انتظار کاهش قیمت از خودرو سازان دولتی بیهوده است

حمیدرضا بهداد- مصاحبه با سعید لیلاز در یکی از روزهای سرد اسفند سال گذشته اتفاق افتاد. لیلازی که بیشتر وی را به عنوان کارشناس اقتصادی می‌شناسند و کمتر کسی از میهمانی کوتاهش در ایران‌خودرو دیزل خبر دارد. آن روز هرچند با وجود بدقولی ۳ ساعته لیلاز، منتظر مانده و گفت‌وگویی مفصل را با وی انجام دادم، اما هجدهم فروردین امسال وقتی یادداشت لیلاز را در واکنش به برکناری منوچهر منطقی مدیرعامل ایران‌خودرو خواندم، با خود گفتم کاش گفت‌و‌گویم با این کارشناس پس از برکناری منطقی انجام می‌شد. چراکه لیلاز آن روزها چندان تمایلی به انتقاد و ابراز ناکارآمدی‌ها در ایران‌خودرو نداشت، اما ساعاتی پس از برکناری منطقی، یادداشتی با مضمون ضعف بدنه مالی بزرگ‌ترین خودروساز خاورمیانه در دوران مدیرعاملی منطقی نوشت و مدیریت ۷ساله وی را به چالش کشاند. البته نه اینکه گفت‌و‌گوی وی با دنیای‌اقتصاد عاری از گلایه و انتقاد یک کارشناس اقتصادی که به گفته خودش مدت‌ها است وارد بازی‌های سیاسی-صنعتی شده، باشد اما به هر حال با توجه به اتفاقاتی که طی دو هفته گذشته رخ داد قطعا اگر گفت‌و‌گویم با لیلاز پس از برکناری منطقی صورت می‌گرفت، اظهارات وی در مورد فضای حاکم بر صنعت خودرو کشور به گونه‌ای دیگر منعکس می‌شد. به هر حال با این کارشناس در دفتر کارش در مورد مسائل مختلف به گفت‌و‌گو نشستیم که شاید جالب‌ترین بخش آن، اظهارنظر لیلاز درباره مرعوب بودن مدیران خودروساز کشور در مقابل سیاست‌های دولت است. وی اعتقاد دارد با وجود تسلط دولت در صنعت خودرو، نباید از مدیران توقع بازدهی بالایی داشت. این در حالی است که لیلاز در یادداشتی که به خاطر برکناری منطقی نوشت، از وی گله کرد که چرا در دوران مدیرعاملی خود، مرعوب دولتی‌ها شده است! بخش اول گفت‌و‌گوی دنیای‌اقتصاد با لیلاز را در ذیل می‌خوانید. درست یا غلط، غالب مشتریان ایرانی، این دید را درباره خودروسازان داخلی دارند که آنها محصولات خود را گران، یعنی با نرخی بالاتر از حدی که باید باشد، عرضه می‌کنند و از آن سو شرکت‌های خودروساز نیز همواره از هزینه‌های بالای تولید در کشور نالیده و حتی گاهی از ضررده بودن محصولات تولیدی خود صحبت به میان می‌آورند. شما به عنوان کارشناس مسائل اقتصادی و همچنین به عنوان شخصی که در صنعت خودرو نیز تجربه مدیریتی داشته‌اید نظرتان در این زمینه چیست؟ آیا به واقع خودروسازان ما گران فروشند؟

نه خودروساز بلکه هر فعال اقتصادی، در چارچوب فضای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی خاصی که دولت برای آن ایجاد می‌کند فعالیت دارد و کاری را که دولت می‌خواهد، انجام می‌دهد، بنابراین نمی‌توان در این زمینه به فعالان اقتصادی و به خصوص خودروسازان که موضوع گفت‌وگوی ما به حساب می‌آیند ایراد گرفت و گفت‌ چرا در این چارچوب، فعالیت می‌کنید. وقتی دولت سود عوارض گمرگی (تعرفه) واردات خودرو را ۱۱۰درصد در نظر می‌گیرد، شما انتظار دارید خودروسازها از این فضا استفاده نکنند؟! یا مثلا فکر می‌کنید اگر چنین فضایی در آمریکا فراهم شود، جنرال موتورز ازآن بهره نمی‌برد؟ اصلا منطقی است که به خودروساز ایراد بگیریم که چرا از فضای تعرفه‌ای کشور استفاده می‌کند؟ قطعا چنین پرسشی بی‌معناست.

