روح‌ا... شرفیان اردکانی

از طرح پیشنهاد ساخت خودروی اسلامی در وزرات صنایع چندی نمی‌گذرد. وجود ابهام در کلیت قضیه از یک طرف و نیاز به تعریف صورت مساله با جزئیات مربوط به آن از طرف دیگر ضروری به نظر می‌رسد. قابل توجه است که طرح کلی پیشنهاد در فضای سیاسی خاصی صورت گرفته است. نگاه رو به داخل مسوولان و سعی در استفاده از توانمندی‌های داخلی و تا حد امکان عدم وابستگی به کشورهای خارجی در زمینه‌های صنعتی، پررنگ‌تر شده است. از طرف دیگر در سیاست‌های بازرگانی کشور وزن کشورهای غربی کم شده و رویکرد سیاست‌های خارجی حتی‌الامکان بر تعلیق وابستگی‌های کشور به غرب قرار گرفته است. همچنین بعضا تعاملات کشور در سطح بین‌الملل بر محور ارتباطات قوی اقتصادی با ملاحظات سیاسی استوار است. در این میان صنعت خودرو با توجه به ارزبری بالای آن حجم عظیمی از مبادلات صنعتی از خطوط تولید تا قطعات و خودرو را پوشش می‌دهد و در ارتباطات اقتصادی نقش مهمی دارد. بنابراین امکان آن است که ذهنیت پروژه مذکور بر مبانی فوق قرار گرفته و بیم آن می‌رود که هیجان‌های سیاسی آن را از مسیر اصلی خود منحرف کند.

هم‌اکنون صنعت خودرو در شرایط ویژه‌ای به سر می‌برد و به نوعی در حال دگردیسی است. استراتژی صادرات محصول و تکمیل حلقه‌های زنجیره رشد صنعت داخلی (کیفیت و خدمات) برای رقابت با شرکت‌های خارجی از چالش‌های مهم است به طوری که صنعت با حل این مشکلات مراحل بلوغ خود را به پایان خواهد رساند. در این میان طرح خودروی اسلامی به هیچ وجه نباید باری بر دوش صنعت گذاشته و آنرا در طی مسیر دچار خلل کند و در صورت لزوم، طرح مذکور می‌بایست همراه با سیاست‌های خودرویی کشور و در جهت رشد آن نیز باشد.

صنعت خودرو امکان سرمایه‌گذاری و صرف هزینه برای یک طرح محتوایی و جدید را ندارد، چرا که صنعت توانایی بار مالی جدید، مسوولیت‌پذیری در قبال منابع مالی و صرف پول و زمان را ندارد. از طرف دیگر پیشنهاد در صورتی قابل طرح است که تحقق اهداف آن کمترین بار مالی بر مجموعه صنعت خودرو را داشته و انرژی و زمان زیادی از مدیریت و نیروی انسانی مجموعه صرف نکند. و در صورت هرگونه هزینه‌ای، امتیازاتی از قبیل افزایش درآمد و دانش را برای صنعت خودرو به ارمغان آورد. ارزیابی مزایای پروژه خودروی اسلامی و چگونگی کسب منفعت چه از طریق فروش و چه از راه همکاری مشترک و کاهش هزینه‌ها گام اول طرح است.

بدیهی است که برنامه‌ریزی برای بازاریابی و موفقیت فروش (علاوه بر مشخصات فنی) براساس ارائه انتخاب‌هایی منطبق بر اصول اسلامی است و امید است که این امر در کنار مشخصات فنی خودرو باعث جلب توجه مسلمانان (مشتریان جدید) و فروش آن شود، اما انتظار اینکه ویژگی‌های اسلامی خودرو مکمل نواقص و نارسایی‌های فنی شود بجا نخواهد بود.

از طرف دیگر به نظر می‌آید که استراتژی طراحی و ساخت براساس مشارکت کشورهای مسلمانی که دارای صنعت خودرو هستند، خواهد بود. استفاده از قابلیت‌های متفاوت اعضا در رقابتی کردن محصول و هماهنگی در پشتیبانی از بازاریابی و فروش در بازارهای سنتی اعضا و مسلمان دیگر کشورها، از طرف گروه صنعتی مشترک شکل گرفته از امتیازات طرح است که می‌تواند به اقتصادی شدن آن کمک کند و به مشارکت‌های آتی بیانجامد. بنابراین با توجه به رویکرد اقتصادی در طرح، میزان حمایت‌های دولتی و هزینه‌های انجامی می‌بایست به طور کامل مشخص شود.

قابل ذکر است که دو کشور مالزی و ترکیه به‌عنوان کشورهای مسلمان، دارای صنعت خودرو و دارای ویژگی‌های خاص خود هستند. هر دو کشور دارای سیستم اقتصادی نسبتا باز هستند که این امر حمایت‌های دولتی را محدود کرده و رویکرد اقتصادی در درجه اول اهمیت نسبت به هزینه‌‌سازی برای اهداف مذهبی و یا سیاسی قرار دارد. کشور مالزی مالک دانش صنعت خودرو برند است که البته با توجه به شرایط بازار داخلی، خودرو ساز داخلی بخاطر واردات و قراردادهای مشترک خودروسازهای خارجی با شرکت دیگری در شرایط خوبی به سر نمی‌برد. ترکیه نیز دارای برند مشخصی نبوده و تمامی خودروسازی و قطعه‌سازی آن براساس نگاه به بیرون و به صورت قراردادهای مشترک و تحت لیسانس شرکت‌های خارجی است. بنابراین استفاده از قابلیت‌های کشورهای اسلامی مالک صنعت خودرو و مشارکت در جهت منافع طرفین، استراتژی ظریفی را می‌طلبد.