در صنعت خودروسازی
مسائل مهمتر از پروژه ال- ۹۰ هم داریم
غلامرضا کیامهر- در آن شبی که با بارش اولین برف نه چندان سنگین در آخرین ماه پاییز، خیابانها و بزرگراههای منتهی به شمال، شمالغرب و شمالشرق به توقفگاه بزرگی از انواع خودروها مبدل شد و سرانجام هم شماری از رانندگان بعد از چند ساعت جدال بیهوده و نابرابر با برف و سرما، خودروهای خود را در حاشیه خیابانها و بزرگراهها رها کردند و با پای پیاده به خانههای خود رفتند، نویسنده بیاختیار به یاد بحثها و بگومگوهای تند و آتشینی افتاد که در یکسال اخیر بر سر خودرو ال-۹۰ میان شماری از نمایندگان مجلس و مسوولان سازمان گسترش و نوسازی صنایع به راه افتاده است.
یادداشت
غلامرضا کیامهر- در آن شبی که با بارش اولین برف نه چندان سنگین در آخرین ماه پاییز، خیابانها و بزرگراههای منتهی به شمال، شمالغرب و شمالشرق به توقفگاه بزرگی از انواع خودروها مبدل شد و سرانجام هم شماری از رانندگان بعد از چند ساعت جدال بیهوده و نابرابر با برف و سرما، خودروهای خود را در حاشیه خیابانها و بزرگراهها رها کردند و با پای پیاده به خانههای خود رفتند، نویسنده بیاختیار به یاد بحثها و بگومگوهای تند و آتشینی افتاد که در یکسال اخیر بر سر خودرو ال-۹۰ میان شماری از نمایندگان مجلس و مسوولان سازمان گسترش و نوسازی صنایع به راه افتاده است. منتقدان پروژه ال-۹۰ یعنی همان خودرو فرانسوی که قرار است با نام تندر وارد بازار شود، علاوه بر ایرادهایی که بر محتوای قرارداد پروژه مزبور وارد میدانند، نسبت به تاخیرهایی که تاکنون درخصوص راهاندازی خط تولید ال-۹۰ صورت گرفته شدیدا معترضند و بعضا شدت این اعتراضها به حدی است که گویی مهمترین و اصلیترین مشکل امروز مملکت ما همین پروژه ال-۹۰ است و سایر مشکلات اقتصادی و اجتماعی ما در درجات بعدی اهمیت قرار گرفته است. اما صحنههای غمانگیز آن شببرفی و راهبندانهای چندساعتهای که فردای آن شب به رغم تعطیل شدن مدارس در پنج منطقه تهران، در نتیجه یخبندان سطح خیابانها و بزرگراههای در سطح وسیعی از تهران به وجود آمد، واقعیت دیگری را بیان میکرد و آن واقعیت این بود که حتی اگر پروژه ال-۹۰ و راهاندازی خط تولید آن درست در اولین تاریخ تعیین شده کلید میخورد و خودروهای تندر به تعداد زیادی روانه بازار شده بود، در آن شب برفی جز آنکه تعدادی خودرو تندر هم به آمار خودروهای درمانده در خیابانها و بزرگراهها افزوده میشد، اتفاق مهم دیگری رخ نمیداد و گرهای از مشکلات بیشماری که کشور و جامعه امروز ما با آن دست و پنجه نرم میکند، گشوده نمیشد.