پس به همین دلیل هم هست که خودروسازان ما همواره در بحث کاهش تعرفه واردات، لابی کرده و مخالف درجه یک آن به حساب می‌آیند.

چرا لابی نکند، مگر آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها این کار را انجام نمی‌دهند؟ شما یک تولید کننده را در دنیا به بنده نشان دهید که مخالف افزایش نرخ تعرفه باشد. این قانون تجارت است و نمی‌شود خلاف آن رفتار کرد. وظیفه من خودروساز این است حتی اگر از طریق لابی هم که شده تلاش کنم تا با تعرفه بالا، حمایت‌ها بیشتر شود و هیچ کس هم نمی‌تواند مرا در این زمینه سرزنش کند و بگوید خلاف غریزه و منافع خود رفتار کن. این اوصاف اگر بخواهم پاسخ پرسش نخست شما را بدهم باید بگویم انتظار کاهش قیمت از خودروسازها وقتی در فضای تعریف شده دولت فعالیت دارند، انتظاری بیهوده و حتی بی‌ربط از شرکت‌های خودروساز داخلی محسوب می‌شود. شاید این به نظرتان مضحک باشد ولی به اعتقاد من در حال حاضر خودروسازان داخلی اصلا سودی نمی‌برند!

سود نمی‌برند؟! مگر می‌شود؟ اگر این گونه است پس چگونه سرپا مانده‌اند؟

به خاطر اینکه دارایی‌های غیرمولد فراوانی دارند. باور کنید اگر به من ماموریت دهند، چند صدمیلیارد تومان از بدنه ایران‌خودرو و سایپا اموال غیرمولد بیرون می‌کشم.

شما می‌گویید خودروسازان داخلی سود نمی‌برند، پس سودی که در صورت‌های مالی آن‌ها محاسبه می‌شود از کجا می‌آید؟

آن که سود عملیاتی نیست در واقع نوعی حساب‌سازی به شمار می‌رود بدین معنی که از اموال غیرمولد خود فروخته و پول آن را در صورت‌های مالی محاسبه می‌کنند و طبق آن به سهامداران سود می‌دهند.

خب در این صورت، بورس به آن‌ها ایراد نمی‌گیرد که چرا سود غیرعملیاتی را به جای سود عملیاتی در صورت‌های مالی خود می‌آورند؟

بورس هم به هر حال به نوعی جزو خود آن‌ها به حساب می‌آید.

اما این اموال غیرمولد بالاخره روزی تمام می‌شود. آن زمان خودروسازها برای تقسیم سود میان سهامداران از چه حربه‌ای استفاده می‌کنند؟

با این پرسش بازمی‌گردیم به خانه اول؛ گفتم که خودروسازان ما در فضای اقتصادی-سیاسی تعریف شده از جانب دولت فعالیت دارند بنابراین آینده کاری آن‌ها به این موضوع ربط پیدا می‌کند موضوعی که در حال حاضر مشخص به نظر می‌رسد، صفر بودن سود عملیاتی آن‌ها است.

این طور که شما می‌گویید، ایران‌خودرو و سایپا گران‌فروش که نیستند هیچ، مظلوم هم به حساب می‌آیند!

نه به این معنی هم نیست. اتفاقا با تمام این حرف‌ها اعتقادی به مظلومیت آن‌ها ندارم. منتها آن قدر ریخت و پاش در صنعت خودرو ما زیاد و وحشتناک است که دیگر جای سوددهی باقی نمی‌گذارد.

کدام ریخت و پاش‌ها؟

اجازه دهید این موضوع را باز نکنم. منظورم کلی است.

حداقل مثالی، تجربه و یا مشاهده‌ای را در این زمینه بیان کنید.

نمونه بارز این ریخت و پاش‌ها را می‌توان در گران از آب درآمدن طرح‌های آن‌ها به خوبی مشاهده کرد.

چرا صنعت خودرو ما چنین شرایطی را دارد؟ البته توضیح دادید که فضای تعریف شده از سوی دولت چنین شرایطی را فراهم آورده اما به هر حال خودروسازی ما عاری از مدیرعامل، هیات‌‌مدیره و کارشناس نیست که نتواند حتی در این فضا نیز اقدامات مثبت و رو به جلویی انجام دهد.

