم هیچ امتیازی نیست و هر کس پست بگیرد باید فقط دعایش کرد تا از پس کارهای محوله بربیاید. کشور ما الان از سه جهت تحت فشار است که اولین آنها به تحریم برمی گردد. ما الان در شرایطی هستیم که خروج از آن، خودش پیچیدگیهای خیلی زیادی دارد. فشار دوم، موضوع بیکاری است و به نوعی رکود بخش صنعت؛ در واقع عملا این بخش صنعت و تولید است که میتواند مشکل بیکاری را حل کند. هرچند در حال حاضر باید گفت که صنعت خوابیده. فشار سوم؛ اما به «رکود تورمی» برمیگردد، یعنی کشور هم درگیر «رکود» است و هم گرفتار «تورم» که این شرایط به یک گرداب شباهت دارد، ما اگر بخواهیم مساله رکود را حل کنیم، تورم افزایش مییابد چون باید منابع جدید به بخش تولید تزریق کنیم. از طرفی اگر بخواهیم تورم را ابتدا حل کنیم، رکود باقی خواهد ماند. میبینید که دولت با شرایط سخت و پیچیدهای روبهرو است؛ بنابراین باید کمکش کرده و دعا کنیم که بتواند بر مشکلات پیروز شود.
* با توجه به اینکه گزینه ابتدایی دولت برای وزارت صنعت بودید، از شما برنامه نخواستند؟
نه، ولی من طی شش- هفت سال گذشته با علاقه شخصی خودم یک برنامه تهیه کردهام به نام «راه توسعه» که آن را به دوستانم در دولت دادهام.
* این «دوستان» که میگویید، چه کسانی هستند؟
برخی که گمان میکنم در دولت جدید پستی خواهند گرفت. من با خودم فکر کردم کشوری که هنوز توسعه یافته نیست و از طرفی، شعار نه شرقی و نه غربی را از ابتدا داشته است و قانون اساسی اش بر این مبنا نوشته شده، چطور میتواند از وابستگی به پول نفت خلاص شود. الان همه مملکت در حال تلاش است تا بتوانیم به یک کشور توسعه یافته در سطح منطقه تبدیل و به اهداف چشمانداز ۱۴۰۴ برسیم و من با خودم فکر کردم که چطور و با چه ابزاری، چنین هدفی محقق خواهد شد. ما قرار بود طی هشت سال گذشته به رشد حداقل هشت درصد برسیم، کلی هم درآمد نفتی داشتیم، اما اهدافمان محقق نشد و این برای من سوال است که چرا نتوانستیم. در دولتهای آقایان هاشمی و خاتمی، (در شرایط اوج) به رشد شش، شش و نیم درصد رسیدیم و الان هم که وضع مشخص است. خب ما اگر میخواهیم با کشوری مثل ترکیه رقابت کنیم، باید به رشد حداقل ۱۰ درصد برسیم. من در برنامهای که نوشتم، به بررسی چرایی توسعه نیافتگی و چگونگی رسیدن به رشد اقتصادی و صنعتی موردنیاز برای رقابت با کشورهای منطقه، پرداختم.
* با آقای روحانی ارتباط دارید؟
این طور پاسخ بدهم که به دلیل طرز فکر آقای روحانی و با توجه به اینکه جزو اعتدالیون به حساب میآیند، به طور طبیعی بنده نیز جزو این گروه ایشان هستم.
* منظورم این است که ارتباط خیلی نزدیکی با هم ندارید؟
اگر میخواهید بدانید که با هم قول و قراری گذاشتهایم و رابطه بسیار نزدیکی با هم داریم، خیر این طور نیست.
* آن «دوستان» که گفتید، احیانا منظورتان آقای جهانگیری (معاون اول رییسجمهور) نیست؟
خیلیها هستند که الان با دولت کار میکنند و من هم چون جزو جبهه اقتصاددانان هستم، طبعا با آنها ارتباط دوستانه دارم.
* کمی از محتوای برنامهای که به «دوستان تان» دادهاید، بگویید.
بهتر است در این مورد صحبت نکنیم، چون دولت برای خودش طرح و برنامه دارد و من و شما هم باید استراتژی مان این باشد که به دولت کمک کنیم.
* فکر میکنید این برنامه تا چه حد به دولت کمک کند؟
باید ببینیم دولت کجای برنامه را میتواند انجام دهد و کجایش را نمیتواند. به نظر من شرایط فعلی، یک فرصت است، فرصت از آن جهت که رادیکالها و تندروها تا مدتی نمیتوانند منتقد دولت جدید باشند، چون عملکرد خودشان واضح و مشخص است. در واقع آنها هم مجبورند کمک کنند تا مشکلاتی را که درست کردهاند، برطرف شود.
* ولی بعید است تندروها کمکی به دولت آقای روحانی بکنند.
نه، من فکر نمیکنم این طور باشد. همه جناحهای سیاسی چه تندروهای چپ و چه تندروهای راست و چه میانهروها، چه اصولگراهای میانه، به هر حال دلسوز مملکت هستند و میخواند کشور پیشرفت کند.