کلانشهر تهران که چشمهای تمام مردم مملکت به اشتباه به آن دوخته شده، بدون برف و باران هم سالها است زیر سنگینی بار صدها دستگاه خودرویی که هر روز از خط تولید کارخانههای خودروسازی روانه خیابانهای آن میشود کمر خم کرده و از نفس افتاده است. دیگر شهرهای بزرگ کشور هم از این بابت حال و روز تهران را پیدا کردهاند. در چنین وضعیتی چرا باید تاریخ دقیق به تولید انبوه رسیدن خودرو ال-۹۰ مدتها فکر و ذهن شماری از قانونگذاران و مدیران اجرایی ما را به خود مشغول کند و به یکی از دغدغههای اصلی آنها مبدل شود؟
به فرض آنکه خودرو ال-۹۰ دقیقا در راس تاریخ تعیین شده در کارخانه خودروسازی ایرانخودرو و سایپا به تولید انبوه برسد و با ارزانترین قیمت ممکن یعنی در حد ۳ تا ۴میلیون تومان روانه بازار شده و هر ایرانی کمدرآمد هم بتواند یک دستگاه از این خودروها را خریداری کند، در شهری چون تهران که حرکت خودروها در آن به مرز توقف کامل رسیده و خیابانها و بزرگراههای آن به یک پارکینگ بزرگ مبدل شده، از داشتن یک دستگاه خودرو ال-۹۰ یا هر خودرو ارزان قیمت دیگر چه طرفی خواهد بست و کدام خوشبختی به آمار خوشبختیهای پنهان و آشکارا افزوده خواهد شد؟
از همه اینها گذشته، مگر تمامی درد صنعت خودروسازی ما در وجود پروژه ال-۹۰ خلاصه میشود که آن را تا این حد برای مردم مملکت عمده کردهایم؟ صنعت خودروسازی ما با همه عظمت ظاهری که دارد و با همه دستاوردهای غیر قابل انکاری که از نظر حجم سرمایهگذاری و دسترسی به دانش فنی، نصیب این صنعت شده است، صنعتی به شدت انحصاری و وابسته به حمایتهای بیدریغ دولت است و دارد به زور سرمهای دوپینگی که دولت بر پیکر آن متصل کرده به حیات خود ادامه میدهد و اگر روزی دولت تصمیم به قطع این حمایتها بگیرد، امید چندانی به ادامه حیات صنعت خودروسازی کشور به شکل کنونی وجود نخواهد داشت. این واقعیتی است که خودگردانندگان صنعت خودروسازی هم در ضمیر ناخودآگاه خود به آن اذعان میکنند، اما بر زبان نمیآورند. در این صورت آیا بهتر نیست به جای عمده کردن ماجرای راهاندازی خط تولید یک خودرو ناشناخته که هنوز معلوم نیست چه کم و کیفی خواهد داشت، فکر و ذهن و دغدغههای اصلی دولتمردان و قانونگذاران ما متوجه به بلوغ رساندن صنعت خودروسازی و بینیازسازی تدریجی آن از حمایتهای دوپینگی دولت کنند و شرایطی را به وجود آورند تا ما همچون کرهایها و مالزیاییها بتوانیم به تمام معنا صاحب صنعت خودروسازی شویم و خودروهایی با قدرت رقابتی بسیار بالا چه از نظر کیفیت و چه از جهت قیمت تولید کنیم؟ مگر ما از کرهایهای چشم بادامی و از مالزیاییهایی که اکثرشان تا نیم قرن پیش روی درختان برای خود خانه و سر پناه میساختند، چه کم داریم که نمیتوانیم خود را از امثال پروژههای پر دردسر و مسالهآفرین ال-۹۰ رها سازیم و کاری کنیم که صنعت خودروسازی ما روی پای خود بایستد؟
از پروژه ال-۹۰ و بحث و جدلهای ظاهرا پایانناپذیر آن هم که بگذریم، سوال دیگری که به ذهن میرسد این است که مگر تمامی موجودیت سازمان عظیم و پرسابقهای چون سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران، در پروژه ال -۹۰ و چند شرکت خودروسازی وابسته به آن خلاصه میشود که خواسته و ناخواسته عمده فکر و ذهن مسوولان چنین سازمان بزرگی را منحصر به صنعت خودروسازی و مسائل حاشیهای آن کردهایم؟ درست است که صنعت خودروسازی به دلیل ارتباطی که با مساله حملونقل و جابهجایی عموم مردم دارد در مقایسه با سایر صنایع از حساسیت بالاتری برخوردار است، اما کسانی که اندک اطلاعی از حوزه فعالیت سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران دارند به خوبی میدانند که شرکتهای خودروسازی تنها درصدی از مجموعه شرکتهای بزرگ صنعتی، تولیدی و فنی و مهندسی هستند که در دریا و خشکی به فعالیت مشغولند و سازمان گسترش و نوسازی از سهامداران و حتی از پایهگذاران آنها محسوب میشود، اما در کمال تاسف مشاهده میکنیم که نقش و حضور سازمان مزبور در آن شرکتهای بزرگ که ماشینسازی اراک و ماشینسازی تبریز فقط نمونههایی از آنها است، جملگی تحتشعاع مسائل شرکتهای خودروسازی تابعه یا وابسته به این سازمان قرار گرفته است.
به نظر نویسنده، این یک جفای بزرگ در حق سازمان گسترش و نوسازی صنایع است و هم در حق صنایعی که هرکدام نقش بسیار بزرگی در اقتصاد کشور ایفا میکنند و جزو فرزندان خانواده سازمان مزبور محسوب میشوند، اما در خبرها و گزارشهای مرتبط با این سازمان نامی از آنها به میان نمیآید. یقینا اگر اندکی از حساسیتهایی که در یکی، دوسال اخیر به پروژه ال-۹۰ و به طور کلی به بخش صنعت خودروسازی، سازمان گسترش و نوسازی صنایع کشور نشان داده شده، به این صنایع نشان داده میشد، آنها نقش بیشتر و موثرتری در اقتصاد صنعتی کشور ایفا میکردند.
ارسال نظر