شما باید به انگیزه‌ای که پشت داستان صنعت خودروسازی کشور است رجوع کنید. باید ببینید که آیا تفکر اقتصادی در متن آن دیده می‌شود یا خیر؟ اصلا تحقیق کنید که در کشور ما از یک مدیرعامل شرکت خودروساز چه می‌خواهند؟

شما به عنوان کارشناس اقتصادی تحقیق کرده‌اید؟

هم تحقیق کرده‌ام و هم دیده‌ام.

خب نتیجه؟

از مدیرعامل، تفکر اقتصادی یا کار خیلی شاقی نمی‌خواهند.

پس چه می‌خواهند؟

معمول این است که وقتی شما فردی را به‌عنوان مدیرعامل یک بنگاه اقتصادی منصوب می‌کنید از وی تولید بالا، با کیفیت و همچنین ارزش افزوده را انتظار داشته باشید و در عوض از این مدیرعامل حمایت کرده و پاداش زحمات او را نیز بدهید خب در صنعت خودروسازی ما پاداش که نمی‌دهند هیچ، تولید هم که مدنظر نیست پس پای موضوع دیگری در میان است.

یعنی اینکه من مدیرعامل، مجری بی‌چون و چرای دولت باشم درست است؟

بگذریم، فکر می‌کنم پاسخ پرسش شما مشخص‌تر از آن به حساب می‌آید که نیازی به جواب دادن مستقیم باشد.

با این اوضاع سر تنها کسی که این وسط بی‌کلاه می‌ماند، مشتری ایرانی است.

البته این‌طور هم نباید نگاه کرد. شاید این پرسش در ذهن شما باشد که چرا مشتریان ایرانی همواره به ایران خودرو و سایپا بد و بیراه می‌گویند. این را نباید در کل به حساب کم و کیف تولیدات آنها گذاشت بلکه باید از این منظر نیز نگاه کرد که به هر حال محصولات این دو خودروساز به شکلی بسیار وسیع در بین توده مردم استفاده می‌شود و هرکس از دید خود به آن می‌نگرد این دو خودروساز همان‌قدر که بزرگند، عیب و ایرادهای آنها نیز زیاد به چشم می‌آید. من نمی‌گویم کم و کاست در خودروسازان ما نیست اما در شرایط و فضای حاکم بر صنعت خودرو کشور، ایراد گرفتن صرف از خودروساز منطق ندارد به نحوی که اگر با نگاه علمی به این قضیه نگاه کنیم متوجه خواهیم شد ایران خودرو و سایپا به تنهایی تصمیم‌گیر و در نتیجه مقصر نیستند. اصلا به نظر من خودروسازان ما چون زیادی موفق بوده‌اند، همواره مورد نقد قرار می‌گیرند در حالی که همین ایرادها را از صنعت فولاد و لوازم خانگی هم می‌شود گرفت.

اما شما هم جزو منتقدان صنعت خودرو کشور هستید!

انتقاد من به فضای حاکم بر این صنعت و دخالت غیرکارشناسی در آن است. من به تعرفه ۱۱۰درصدی واردات خودرو معترضم. طبق برنامه سوم و چهارم توسعه قرار بود سود عوارض گمرکی خودروها کاهش یافته به یک حد منطقی برسد، اما نیمه‌کاره رها و هم‌اکنون عملا با تعرفه ۱۱۰درصدی روبه‌رو هستیم. خب وقتی این رقم پایین نمی‌آید نمی‌توان از خودروساز ایراد گرفت که چرا کیفیت محصولات تولیدی، چندان رضایت‌بخش نبوده و در این فضای تعرفه‌ای فعالیت می‌کند! اینها همه ناشی از دخالت دولت در صنعت است.