* اما عملکرد هشت سال گذشته، چندان این موضوع را تایید نمیکند.
خب شاید روشهایشان اشکال داشته است.
* این نظر واقعی تان است یا اینکه میخواهید معتدلانه صحبت کنید؟
نظر واقعیام است؛ معتقدم آنها روشهایشان مشکل داشته است. به نظر من کسی دنبال خراب کردن یا عقب ماندگی یا زدن ضربه به کشور نیست. اینها روشهایشان اشکال داشته و احتمالا پیش خودشان فکر کردهاند که این روش درست است، ولی در عمل ناموفق از آب در آمده.
حالا روشهایی که دولت تدبیر و امید در نظر دارد، روشهایی تجربه شده به حساب میآید و از افراد با تجربه هم استفاده میشود. اینکه ما بیاییم شعار بدهیم و بگوییم که مثلا از جوانان استفاده کنیم، به نظرم «عوام فریبی» است. جوان که تجربه ندارد. شما میتوانید از انرژی و هیجانات و نیروی جوانی او استفاده کنید، ولی چون تجربه ندارد، نمیتواند کارها را به نحو شایسته انجام دهد. ما باید به جوانان توضیح بدهیم که خیلی مهم هستند؛ اما باید کناردست باتجربهها و ریش سفیدها بنشینند، از آنها کار یاد بگیرند. هیچ جای دنیا کارهای بزرگ را به افراد بی تجربه نمیدهند، حتی اگر طرف خیلی هم تحصیلکرده باشد. شما دیدهاید یک پزشکی که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شده، بیاید و عمل جراحی سنگین و مهمی انجام دهد؟ قطعا او را میگذارند کناردست یک پزشک باسابقه تا به تدریج کار یاد بگیرد. کار مملکت هم همین است، به نحوی که باید از باتجربهها استفاده کرد و این دولت نیز خزانه آدمهای با تجربه است. ما در مملکت افراد تحصیلکرده و با تجربه زیادی داریم و خدا را شکر همه بخشهای جامعه نسبت به همکاری با دولت جدید اعلام همکاری کردهاند. با این شرایط اگر تصمیمات، عاقلانه و پخته باشند و همه اقشار جامعه حمایت کنند، دولت جدید موفق خواهد بود. حتی در مورد مسالهای مانند «تحریم» نیز تا زمانی که ملت منسجم و با دولت یکپارچه باشند و همکاری کنند و به شرط آنکه حرفهای منطقی به جهانیان بزنیم، دنیا نمیتواند به ایران زور بگوید. در واقع انسجام داخلی ما اجازه نمیدهد دنیا لطمه به مملکت مان بزند. غربیها هم اگر با همان منطقی که خودشان شعارش را میدهند، جلو بیایند، قطعا توافقی میان آنها و ایران صورت خواهد گرفت.
* حالا اگر غرب نخواهد با زبان منطق حرف بزند چه؟
در آن صورت هم آنچه میتواند غرب را مایوس کند، انسجام داخلی در کشور است.
* به نظر میرسد در این هشت سال گذشته چنین انسجامی را نداشتهایم نه؟
خب در این هشت سال، جناح اصلاحات و جناح اعتدالیون مورد هجمه قرار گرفته و عملا کنار گذاشته شده بودند. در واقع چون رفتار مناسبی با آنها صورت نگرفت، جامعه عملا دو شقه شد، یکی خودیها و دیگری غیرخودیها، ولی الان این طور نیست و با توجه به انسجامی که به وجود آمده، شاهد یکپارچگی بیشتری خواهیم بود.
* اشاره کردید که اصلاح طلبان و اعتدالیون در هشت سال گذشته مورد هجمه قرار گرفتند؛ شما هم جزو آنها به حساب میآیید؟
من در دولت آقایانهاشمی و خاتمی، بیشتر کارم صنعتی بوده و جزو مدیران صنعتی محسوب میشوم. در واقع سیاسی نیستم؛ اما با این حال وقتی دولت نهم روی کار آمد، مجبور به بازنشستگی شدم.
* در واقع بازنشسته تان کردند ؟
بازنشستگی معناداری بود و به قول شما بازنشسته مان کردند. بعد از آن هم چون دولت نهم و دهم هیچ علاقهای به همکاری نشان نمیدادند، من یک شرکت مهندسی مشاور صنعتی زدم و بیشتر فعالیتهایم با بخش خصوصی است.
* در دولتهای نهم و دهم هیچ وقت پیشنهاد همکاری به شما ندادند؟
هیچ وقت.
* اگر پیشنهاد میدادند، قبول میکردید؟
قطعا اگر کاری از دستم بر میآمد، به خاطر مملکتم، انجام میدادم. منتها اصلا امکان نداشت به امثال من پیشنهاد همکاری بدهند، چون من هم جزو آن میلیونها آدم «غیرخودی» به حساب میآمدم.
