غلامرضا کیامهر

انتقادهایی که از هر سو بر مدیران صنعت خودروسازی ما وارد می‌شود قابل قیاس با هیچ یک از دیگر بخش‌های صنعت کشور نیست. گرچه همه انسان‌های فرهیخته بر این باورند که نقد عملکردها بهترین وسیله برای اصلاح امور جامعه است و انتقاد به مثابه آیینه‌ای است که نواقص و کم و کاستی‌ها را به متصدیان امور نشان می‌دهد اما اگر انتقاد از دایره انصاف خارج شود به آیینه شکسته و غبار گرفته‌ای مبدل خواهد شد که مشاهده واقعیت‌ها در آن غیر ممکن خواهد بود.

نویسنده خود از منتقدان صنعت خودروسازی کشور است زیرا همواره بر این باور بوده که صنعت خودروسازی ما با قدمت چهل ساله و با در اختیار داشتن مدیران و متخصصان برجسته و کارآزموده می‌تواند محصولاتی بهتر و با کیفیت‌تر از محصولات کنونی تولید و به بازار عرضه کند. اما نویسنده در عین حال به این واقعیت نیز وقوف دارد که صنعت خودروسازی ما یک جزیره جدا و مستقل از مجموعه سیاست‌ها و برنامه‌ریزی‌هایی اقتصادی و صنعتی کشور نیست و به همین سبب مدیران این صنعت نمی‌توانند از تمامی پتانسیل‌ها و استعدادهایی که در بطن صنعت خودروسازی کشور وجود دارد به وجه احسن استفاده کنند. متاسفانه به دلیل نگاه سیاسی که در پاره‌ای از سطوح جامعه نسبت به صنعت خودروسازی وجود دارد نقدها و تحلیل‌های مطبوعاتی نویسندگان مستقل و دلسوزی که هدف و منظوری جز اعتلای صنعت خودروسازی ندارند چه از سوی موافقان و چه از ناحیه مخالفان این صنعت از همان زاویه نگاه‌های سیاسی مورد توجه قرار می‌گیرد و بعضا کسانی از آنها به عنوان سندی برای زیر سوال قرار دادن کلیت این صنعت استفاده می‌کنند. یادداشت قبلی نویسنده که تحت عنوان «شگفتی‌های صنعت خودروسازی ما» چندی پیش در صفحه خودروی روزنامه دنیای‌اقتصاد به چاپ رسید، در ذهنیت بعضی افراد مشمول چنان برداشت‌‌هایی شد حال آن که روی سخن اصلی آن یادداشت بیشتر متوجه کیفیت پایین قطعه‌های ساخت داخل کشور و تاثیرات آن بر افت کیفیت محصولات صنایع خودروسازی کشور بود.

هر چند که باید در همان یادداشت به این واقعیت نیز اشاره می‌شد که خودروسازان ما در راستای حمایت از صنعت قطعه سازی چاره‌ای جز استفاده هر چه بیشتر از قطعات ساخت داخل ندارند کما این که در قرارداد مربوط به تولید خودرو ال۹۰ (تندر) نیز ضرورت استفاده از ۶۰ درصد قطعات ساخت داخل در تولید این خودرو به صراحت لحاظ شده است.

از دیدگاه اقتصادی ملزم ساختن خودرو‌سازان کشور به استفاده هر چه بیشتر از تولیدات قطعه‌سازان داخلی امری منطقی و پذیرفتنی است. اما قطعه‌سازان ما نیز باید در ساخت قطعه مصالح، منافع حیثیت و اعتبار صنعت خودرو‌سازی کشور را هم به شدت مد نظر داشته باشند چون این تنها مدیران صنعت خودرو‌سازی هستند که به خاطر پایین بودن کیفیت قطعات به کار رفته در خودروها آماج حملات و انتقادهای خرده‌گیران و منتقدان قرار می‌گیرند و حاصل زحمات و تلاش‌های شبانه‌روزی آنها اغلب به صورتی غیر منصفانه نادیده انگاشته می‌شود.