به دخالت دولت اشاره کردید. چرا صنعت خودرو با وجود سهم ۶۰درصدی بخش خصوصی در آن، تا این حد مرعوب دولت است؟

اتفاقا با وجود این میزان سهام، یک آبدارچی بخش خصوصی هم نمی‌تواند از دم در ایران خودرو سایپا آن طرف‌تر برود. وقتی سیستمی به این قضیه نگاه کنیم خواهیم دید، سهامداران خصوصی در این دو خودروساز تصمیم‌گیر به حساب نمی‌آیند. اصلا بهتر بگویم بخش خصوصی در صنعت خودرو ما همیشه تحت سلطه سیاست‌های دولت است. الان اگر یک خودروساز خصوصی یا یک شخص بخواهد خودرو وارد کند با سنگ‌اندازی بخش‌های دولتی مواجه می‌شود؛ بخش‌هایی که از بخش خصوصی می‌خواهند منافع خود را زیر پا گذاشته و به فکر منافع آنها باشی. خود من سال ۸۴ وقتی می‌‌خواستم از چین خودرو وارد کنم خیلی‌ها نسبت به این موضوع واکنش نشان داده و ایراد گرفتند. در واقع از من می‌خواستند تا خودم را نادیده بگیرم و مواظب منافع آنها باشم.

این در حالی است که به اعتقاد بنده، وقتی دولت یک فضا و چارچوب خاصی را برای فعالیت افراد، در نظر گرفته، وظیفه من رعایت قوانین آن چارچوب است تا به حداکثر ارزش افزوده دست پیدا کنم. حال از طریق واردات، تولید داخل و یا هر روش دیگری.

منظورتان از خودرویی که می‌خواستید وارد کنید، همان کامیون‌های هوو است؟

بله، به نظر من هوو موفق‌ترین پروژه خودروهای تجاری در ایران به حساب می‌آید چون ۱۵هزار کمک راننده را با این کامیون چینی، راننده کرده و قراردادی استثنایی را در زمینه خدمات پس از فروش خودرو تجاری به واسطه هوو بستیم. از طرفی مشتریان می‌توانستند با پیش پرداخت ۵میلیون تومانی صاحب کامیون شوند.

اما هوویی که شما می‌گویید بارها از سوی رییس پلیس راهور ناجا مورد انتقاد قرار گرفته و حتی خودرویی ناامن معرفی شد. ظاهرا ترمز آن مشکل فنی داشت.

هیچ ایرادی نمی‌توان به ترمزهای هوو گرفت. اگر ایمن نبود پس چرا سازمان بازرسی کیفیت بابت عرضه آن، به ایران خودرو دیزل، تقدیرنامه داد؟

اگر ایمن است چرا پلیس نسبت به آن حساسیت نشان می‌دهد؟

مشکل فنی نیست، مسائل دیگری در کار است.

اما شما هم داخل این مسائل هستید.

بله من هم وقتی مسوولیتی را می‌پذیرم یعنی قبول کرده‌ام تا در چارچوب فضای تعریف شده فعلی کار کنم و به حداکثر ارزش افزوده برسم. حال به هر طریقی که باشد و از چارچوب قوانین تجاوز نکند.

پس شما معتقدید انتقادات به هوو رنگ و بوی سیاسی دارد؟

پاسخ شما را این‌گونه می‌دهم. در علم اقتصاد و در تعریف رفتار مصرف‌کننده گفته می‌شود، مشتری همواره بهترین انتخاب ممکن را انجام می‌دهد، مثلا به من می‌گویند بهترین خانه برایتان کجاست؟ قطعا یک کاخ ۵۰۰متری در جنوب فرانسه بهترین انتخاب به حساب می‌آید، اما طبیعتا برای من خرید آن ممکن نیست. بهترین انتخاب ممکن برای لیلاز یک آلونک ۵۰متری در خیابان نواب است، چون به خاطر محدودیت مالی که دارم باید انتخابم را طوری انجام دهم که امکان آن باشد. این موضوع در مورد بازار خودرو هم نمود دارد. من می‌گویم اصلا هوو ناامن است، خب باشد، بگذاریم مصرف‌کننده در این زمینه تصمیم بگیرد. چه دلیلی دارد ما خودمان را جای شعور مشتری گذاشته و تصمیم بگیریم؟ به هر حال من لیلاز خودرو خود را وارد و دیگران نیز محصولات خود را عرضه می‌کنند، این وسط مشتری می‌ماند و توانایی مالی و انتخاب‌هایی که در بازار هست. بنابراین خودش تصمیم می‌گیرد با شرایطی که دارد کدام را بخرد.