* یعنی معتقدید در هشت سال گذشته، به مردم هم نگاه «خودی» و «غیرخودی» وجود داشت؟
نمیتوانم این را بگویم، اما به هر حال خیلیها را از دولت بیرون انداختند و به خیلیها هم تهمتهای ناروا زده و خانهنشینشان کردند. همین الان خیلی از اعضای دولت جزو همان گوشهنشینان هشت سال گذشته هستند.
* حالا که بحث به اینجا کشید، اگر موافق باشید برویم سراغ صنعت مورد علاقهتان «خودروسازی». از کارنامه شما مشخص است که علاقه خاصی به این صنعت دارید.
بحث علاقه نیست؛ در کشورهای توسعه یافته، «خودروسازی» نقش بسیار عمدهای دارد و شما نمیتوانید کشور توسعه یافتهای را نام ببرید که صنعت خودرو درست و حسابی نداشته باشد. البته منظورم کشورهای بزرگ هستند نه آنها که جمعیت کمی دارند و توسعه یافتهاند، مثلا الان در اروپا و آسیا و به خصوص چین، انرژی و سرمایه عجیبی برای صنعت خودرو گذاشتهاند. من هم بخشی از زندگیام را در این کار گذاشته ام. بیش از ۲۲ سال، در این صنعت بودهام. صنعت خودرو ما مریض است و برای آنکه بهبود پیدا کند باید کمکش کنیم. این صنعت ابتدا باید از رکود خارج شود و اگر این اتفاق نیفتد کشور دچار معضلات شدیدی از جمله بیکاری خواهد شد. البته بدون تورم نمیتوان از رکود خارج شد، در واقع برای آنکه از رکود بیرون بیاییم، باید تورم را تحمل کنیم. الان مشکلی که صنایع ما به خصوص خودروسازی دارند، نه سرمایه ثابت که سرمایه در گردش است. اگر اوضاع فعلی را با وضع سال ۹۰ مقایسه کنیم، متوجه میشویم شرایط برای خودروسازان بسیار سخت شده است. آنها در سال ۹۰ خریدهایشان را مدت دار انجام میدادند؛ چه خریدهای خارجی و چه خریدهای داخلی؛ سال ۹۰ برای گشایش ال سی، ۱۰ درصد پول جنس را نزد بانکها میگذاشتند و حالا باید ۱۳۰ درصد بگذارند. نرخ ارز هم که اگر به صنعتگر بدهند، دو هزار و ۵۰۰ تومان است. یک محاسبه سرانگشتی نشان میدهد هزینه تولید خودروسازان در مقایسه با سال ۹۰ بسیار رشد کرده و اگر شرکتهای خودروساز بخواهند مانند سال ۹۰ کار کنند، باید سرمایه در گردششان ۳۰ برابر شود. آنها قبلا جنس میخریدند و بعدا پولش را میدادند؛ اما الان همان ابتدا باید پول بدهند و مدتی بعد جنس را تحویل بگیرند. تازه اینها به شرطی است که تحریمها اجازه بدهد خودروسازان پول را منتقل کنند. با این شرایط، خودروساز چطور توانایی مدیریت نقدینگی را خواهد داشت.
* در این شرایط، راه حل خروج خودروسازان از بحران چیست؟
باید سهامداران پول بگذارند، هرچند آنها چون زیان سنگین دیدهاند، بعید است این کار را انجام بدهند. یک راه دیگر هم این است که بانکها کمک کنند. البته من شنیدهام در حال حاضر با بهرههای سنگین به خودروسازان وام میدهند. ممکن است بگویید خودروسازان با پیش فروش محصولات شان، تامین نقدینگی میکنند، اما خب بابت آن سود زیادی به مشتریان میپردازند. با این شرایط، غیراز اینکه دولت باید بیاید و منابع جدیدی به خودروسازان تخصیص بدهد، راهی وجود ندارد. چه اشکالی دارد خودروسازان افزایش سرمایه بدهند؟ به نظرم دولت باید به سرعت به این موضوع ورود پیدا کند وگرنه چون خودروسازان در حال زیاندهی سنگینی هستند، ورشکست خواهند شد. خودروسازی صنعتی بزرگ به حساب میآید و آن را باید ترکیبی دید. خودروسازان باید افزایش سرمایه بدهند و منابع بدون هزینه وارد سیستم نقدینگیشان بشود. البته آنها باید بخشی از داراییهایشان را نیز بفروشند، منظورم داراییهای مازاد است. پول موردنیاز خودروسازان، رقم بسیار سنگینی است و آن طور که من شنیدهام، هر کدام از دو خودروساز بزرگ کشور (ایران خودرو و سایپا)، حداقل چهار هزار میلیارد تومان منابع مالی نیاز دارند.
* ظاهرا این رقم معادل ضرری است که در این چند سال متحمل شدهاند.
من نمیگویم ضرر کردهاند، اما اینکه منابع سرمایه در گردششان افزایش نیافته، واقعا درست است. این منابع را باید به وجود آورد و فوری هم باید این کار را کرد.
ارسال نظر