حاکمیت انحصار بر صنعت خودرو‌سازی هم که در ان یادداشت مورد نقد قرار گرفته بود، در عین حال که یک واقعیت انکارناپذیر است، موضوعی است که موجودیت آن مستقیما ربطی به مدیران صنعت خودرو‌سازی ما ندارد و این انحصار ادامه سیاست‌های کلان اقتصادی کشور است که از چند دهه پیش در خصوص صنعت خودرو‌سازی اعمال می‌شده و پدیده جدیدی در صنعت خودروسازی ما نیست. با این اوصاف اغلب کارشناسان و صاحب‌نظران بر این باورند که اگر دست مدیران صنعت خودروسازی ما باز گذاشته شود و اگر آنها مجاز باشند مانند همگنان کره‌ای و ژاپنی و مالزیایی خود بدون نیاز به عبور از دالان‌های تنگ و پرپیچ و خم بوروکراسی، منابع مالی و تکنولوژی مورد نیاز را از هر جای دنیا که امکان‌پذیر باشد، تامین کنند، در آینده نه تنها نیازی به ادامه انحصارهای موجود نخواهند داشت بلکه خواهند توانست محصولاتی با قدرت رقابتی بسیار بالا چه در بازار داخلی و چه در بازارهای جهانی تولید کنند. این یک رویا نیست بلکه واقعیتی است متکی به نبوغ و استعداد ذاتی مدیران و متخصصان صنعتی ما. سود برداشت از نقدها و تحلیل‌های خیرخواهانه و بی‌طرفانه نویسندگان مطبوعات درباره مشکلات نارسایی صنعت خودروسازی کشور از ناحیه هر مقامی که باشد امری ناروا و به دور از انصاف است زیرا امروز همه می‌دانند که در میان کلیه کشورهای منطقه خاورمیانه، خلیج فارس و جنوب اسیا صنعت خودروسازی ایران حرف اول را می‌زند و اگر کشور ترکیه از پاره‌ای جهات د رصنعت خودروسازی به موفقیت‌هایی دست یافته، کسب این موفقیت‌ها بیشتر به برکت حمایت‌های بی دریغ غرب صنعتی، اتحادیه اروپا و روابط ویژهای بوده که از دیرباز میان این کشور و قدرت‌های صنعتی غرب وجود داشته. حال آن که در تمامی سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، صنعت خودروسازی ما نه تنها از ذره‌ای از این امتیاز‌ها برخوردار نبود، بلکه بخش عمده‌ای از توان و انرژی مدیران این صنعت صرف برطرف ساختن موانعی شده که در سطح جهانی و در داخل کشور برای آن ایجاد می‌کرده‌اند و متاسفانه این مانع‌تراشی‌ها همچنان نیز به صورت‌های مختلف ادامه دارد.

با این اوصاف اگر کسانی چون نویسنده در یادداشت‌های مطبوعاتی خود به نقد و تحلیل برخی نارسایی‌های موجود در صنعت خودروسازی کشور می‌پردازند، به انواع مشکلات،‌ موانع، راه‌بندان‌ها، چالش‌ها و تهدید‌هایی که بر سر راه رشد و شکوفایی این صنعت وجود دارد، به قدر کافی واقف هستند با این همه صاحب این قلم انکار نمی‌کند که ممکن است گاه در مقام نقد خیرخواهانه هم اشتباهاتی سهوی صورت پذیرد، چون نقد و تحلیل و بررسی عملکرد صنعت عظیم و پیچیده و سرمایه‌بری چون صنعت خودروسازی کشور به مثابه نوشتن یک دیکته بسیار دشوار است و تنها کسانی که دیکته ننوشته‌اند خود را از اشتباه بری می‌دانند. ظرفیت تولید خودرو کشور به مرز یک‌میلیون دستگاه نزدیک می‌شود ضمن آن تنوع ساخت و مونتاژ برندهای مختلف خودرو در کشور ما خود یک امتیاز چشمگیر برای این صنعت محسوب می‌شود و هم شواهد و قرائن نیز حاکی از آن است که ارتقای کیفیت محصولات تولیدی در دستور کار مدیران و برنامه‌ریزان این صنعت قرار گرفته و به همین سبب می‌‌توانیم در آینده نه چندان دور به شرط محقق شدن پیش شرط‌هایی که ذکر آن رفت شاهد تحولی عظیم در این صنعت باشیم و به یک کشور به تمام مضا خودروساز تبدیل شویم.

حال بایستی آرزو کنیم این صنعت از گزند هر گونه نگاه و داوری سیاسی مصون و محفوظ بماند و قضاوت درباره چند و چون این صنعت در سال آینده و سال‌های آینده شکل منصفانه‌ترین به خود بگیرد.

Kiamehr@Hotmail.com